iran-emrooz.net | Tue, 30.08.2011, 19:14
ارتش وفادار؛ راز بقای حکومت سوریه
شاشنک جوشی
کارشناس موسسه رویال یونایتد سرویسز
بی بی سی
در ماه مه امسال پیشبینی کرده بودم که حکومت بشار اسد احتمالا سقوط نخواهد کرد. در آن زمان سه دلیل برای این پیشبینی ارائه کردم: ارتش وفادار و قدرتمند سوریه، گستره محدود اعتراضها، و بلاتکلیفی قدرتهای خارجی در برخورد با رژیم سوریه به دلیل ترس و حفظ منافع.
اما افزایش فشارها، از داخل و خارج سوریه، این کشور را یک گام به نقطه عطف نزدیکتر کرده است.
ارتش سوریه، نیرویی وفادار به حکومت این کشور است که تحت نفوذ و فرمان شیعیان علوی قرار دارد که همآیین و همجهت با حاکمان سوریه هستند.
تیای لارنس – افسر بریتانیایی در جنگ جهانی اول یا همان لورنس عربستان – درباره علویان مینویسد: "این فرقه، درونگراست و در عقاید و سیاستهایش تعصب دارد. اعضای آن به هم خیانت نمیکنند."
بر خلاف حسنی مبارک در مصر، در سوریه سرنوشت نظامی و سیاسی افراد بسیار به هم وابسته است.
قدرت نظامی سوریه در منطقه سرآمد است. تعداد نفرات ارتش این کشور چهار برابر لیبی است و ۱۰۰ پایگاه موشکی فعال زمینبههوا بیشتر از لیبی دارد. علاوه بر این برای تامین تجهیزات نظامی از طرف ایران حمایت میشود.
نیروهای ویژه ارتش سوریه با توسل به خشونت، شهر به شهر در حال سرکوب اعتراضها هستند.
گیجی دوست و دشمن
دمشق و حلب، بزرگترین شهرهای سوریه همچنان وضعیت آرامی دارند و این مسئله، شرایط را برای ارتش سوریه مهیا میکند تا نیروی خود را در مناطقی که مورد نیاز است متمرکز کنند.
هنوز بخش بزرگی از جمعیت سوریه به اعتراضها نپیوسته است، چه به دلیل حفظ منافع – مانند تجار و سرمایهداران سنی – و چه از ترس شروع یک جنگ داخلی مانند لبنان به دلیل تنوع قومی و قبیلهای در سوریه.
همین ترس، جامعه جهانی را هم در برخورد با حکومت سوریه دچار تزلزل کرده است.
دشمنان سوریه (اسرائیل)، دوستان آن (ایران) و بلاتکلیفها (ترکیه) هیچکدام نفعی در "انفجار از داخل سوریه" برای خود نمیبینند.
دیگران هم (مانند آمریکا) بیشترِ اهرمهای فشار خود را در سالهای گذشته علیه حکومت سوریه به کار بردهاند که در نهایت به مجموعهای از تحریمهای بینالمللی علیه این کشورمنجر شده است.
با در نظر گرفتن این شرایط، بشار اسد موقعیت را برای خود مناسب می بیند تا آن چه را که پدرش در سال ۱۹۸۲ انجام داد، تکرار کند. حافظ اسد در آن سال فرمان سرکوب کامل معترضان انقلابی در شهر حماة را صادر کرد که در نتیجه آن تا حدود ۴۰ هزار نفر کشته شدند. در آن زمان این اقدام برای حکومت سوریه نتیجهبخش بود.
'کلمات جادویی'
انقلاب سوریه هم ممکن است تبدیل به یکی از قیامهای خونبار اما ناکام در تاریخ خاورمیانه مدرن شود، اما شرایط دیگر به روشنی و وضوح گذشته نیست.
جهان خارج کمکم در حال رسیدن به صدایی واحد است. آمریکا بالاخره "کلمات جادویی دموکراسی" را بر زبان جاری کرده و خواهان کنارهگیری بشار اسد شده است.
البته که این کلمات به تنهایی کافی نیست، اما همین کلمات زمینه را برای ماشین دیپلماسی آمریکا آماده میکند تا راههای تازهای را برای به دام انداختن دمشق بیازماید.
همین کلمات پیام آشکاری نیز برای متحدان آمریکا و شرکایش در سرتاسر جهان دارد که به آنها میگوید هرگونه معامله و بدهبستانی با سوریه هزینههایی برای آنها در بر خواهد داشت. مثلا ممکن است واحدهای اقتصادیشان، مانند آنچه در ارتباط با ایران رخ داد، دچار تحریم شوند.
ترکیه از هجوم پناهجویان سوری به تنگ آمده و از داخل نیز تحت فشار است تا در برابر کشتار مردم هممسلک و همآیین در کشور همسایه اقدامی انجام دهد.
عربستان سعودی، کشوری که پیش از این حساسیتی چندانی به سرکوب حکومتها نشان نمیداد، سفیر خود را از سوریه فرا خواندهاست.
عامل لیبی
هفته گذشته بزرگترین شرکتها و معاملهگران نفتی دنیا در پیروی از تحریمهای اتحادیه اروپا تصمیم به توقف مبادلات خود با دولت سوریه گرفتند. نفت سوریه که تقریبا به طور کامل به اروپا صادر میشود، یکسوم بودجه این کشور را تامین میکند.
این واقعیت باعث میشود که طبقه سرمایه دار سنی در دمشق و حلب زمانی که احساس کنند وضع موجود، هزینه گزافی برایش دارد، شروع به خارج کردن تدریجی سرمایههای اقتصادی و سیاسی خود کند.
سقوط طرابلس، پایتخت لیبی، از همین منظر مهم ارزیابی میشود. بعد از این اتفاق اعتراضهای حومه شهر دمشق آرامآرام در حال سرایت به مرکز پایتخت است و به همین دلیل ارتش مجبور شده تعداد ایستهای بازرسی و گشت هلیکوپترها را افزایش دهد.
این اتفاق هنوز در حلب نیفتاده است. اگر در آنجا چنین اتفاقی بیفتد، تنها یک قطعه از پازل انقلاب باقی خواهد ماند که باید در جای خود قرار بگیرد: ارتش سوریه.
تاکنون رگههایی از سرپیچی در منطقه قبیلهنشین دیرالزور در شرق سوریه، استان ادلب در شمال غرب و شهرهای کوچک اطراف دمشق و حمص دیده شده است.
اما واحدهای اصلی و نخبه ارتش سوریه – که بسیار قویتر از نیروهای ویژه سرهنگ قذافی هستند – به سادگی از هم نمیپاشند و تن به انتقال قدرت به شیوه مسالمتآمیز نمیدهند.
پس چه گزینههایی پیش روست؟
شاید ارتش همبستگیاش را حفظ کند، اسد را کنار بگذارد و با تن دادن به جراحی اضطراری برای حفظ رژیم، خود را با نیروهای نخبه تازه بازتعریف کند. شبیه همان کاری که ژنرال های مصری تلاش کردند انجام دهند و در نهایت موفق نشدند.
یا این که وفاداران اصلی رژیم مجبور شوند خود را برای جنگ داخلی با معترضینی که با کمک نیروهای جداشده از ارتش تقویت شدهاند، آماده کنند.
هیچ کدام از این راهها نتیجه خوشایندی در پی نخواهد داشت، اما در حال حاضر تصور مسیری دیگر برای تحولات سوریه بسیار دشوار است.