iran-emrooz.net | Thu, 24.03.2011, 16:43
قاضی میگوید از پیگیری پرونده کیانوش به نتیجه نمیرسی
گفتوگو: مسیح علینژاد
پنجشنبه، ۴ فروردین، ۱۳۹۰
برادر شهید کیانوش آسا: قاضی میگوید از پیگیری پرونده کیانوش به نتیجه نمیرسید
چکیده: قاضی پرونده به ما گفت به نتیجه نمیرسید و عکسی هم که به دیوار بیرونیِ منزل زده بودیم را پاره کردند، اینطور که معلوم است بعید نیست فردا به داخل منزل هم بیایند و عکسهای کیانوش را پاره کنند...
جرس
بتدریج، به دومین سالگرد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران و همچنین دومین سالگرد برگزاری راهپیماییهای خرداد ماه هشتاد و هشت که در اعتراض به انتخابات مخدوش ریاست جمهوری برگزار شده بود، نزدیک میشویم. خانوادههای کشته شدگان بحران انتخاباتی سال هشتاد و هشت همچنان پیگیر پرونده قضایی شهدای خود هستند و کماکان اعلام میکنند که اگر چه بعد از گذشت نزدیک به دو سال هیچ پاسخی از سوی مقامات رسمی به آنان داده نشد، اما این دلیلی بر توقف پیگیریهای آنان نخواهد بود.
برادر کیانوش آسا یکی از جان باختگان راهپیمایی اعتراضی ۲۵ خرداد از جمله این خانواده هاست که بارها به دلیل پیگیری پروندهی برادر، زندانی و احضار شده است اما باز هم امیدوارانه پیگیر این پرونده است و میگوید «ما تا روزی که زنده باشیم این جنایت بزرگ که منجر به پایمال شدن حقوق اولیه یک انسان شده است را پیگیری خواهیم کرد و مطمئن هستیم که در دراز مدت به نتیجه خواهیم رسید».
کیانوش آسا دانشجوی سال آخر رشتهی مهندسی شیمی در مقطع کارشناسی ارشد و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ایران، کرد و از اقلیّتهای مذهبی بود که در جریان تظاهرات میلیونی و مسالمتآمیز دوشنبه ۲۵ خرداد در میدان آزادی، مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
به تازگی خانواده کیانوش آسا و همچنین هم دانشگاهیها، مردم و همراهان جنبش سبز مراسم جداگانهای را به مناسبت تولد و همچنین شب عید بر سر مزار وی و همچنین در دانشگاه علم و صنعت برگزار کردهاند.
جرس به سراغ برادر کیانوش آسا رفته و در مورد این مراسم، و همچنین پیگیریهای دو ساله پرونده قتل کیانوش آسا و فشارهایی که برخی از خانوادههای کشته شدگان انتخابات با آن مواجه هستند گفتگویی انجام داده است که در پی میآید:
آقای کامران آسا ممکن است در مورد مراسمی که به مناسبت تولد برادرتان برگزار کردهاید مختصری توضیح بدهید؟
روز پنج شنبه بر سر مزار کیانوش جمع شدیم البته هم صبح و هم بعد از ظهر. در بعد از ظهر جمعیت زیادی از جاهای مختلف بر سر مزار کیانوش آمدند. از شهرستان سنقر دوستانی که از فعالین ستاد آقای موسوی بودند و از دانشجویان علم و صنعت و افراد مختلفی بر سر مزار آمدند و در کنار ما بودند.
از حضور گسترده دوستداران کیانوش گفتید، پس از گذشت بیش از یک سال و نیم همدلی و همراهی مردم چگونه بود؟.
این را از ته دل و از سوی تمام اعضای خانواده میگویم بعد از مسئله کیانوش، اصلیترین مسئلهای که ما را با این فاجعه عظیم و مصیبت بزرگ و علی رغم فشارهای مستقیم و غیرمستقیمی که خیلی از آن مسائل بنابدلایلی در اخبار نیامده است، تنها دلیلی که ما را سر پا نگه داشته و باعث شده که بتوانیم این دردها را تحمل کنیم حضور مردم، جامعه دانشگاهی، هم دانشگاهیان کیانوش، گروههای سبز چه هواداران جنبش سبز و چه گروههای محیط زیست (کیانوش از فعالین محیط زیست بود)، اقلیت مذهبی یاران اهل حق که ما خودمان جز همین اقلیت هستیم و دوستان دور و نزدیک بوده است.
آقای آسا ظاهرا به سنگ مزار کیانوش هم تعرض شده است، در این مورد لطفا توضیح میدهید؟
سال گذشته که پس از پایان مراسم سالگردی که در منزل برگزار کرده بودیم از طریق دوستان با خبر شدیم که روی سنگ مزار کیانوش اسید پاشیدهاند و سنگ مزار آسیب دیده است. بعد از آن ما هم از دوستان خواستیم سر مزار نروند. ما یک رسمی داریم که وقتی عزیزانمان را از دست میدهیم یک درخت بر سر مزار او میکاریم. این درخت جمعهی آخر سال توسط مادرم کنار مزار کیانوش کاشته شد اما شب یلدا به ما خبر دادند درخت را هم از جا کندهاند که احتمالا توسط همان افراد صورت گرفته است. اما جمعه آخر سال امسال دوستانی که از سنقر آمده بودند اینبار درخت دیگری بر مزار برادرم کاشتهاند.
این دومین نوروزی است که کیانوش در جمع خانواده حضور ندارد از احساس خانواده و بویژه مادرتان بگویید.
کیانوش هر سال کارهای مربوط به سفره هفت سین و مراسم عید را انجام میداد علی رغم اینکه بخاطر تحصیلات دانشگاهی از همه اعضای خانواده گرفتارتر بود اما به این مسائل خیلی اهمیت میداد و حساسیت خاصی به این مراسم داشت و همیشه پیشرو بود. ما این دوسال بر سر مزار کیانوش به یاد او سفره هفت سین میچیدیم. که اتفاقا شب بیست و نهم اسفند روز تولد کیانوش هم بود که ما همزمان مراسم تولد و شب عید را هم بر سر مزار برگزار کردیم.
آیا در مراسمی که برای کیانوش میگرفتید ماموران حضور داشتند؟
در همین جمعه آخر سال تردد ماموران امنیتی بشدت محسوس بود و به شکل لباس شخصی بودند و حتی به بهانههای مختلف سر قبر کیانوش هم میآمدند و ما را زیر نظر میگرفتند…
آیا در این زمینه با مشکل یا تذکری هم مواجه شدهاید؟
در این دو و سه ماه اخیر تهدیدی نشدیم اما سال گذشته بصورت مستقیم و غیرمستقیم تهدید میشدیم. حتی خواهر و برادرم را در محل کار خود به شکلهای مختلف تهدید میکردند و برادرم توسط حراست اداره بارها احضار شد و به او تذکر دادند. در یکی دو باری هم که من خودم بازداشت شدم بطور غیر مستقیم تهدید میشدم مثلا یکی از بازجوها به من گفت مادرت به عزای کیانوش نشسته است طوری رفتار نکنید که به عزای فرزندان دیگرش هم بنشیند.
آقای آسا شما از جمله خانوادههای شهدای پس ازانتخابات هستید که بارها دستگیر، احضار و تحت فشار قرار گرفتهاید، ممکن است در مورد برخی از این فشارها توضیح دهید که دقیقا خواسته شما، خانواده و دوستان و بستگانتان چه بوده است و برخوردهای صورت گرفته در برابر این خواستهها چه بود؟
به عنوان مثال بعد از شهادت کیانوش افرادی که نمیدانیم وابسته به چه ارگانی هستند هر زمانی که عکسی از کیانوش یا حرفی از کیانوش در میان دوستان و آشنایان و حتی کرمانشاه ببینند، افراد را تحت فشار قرار میدهند، در واقع توسط نیروهای لباس شخصی مورد حمله قرار میگیرند که چرا عکس کیانوش را با خود دارند. حتی اگر عکسی از کیانوش در مغازه یکی از آشنایان باشد به مغازه حمله میکنند و آنجا را بهم میریزند و شدیدا با آنها برخورد میکنند. مثلا نیروهای لباس شخصی به مغازه پسر عمه من حمله کردند و به علت اینکه عکس کیانوش در مغازه بوده همه چیز را به هم ریختند. یا یکی از بستگان ما که با یک نفر به صورت شریکی یک مغازه داشت و یک عکس از کیانوش در مغازهی آنها بود، برایش همین مشکل به وجود آمد که نیروهای لباس شخصی به آن مغازه حمله میکنند و هم فامیل ما و هم شریکش که اصلا نسبتی با ما نداشت را دستگیر میکنند که با خواهش همسایهها در نهایت دستبندشان را باز کردند. خواسته آنها مگر چه بود؟ گذاشتن یک عکس در محلی که کار میکنند. واقعا سوال اینجاست که این افراد که حمله کردند چه کسانی بودند و این دو نفر را کجا میخواستند ببرند؟ چرا؟ مگر داشتن عکس کیانوش جرم است؟ حتی تلفنها را هم کنترل میکنند و تلفن یکی از بستگان را که با دوستش در مورد کیانوش حرف میزد را گوش کرده و سپس با او تماس گرفتند و گفتند اگر یکبار دیگر اسم کیانوش را بیاورید همان بلایی که سر کیانوش آوردیم سر شما هم خواهیم آورد. همه را تحت کنترل گرفتهاند تا کسی اسم کیانوش را به زبان نیاورد.
از فرجام پرونده کشته شدن برادرتان بگویید. آیا تاکنون در خصوص نامههایی که به نهادهای مختلف جهت روشن شدن ابهامات قتل کیانوش ارسال کرده بودید پاسخی گرفتهاید؟
ما سال گذشته چندین نامه به شکل مجزا و تفکیک شده برای مقامات مختلف ارسال کردیم و به دلیل اینکه این نامه سیاسی تلقی نشود تفکیک شده و همراه با ضمیمههایی از طریق پست ارسال کردم به جهت اینکه افرادی که این نامهها بدستشان میرسد با دقت بیشتری به آنها رسیدگی کنند. اما چیزی که از این نامه عاید ما شده فقط برگهای بوده که از سوی رئیس مجلس این نامه را پی نوشت کرده و به قوه قضاییه ارجاع داده بود. بنابراین هیچ ارگانی به ما پاسخ نداد.
از سوی قوه قضاییه هم هیچ پاسخی به خواستههای شما داده نشد؟
قوه قضاییه هم کاری صورت نداد و فقط یکبار که من در زندان قزل حصار کرج بودم خواهرم را احضار کرده بودند، آن هم نه برای پیگیری پرونده بلکه در خصوص مراحل پرونده کیانوش یکسری سوالات کلی از وی و وکیل پرونده پرسیده بودند. در واقع نه تنها پاسخی به سوالات ما ندادند بلکه از ما سوال هم کردند. پیگیریهای خود ما هم به هیچ نتیجهای نرسیدهایم و اینکه پرونده در چه مرحلهای است هیچ اطلاعی نداریم و آنچه که تحویل ما دادند یک چیزی در حد «صفر» بوده است.
رسیدگیهای وکیل پرونده برادر شما چطور؟ آیا آن هم به نتیجهای نرسید؟
وکیل کیانوش هم مدام پیگیر پرونده بوده است و یکماه پیش هم که با وکیل صحبت میکردم میگفت تا الان هیچ نتیجه و پاسخی عایدش نشده است. طبیعی است اوایل انتظار نداشتیم این پرونده یک ماهه یا دوماهه جواب بدهد. برای همین به اندازه کافی صبر کردیم و حالا انتظار داریم بعد از این همه مدت حداقل به یک نتیجه روشن رسیده باشیم.
میتوانید در خصوص ابهامات پرونده کیانوش بگویید؟
به یقین اطلاع داریم که کیانوش روز بیست و پنج خرداد از ناحیه پهلو با اصابت گلوله زخمی میشود و احتمالا به بیمارستان برده میشود اما بعد از اینکه او را سوار ماشین یا آمبولانس میکنند ما هیچ اطلاعی از او نداریم. ما بیمارستانهایی که آن زمان زخمیها را به آنجا میبردند سر زدیم اگرچه به نتیجهای نرسیدم اما به نکاتی پی بردیم. وقتی به بیمارستان رسول اکرم مراجعه کردیم از یکی از مسئولین بیمارستان خواهش کردیم اطلاعات را در اختیار ما بگذارد. نکتهای که آن شخص به ما گفت این بود که چند ساعتی زخمیها آنجا بودند بعد آنها را از بیمارستان بردهاند که اسم کیانوش در بین آنها نبود. یا شاید جزو مجهول الهویهها بوده است و بعد گفت هیچ اطلاع دیگری نداریم اما پس از خواهش و اصرار ما گفت در همین حد اطلاع داریم افرادی که زخمیها را در روز بیست و پنجم خرداد از بیمارستان رسول اکرم بردند با لباس شخصی آمده بودند و مشخص نبودند که وابسته به چه ارگانی هستند. در واقع اگر هم مسوول مربوطه اطلاع داشت که افراد منتقل کنندهی زخمیها متعلق به کجا هستند اطلاعتی بیش از این در اختیار ما قرار نداد. بعدها در پزشکی قانونی هم متوجه شدیم یک گلوله هم به پایین گردن کیانوش کرده اصابت است.
آیا متوجه شدید که در این مدت چهار روز از فاصله انتقال تا زمان پزشکی قانونی کیانوش کجا بوده و گلوله دوم چطور به او خورده است؟
در واقع طبق شواهد و توضیحات پزشک قانونی که روز بیست و نهم خرداد جسد برادرم تحویل پزشکی قانونی داده شد در پیگیریهایمان در طول این یکسال و نیم معلوم نشد که در این چهار روز کیانوش کجا بوده و چه بلایی به سرش آمده است. حالا ابهام اینجاست که اگر گلوله دوم همزمان با گلوله اول به کیانوش خورده بود که همان غروب دوشنبه باید جانش را از دست میداد. و اینکه اگر گلوله دوم همزمان یا با فاصله گلوله اول به او اصابت کرد پس چرا در همان مرحله به پزشک قانونی منتقلش نکردند؟
حالت دیگر این است که گلوله دوم بعد از اصابت گلوله اول در میدان آزادی، و در مکانی دیگر به او اصابت کرده است. ابهام اصلی ما در واقع همینجاست که کیانوش کجا گلوله خورده است؟ که باز این سوال مطرح است که آیا کیانوش به جای اینکه در بیمارستان مورد مداوا قرار گیرد در جای دیگری بود و برایش اتفاق ناگوار دیگری افتاده است؟ این توسط چه کسی و برای چه؟ و اصلا چه اتفاقی افتاده است؟
ابهام دیگر این است که اگر زخمی بوده، در بیمارستان رسول اکرم نگهداری میشد؟ چرا از آنجا منتقلش کردهاند؟ چه دلیلی دارد که یک زخمی را از محیط بیمارستان و از زیر دست پزشکان خارج کنند. یا اگر روز سه شنبه جانش را از دست داده، در آن زمانی که کیانوش نه در بیمارستان بوده و نه در پزشکی قانونی کجا بوده است؟
شما موفق شدهاید پرونده پزشکی برادرتان را هم ببنید؟
روی پرونده کیانوش در بیمارستان، مهر محرمانه خورده است حتی به ما که خانوادهاش هستیم هیچ پاسخی نمیدهند. چرا؟ کسانی که در این قضیه مسئول هستند به جای اینکه پاسخ سوالات ما را بدهند از ما سوال میکردند که برای چه این اطلاعات را میخواهید؟ یعنی خانواده کیانوش نباید بدانند چه اتفاقی برای کیانوش افتاده است؟
ناگفتهی دیگری اگر باقی مانده است بفرمایید.
از سال گذشته یکی از مشکلاتی که برای ما ایجاد شده مسئله کرد بودن ماست. چه زمانی که من در زندان بودم و چه زمانی که پیگیر پرونده برادرم بودم. به دلیل اینکه ما کرد هستیم واکنش آنها با ما بسیار بد است. به چشم یک آدم گناهکار به ما نگاه میکنند در حالیکه در ایران چند میلیون نفر جمعیت کرد است. حتی وقتی در دادگاه انقلاب در نوبت ایستادهایم در تمام رفتارهایشان یک نوع بد رفتاری در مقایسه با دیگرانی که مراجعه میکنند وجود دارد این مسئله واقعا ما را آزار میدهد.
نکته دیگر اینکه بعضی اوقات مطالبی در برخی از سایتها و روزنامه نوشته میشود که آدم از شدت دروغهایی که مینویسند شرم میکند. ما خط و خطوط سیاسی نداریم و متاسفانه در رسانهها مطالبی سراسر دروغ در خصوص قتلهای بعد از انتخابات نوشته میشود که آدم را زجر میدهد. چیزی که مربوط به ما میشود این است که بطور مستقیم و غیر مستقیم دروغهایی میگویند از جمله اینکه مسئول حراست دانشگاه علم و صنعت ایران جایی در مورد خانواده کیانوش گفته است که خانواده کیانوش آسا برای بسیج و سپاه کار میکنند و خیلی از افراد دیگر دروغهای دیگری گفتهاند. اما ما یک سوال داریم و آن اینکه الان که عصر ارتباطات و رسانهها است و حقایق در همه منتشر میشود چطور مسئول حراست دروغی به این بزرگی میگوید؟!
شاید در کوتاه مدت بشود با دروغ واقعیت را کتمان کرد اما با گذشت زمان، حقیقت چیزی نیست که با دروغ گفتن چند سایت و روزنامه در تاریخ پنهان بماند. ما تا روزی که زنده باشیم این جنایت بزرگ که منجر به پایمال شدن حقوق اولیه یک انسان شده است را پیگیری خواهیم کرد و مطمئن هستیم که در دراز مدت به نتیجه خواهیم رسید.
این را هم در پایان اضافه کنم که در روند پیگیریها، قاضی پرونده به ما گفت به نتیجه نمیرسید و عکسی هم که به دیوار بیرونیِ منزل زده بودیم را پاره کردند، اینطور که معلوم است بعید نیست فردا به داخل منزل هم بیایند و عکسهای کیانوش را پاره کنند.