iran-emrooz.net | Tue, 07.12.2010, 23:09
هاشمى: در آن مناظره شما نوعى ستيز با روحانيت را مشاهده ك
ماهنامه مديريت ارتباطات
هاشمى: انتظار من اين بود كه رهبرى عكسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعى ستيز با روحانيت را مشاهده كرديد
در آن مناظره شما نوعى ستيز با روحانيت را مشاهده كرديد كه به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهاى انقلاب را حراج گذاشت و اينگونه القا كرد كه روحانيت در اداره جامعه كارايى ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ايشان گفتم حرفهاى ناقص گفتهاند. ترجيح مى دهم خودشان اصلاح كنند وگرنه ناچارم توضيح بدهم. چند روز هم صبر كردم و جوابى نديدم. پس از آن نامهاى تهيه كردم. چون مىبايست جواب آن حرفها داده مىشد. مىگويند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. اين سؤال ديگر سفسطه است چون مگر ايشان هدفى غير از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟…ايشان صراحتاً گفتند كه هيچ ملاحظهاى درباره محتواى نامه ندارم. حتى در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار داريد كه جواب بدهم. صلاح نديدم كه پيش از انتخابات جواب بدهم، چون روى حضور مردم تأثير مىگذارد. ولى بعد از انتخابات جواب مىدهم. حتى گفتند كه به آقاى احمدىنژاد هم گفتم كه حرفهاى ناحقى زديد و جواب شما را مىدهم.
تكرار /گزيده مصاحبه رياست مجلس خبرگان رهبرى و مجمع تشخيص مصلحت نظام با ماهنامه مديريت ارتباطات /
○ در جايى از اين گفتوگو به قدرت خطبههاى نماز جمعه اشاره كرديد. قدرت نامه به عنوان يك ابزار ارتباطى نيز همينقدر زياد بوده است. شما در تاريخ انقلاب نامهنگارىهاى زيادى انجام دادهايد.
فرض بفرماييد در اين يك ساله گذشته، چقدر درباره نامه حضرتعالى به رهبرى صحبت شد! چقدر در موردش نقد شد! تحليل شد! شما به عنوان يك مدير ارشد، قدرت نامه را چگونه مىبينيد؟
هر كدام يك خاصيت دارند. آدم گاهى يك مقاله مىنويسد كه مخاطب مشخص ندارد، اما آن مقاله تأثيرات خاص خودش را دارد. گاهى به يك شخص نامه مىنويسد، نامه خصوصى مىنويسد، سرگشاده نيست و محدود به خودش است. گاهى نامه سرگشاده مىنويسد كه در حكم مقاله است ولى چون مخاطب مشخصى دارد، حواشى آن باعث مىشود كه آثار ديگرى نيز داشته باشد؛ گاهى مثبت و گاهى منفى. نمىتوانيم يك حكم كلى صادر كنيم. اطلاعرسانى از اين نوع مثل نامه نوشتنها، كنفرانسها، سخنرانىها، پيغامها و… جنبههاى مثبت و منفى دارند و آنجا كه در جهت اصلاح از اين ابزارها استفاده شود، خوب هستند و كم و زياد تأثير دارند.
○ تا الان نامهاى نوشتهايد كه از نوشتن آن پشيمان شده باشيد؟
نه.
○ انگيزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبرى چه بود؟ چه چيزى شما را مجبور به انتشار آن نامه كرده بود؟
ديدم كار بسيار زشتى انجام شد. همه مىدانستند كه نسبت به ديگر نامزدها بىطرف هستم كارى نداشتم كه مردم به چه كسى رأى مىدهند. ولى همه مىدانستند كه روحيه كارى من با اين شيوه اداره جامعه سازگار نيست. متأسفانه در مناظره، آقاى احمدىنژاد حرفهايى را زده بود كه غيرواقعى بود. تأسف بيشتر از اين بود كه همان حرفهاى دروغ را پايه تبليغات خويش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده مىكردند.
انتظار من و همه دلسوزان واقعى نظام اين بود كه رهبرى عكسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعى ستيز با روحانيت را مشاهده كرديد كه به بهانه مخالفت با من و ديگران مديران ارشد تاريخ انقلاب، همه دستاوردهاى گذشته را حراج گذاشت و اينگونه القا كرد كه روحانيت در اداره جامعه كارايى ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ايشان گفتم حرفهاى ناقص گفتهاند. ترجيح مى دهم خودشان اصلاح كنند وگرنه ناچارم توضيح بدهم. چند روز هم صبر كردم و جوابى نديدم. پس از آن نامهاى تهيه كردم. چون مىبايست جواب آن حرفها داده مىشد. مىگويند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. اين سؤال ديگر سفسطه است چون مگر ايشان هدفى غير از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهيه كردم و در آخرين فرصت قبل از انتخابات كه عصر سه شنبه بود، براى رهبرى فرستادم. چون اگر سه شنبه مىدادم، روزنامهها چهارشنبه مىنوشتند و اگر چهارشنبه مىدادم، پنجشنبه كسى حق نداشت بنويسد. چون فرصت تبليغات تمام مىشد. مىخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در كنار آن كارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتياق مردم را مىديدم. از برنامههاى محافل مجريان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقىمانده براى رهبرى معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقى مانده نامه را به ايشان نداده بودند. چون جوابى به من نرسيده بود. در آخرين لحظاتى كه مىخواستم خدمت ايشان بروم، منتشر كردم.
وقتى رفتم، ايشان گفتند: داشتم نامه شما را از روى كامپيوتر مىخواندم. يعنى پس از اينكه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلى را به ايشان نداده بودند.
پرسيدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هيچ ملاحظهاى ندارم و فقط يك نكته دارم كه آقاى احمدىنژاد شخص شما را به فساد متهم نكرد و درباره بچههاى شما گفت. گفتم: فضا بهگونهاى بود كه اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چيز متوجه من شد.
ايشان گفتند: واقعاً هيچ ملاحظهاى روى نامه ندارم. ولى اگر جاى شما بودم، بعد از انتخابات منتشر مىكردم. گفتم: خواست خدا بودكه شما تا قبل از انتشار نبينيد، چون اگر مىخوانديد و به من مىگفتيد، منتشر نمىكردم و اين مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر مىكردم دو حالت داشت: اگر آقاى احمدىنژاد شكست بخورد كه درست نيست با ايشان درگير شوم. چون اخلاقاً كار درستى نيست. اگر هم پيروز شود كه اصلاً درست نيست با منتخب مردم درگير شوم و جشن انتخابات را در كام مردم تلخ كنم.
ولى الان حق من است كه جواب بدهم و دادم. ايشان هم در مقابل اين منطق من اعتراض نكرد.
○ ولى به نظر مىرسد اين نامه روابط شما را با ايشان دچار تغييرات كرده است.
نه، ايشان صراحتاً گفتند كه هيچ ملاحظهاى درباره محتواى نامه ندارم. حتى در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار داريد كه جواب بدهم. صلاح نديدم كه پيش از انتخابات جواب بدهم، چون روى حضور مردم تأثير مىگذارد. ولى بعد از انتخابات جواب مىدهم. حتى گفتند كه به آقاى احمدىنژاد هم گفتم كه حرفهاى ناحقى زديد و جواب شما را مىدهم.
واقعاً هيچ وقت ايشان به خاطر نامه از من گله نكردند. چون روابط ما بهگونهاى است كه اگر گله هم داشته باشند، مىگويند. الحمدلله همكارى ۶۰ ساله ما بهگونهاى است كه با هم رودربايستى نداريم.
○ ولى هنوز هم شاهديم كه مىخواهند به بهانه آن نامه شما را مقابل رهبرى قرار دهند.
اينها در سياست طبيعى است. گروهى كه وارد بازىهاى سياسى مىشوند، از اين حرفها زياد مىزنند، ولى هميشه واقعيتها خود را بر احتمالات سياسى تحميل مىكند و دير يا زود همه چيز مشخص مىشود