ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 07.07.2011, 5:22
اعترافات یک اصولگرا؛

مصطفی فقیهی
اعترافات یک اصولگرا؛
پنجشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۰
چرا «خاتمی» را با «یک لشگر احمدی‌نژاد» عوض نمی‌کنم؟ / سخنی چند با سید محمد خاتمی!
مصطفی فقیهی: چه نیک گفت جناب دکتر لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی که «نفی اصلاح‌طلبان، نفی واقعیت است» و «دلیلی ندارد اصولگرایان، وجود اصلاح‌طلبان را نفی کنند»؛ نفی اصلاحات و اصلاح طلبی، نفی واقعیات موجود کشور است که نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف کشور نمی‌کند، بلکه عقبگردی به سوی پرتگاهی چنین حائل است....
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab. ir):
تی‌تر سایت‌های خبری در بامداد ۴ تیر ماه ۱۳۸۴، شوکه کننده بود: احمدی‌نژاد ششمین رییس جمهور ایران شد «باورش سخت بود اما خبر حقیقت داشت؛ شهرداری که سخنان تندش مقابل انتقاد ساده‌ی سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت از ترافیک سنگین تهران، باعث حیرت ناظران سیاسی شده بود، ظاهراً از سر تیزبینی، برنامه ریزی خاص و هوشمندانه خود و همراهان دیرینش، از مدت‌ها قبل، خیال ریاست جمهوری در سر می‌پروراند و با ادعای» عدالت، خدمت و ساده زیسیتی «در تهران، سخت تاخته بود تا نامی در میان شهروندان تهرانی» دست و پا «کند.
» محمود احمدی‌نژاد «فردای انتخابات، دست اندر دست» سید محمد خاتمی «به کاخ ریاست جمهوری آمد. آن خنده‌ها و شیرین سخنی‌ها، نوید سیاستی» عدالت محور، نیک منشانه و مردمدارانه «را می‌داد که حتی با دشمنش به» انصاف «برخورد می‌کند.
شاید آن روز‌ها خاتمی تصور نمی‌کرد که فردی که دست در دستانش به کاخ ریاست جمهوری می‌آید، دو ماه بعد، با ادعاهایی نظیر» قطع دست مفسدان از بیت المال «، بودجه‌ی تصویب شده ی» بنیاد خاتمی «را رسماً قطع می‌کند، خاتمی فکرش را هم نمی‌کرد کسی که شانه به شانه‌اش راه می‌رود، به قدری غیرعادی عمل می‌کند که ۴ سال بعدٰ مجالی دوباره به او می‌دهد تا به صندلی ریاست جمهوری بیاندیشد.
خاتمی هرگز به مخیله‌اش نیز نمی‌رسید که جانشینش با مشخصه‌ای که آن روز‌ها» خصیصه‌ی مثبت «وی خوانده می‌شد، ۶ سال بعد به خصیصه ی» بنی صدری و عاقبت او «شناخته شود.
رییس همیشه خندان دولت اصلاحات، هرگز تصور نمی‌کرد حامیان سرسخت احمدی‌نژاد، که روزگاری تمام» هم و غمشان «ضربه به دولت وی بود، امروز» ته دلشان «، او را با یک لشگر» احمدی‌نژاد و اطرفیانش «عوض نکنند! اما از بیان چنین حقیقتی واهمه داشته باشند و به کنایه سخن بگویند. کلامی که این روز‌ها از زبان برخی» حامیان سابق «، شنیدنی است: ذوالنور: اگر این کارهارا خاتمی می‌کرد، در کشور آشوب می‌کردند/ طائب: خاتمی خدمات مهمی برای کشور داشت. / سردار جعفری: بازگشت خاتمی مشروط است.
در این می‌ان، چه نیک گفت جناب دکتر لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی که» نفی اصلاح‌طلبان، نفی واقعیت است «و» دلیلی ندارد اصولگرایان، وجود اصلاح‌طلبان را نفی کنند «؛ نفی اصلاحات و اصلاح طلبی، نفی واقعیات موجود کشور است که نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف کشور نمی‌کند، بلکه عقبگردی به سوی پرتگاهی چنین حائل است....
اشتباه نشود! نگارنده خود را» کوچکترینی از اردوگاه بزرگ اصولگرایان «و از منتقدان جدی دوران اصلاحات، خاتمی و عملکرد گروهی از اطرافیان وی می‌داند (ضمن آنکه همانطور که بر خیلی پوشیده نیست، از ابتدا منتقد دولت نهم، دهم و شخص آقای احمدی‌نژاد بوده‌ام)؛ گو آنکه اگر برخی سیاست بازی‌ها و دعواهای نافرجام و بی‌نتیجه‌ی سیاسی و.... دولت اصلاحات و حامیانش نبود، طبعاً دلیلی نبود تا در ۲۷ خرداد و سوم تیر ۸۴، مردم از واهمه‌ی بازگشت برخی عناصر سیاست باز و فرصت طلب به بالا‌ترین پله هرم سیاسی کشور، مجبور به نوشتن اسم فردی در برگه‌ی رای انتخاباتی شوند که حتی نام او را نیز نشنیده بودند!
تاکید می‌کنم، منظور اینجانب» بهترین بودن «خاتمی نیست، بلکه بحث در مقابسه ی» او «و» احمدی‌نژاد «است،» خاتمی «نه هیچگاه مملکت را به خاطر» یک نفر «به حال خود‌‌ رها و قهر کرد (که اگر می‌کرد به قول آقای ذوالنور در کشور آشوب می‌کردند و به تعبیر بقیه، کفن پوشان سراغ وی می‌آمدند) نه عدم تکمین و مخالفتی با دستورات رهبری داشت، نه بی‌آنکه لختی بیاندیشد، بر حرف خود آنقدر مصر بود و سماجت می‌کرد تا کشور متحمل هزینه‌های گزاف شد و نه حتی فاصله‌ی اندرون و برونش، فاصله‌ای به سال نوری بود.. البته قابل کتمان نیست که او نیز بدی‌هایی داشت، اما هر چه بود صداقت داشت، رنگ عوض نمی‌کرد و تکلیف رقبایش با او مشخص بود!
بخش پایانی یادداشت، خطاب نگارنده به جناب آقای خاتمی است. عملکرد هشت ساله‌ی ایشان در دولت هفتم و هشتم، نقاط تاریکی داشت که در این برهه زمانی و با ورود احتمالی جریان ایشان، نیازمند تبیین حقیقی، منطقی و خردمدانه‌ی ان باشیم.
اول آنکه جناب آقای خاتمی! تا زمانی که مراد از اصلاحات روشن نشود و این پدیده به شکل منطقی و تئوریک تبیین نشود، نمی‌توان از مرحله عمل و بازتاب عینی‌اش در جامعه سخن گفت؛ چرا که در کنش‌های اصلاحی باید معلوم شود مراد از آن چیست و چه برنامه‌هایی در پروسه اصلاحات به منصه ظهور خواهد رسید و اصلاحات چه مفاهیم، مقولات و کنش‌هایی را در بر می‌گیرد.‌‌ همان طور که اشاره شد تاکنون هیچ تبیین مستدل و خردمندانه‌ای از اصلاحات در میان طرفداران آن عرضه نشده و این پدیده، از سوی برخی آقایان، فقط در حد ابزاری برای بیان خواسته‌های جناحی و تحریک عواطف و توده‌ای مورد استفاده قرار گرفته است و آفتی مضاعف را در حالی که حدود و وظایف اصلاحی معین نشده، برای مقوله اصلاحات فراهم آورده است.
دوم. با شفاف سازی مقولة اصلاحات، می‌توان به زمینه‌های اصلاحی اشاره کرد که تنها بر پایه نیاز‌ها و عینیات جامعه شکل می‌گیرد و در پی بازسازی و ترمیم مواردی است که نیاز به اصلاح دارند. در این رابطه می‌توان به مشکلاتی اشاره کرد که جامعه فعلی با آن‌ها درگیر است و در راستای حل آنهاست که اصلاحات به یک خواسته همگانی و مورد توجه نظام سیاسی تبدیل شده است. بنابراین تا زمانی که آسیب‌شناسانه به پدیده اصلاحات نگریسته نشود و به دور از منافع جناحی و خواسته‌های گروهی این پدیده را در سطح ملی و در حد یک نیاز عینی و ملموس که در خواسته‌های مردمی و برنامه‌های دولتی متجلی شده است، نگریسته نشود نمی‌توان سخن از اصلاح و اصلاح طلبی به میان آورد و هر نظر و عملی که بدون شفافیت بخشی به اصلاحات و تعیین اولویت‌های آن در جامعه باشد، تنها وانموده‌ای از اصلاحات خواهد بود و درصدد تحقق اهداف جناحی به شمار می‌رود.
سوم: فقرزدایی به جای توسعه سیاسی: اکنون در آستانه فاز نوینی از اتفاقات کشور هستیم. اذعان می‌کنم که امروز،» اصلاحات «یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعه است، با این تفاوت که عاجل‌ترین اقدام، اولویت بندی و» اصلی فرعی کردن «برخی خواسته هاست، حتماً جناب آقای خاتمی، تصدیق می‌فرمایید که در شرایط فعلی که» نیازهای اقتصادی «، مهم‌ترین دغدغه‌ی مردم مظلوم ایران است، تهیه برنامه‌ها و تنظیم قوانین کارآمد یعنی فقر دایی و مقابله با فساد و مبارزة با تبعیض، اصلیترین هدف تعیین شده اصلاحات در زمان حاضر قرار گیرد تا بر پایه آن‌ها در ضمن نهادینه کردن کنش‌های اصلاحی، آحاد ملت به خواسته‌های برحق خود رسیده و برای ادامه ترمیم‌های اقتصادی و رهایی بخش‌های مختلف تولیدی، کشاورزی، تجاری و... امید‌های واقعی شکل گرفته و مشارکت مردمی با نهادهای دولتی با وضع قوانین و مقرراتی در جهت اجرای کامل اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی، عینیت یابند.
بدون شک امروزه با توجه به تجربیات سال‌های گذشته بر تک تک مردم و افراد دلسوز و آگاه گرایش‌های سیاسی بیش از پیش روشن شده است که دعواهای سیاسی نه تنها تأمین کننده منافع ملی و ایجاد روحیه باور در مردم برای انجام اصلاحات نیست، بلکه عملکرد‌ها و مطالبات ساختگی سیاسی - که شبیه به آن در دوران اصلاحات کم دیده نشد - می‌تواند بر روند اصلاحات، تأثیرات منفی گذاشته و ملت را از همیاری مقامات اجرایی و رسیدن به شاخص‌های توسعه یافتگی و ترمیم عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، ناامید سازد؛ باشد که با تجربه اندوزی از عملکرد‌ها و وقایع گذشته، این بار با کمک جناب آقای خاتمی، سلامت و تدبیر و خردمندی پروژه ملی اصلاحات را به سرمنزل مقاصد انسان دوستانه و توسعه طلبانه خود رسانده و شاهد اقتدار جمهوری اسلامی ایران در نظام متحول جهانی و رفاه مالی و حفظ کرامت انسانی تمامی شهروندان باشیم.

* مصطفی فقیهی
مدیرمسئول و سردبیر