iran-emrooz.net | Sun, 11.07.2010, 9:16
تكرار يك تجربه شكستخورده
عباس عبدى/ روز آنلاین
پنجشنبه، ۱۷ تير ۱۳۸۹
استفاده از تجربيات ديگران بدون آن كه خودمان مرتكب آن تجربه شويم، اداره امور را كمهزينهتر مىكند. اما اگر چنين نكرديم، حداقل بايد از تجربيات گذشته خودمان درس بگيريم و تجربيات منفى خود را كنار بگذاريم. در اين صورت هزينه رفتار غلط را بيش از يك بار پرداخت نمىكنيم. در حالى كه اگر از تجربيات ديگران سود ببريم، از پرداخت همان يك هزينه هم معاف مى شويم و آن را صرفهجويى كردهايم. متأسفانه ما براى اداره امور نهتنها از تجربيات ديگران استفاده نمىكنيم، بلكه تجربيات روشن و آزمونهاى پس داده قبلى خود را نيز فراموش مىكنيم، و اين وضعيتى است كه در جريان طرح جديدى كه براى انتخاب مستقيم شهردار از طرف مردم داده شده، شاهد آن هستيم. تجربه قانون اساسى اول پيش روى ماست كه تعيين نخستوزير، موضوع اختلاف جدى و حل نشدنى ميان مجلس و رئيسجمهور بود و حتى تعيين وزرا هم اين مشكل را داشت، به طورى كه در شرايط جنگى، چندين ماه فاقد وزير براى تعدادى از وزارتخانههاى مهم از جمله وزارت خارجه بوديم. وضعيت كنونى روابط ميان دولت و مجلس نيز كه بسيار هم همسو هستند كمتر از تجربه گذشته نيست، به طورى كه رئيس دولت صريحاً به غيرقانونى و غيرقابل اجرا بودن قوانين مصوب مجلس تأكيد مىكند و اگر اين وضعيت در سطوح پايينترى مثل شوراى شهر و شهردارىها تكرار شود، قاعدتاً نوعى هرج و مرج مديريتى و روى زمين ماندن مسئوليتها و طرحها را شاهد خواهيم بود.
در حال حاضر مردم، نمايندگان شوراى شهر را انتخاب مىكنند و بر حسب اين كه ديدگاه چه جناحى در شوراى شهر اكثريت پيدا كند، شهردارى را مطابق با آن ديدگاه انتخاب مىكنند و هر وقت هم كه ضرورى دانستند، شهردار را استيضاح مىكنند و اگر استيضاح شهردار، رأى آورده او را تغيير مىدهند. اما اگر قرار باشد كه هم شهردار و هم نمايندگان شوراى شهر همزمان و به طور مستقيم از سوى مردم انتخاب شوند، نتيجه از چند حالت خارج نيست:
۱ـ يا اين كه شهردار انتخاب شده به لحاظ فكرى و سياسى همسو با اكثريت اعضاى شوراى شهر است كه در اين صورت شوراى شهر، بدون انتخاب مستقيم از سوى مردم هم او را شهردار مىكرد. اما حتى در اين حالت هم شهردار به نوعى وضعيت و موقعيت خود را برتر از شورا تعريف خواهد كرد و حاضر نمىشود كه به سهولت با شورا همكارى كند.
۲ـ شهردار انتخاب شده با اكثريت و يا حتى همه اعضاى شوراى شهر غيرهمسو باشد كه اين اول دعوا و چالشهاى سياستگذارى و اجرايى ميان شهردارى و شوراى شهر خواهد بود. البته انتخاب مستقيم شهردار منافعى هم دارد، مثل ارتقاء جايگاه شهردار و جلب مشاركت بيشتر مردم براى مشاركت در انتخابات. ولى چنين شيوهاى در كشورهايى جواب مىدهد كه نظامهاى حزبى قدرتمندى دارند و تصميمات سياسى در درون احزاب اتخاذ مىشود و اختلافات از طريق گفتگو و نه حذف حل مى شود و شهرداران انتخابى نيز به نوعى انعكاس دهنده خواستهاى احزاب قدرتمندتر هستند. همين احزاب موجب مىشوند كه چالشهاى ميان طرفين (شهردار و شوراى شهر) كم يا قابل حل شود و حتى در مواردى كه حل نمىشود، شيوههاى مسالمتآميز را براى كنار آمدن با يكديگر انتخاب مىكنند. اما در جامعه ما كه نهاد حزبى ضعيف است و حتى احزاب موجود هم تحمل نمىشوند و فرهنگ گفتگو و تفاهم و سازش نيز معمولاً وجود ندارد و ممكن است ضدارزش هم تلقى شود. انتخاب مستقيم شهردار از طرف مردم، در جامعهاى بايد مطرح شود كه نهتنها نهادهاى دموكراتيك قدرتمندى دارد، بلكه نهادهاى نظارتى چون مطبوعات نيز قدرتمند هستند و به بهترين شكل وظيفه نظارتى خود را انجام مىدهند.
در شرايط كنونى ايران انتخاب مستقيم شهردار و شوراى شهر از سوى مردم، جز اين كه بر بار مشكلات اداره شهر اضافه كند، نتيجه ديگرى ندارد. چنين اقدامى موجب استهلاك شهردار و شوراى شهر در جريان اختلافات فىمابين مىشود و به جاى فعاليت براى اداره بهتر شهر، انرژى و وقت خود را صرف دعوا و يارگيرىهاى سياسى و حتى زد و بندهاى پشت پرده خواهند نمود و در نهايت به تضعيف حداقل يكى از دو طرف دعوا يا حتى تضعيف هر دو طرف منجر مىشود و راه را براى دولت باز مىكند كه كل شهردارىها را مجدداً به زيرمجموعه وزارت كشور و فرماندارىها در آورد.