ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 14.02.2010, 11:48
لطفا ارکستر ملی را به موسیقی ایران برگردانید

سمیه قاضی‌زاده/خبرانلین
بیش از شش ماه است که ارکستر موسیقی ملی ایران یا بهتر بگوئیم تنها ارکستر موسیقی ملی ایران دیگر نمی نوازد. به چه دلیل یا دلایلی دقیقا معلوم نیست اما آنچه اتفاق افتاده است تعطیلی ارکستری است که تنها مکان نواختن قطعات موسیقی ملی ایران بود و تنها جایی بود که می شد از دل آن آوای خوش موسیقی ملی ایرانی را به صورت زنده شنید، ارکستری که خوانندگانی همچون علیرضا قربانی، سالار عقیلی، سینا سرلک و خیلی های دیگر را به جامعه موسیقی ملی و سنتی ایران معرفی کرد. حالا این ارکستر در سکوتی عجیب و غریب تعطیل شده و کمتر کسی درباره تعطیلی آن پاسخگوست.

خبرهایی که به بیرون درز کرده حاکی از پرداخت نشدن حقوق نوازندگان ارکستر موسیقی ملی ایران طی چندین و چند ماه است. حقوق پائین کمتر از 100 نوازنده برتر این مملکت که سالهاست در دولت های مختلفی که آمده اند و رفته اند نواخته اند و حالا ناگهان به آخر خط رسیده اند.

خبر از استعفای فرهاد فخرالدینی می رسد. کسی که خودش از موسسان ارکستر است و از اولین روزی که ارکستر فعالیت کرده تا آخرین روز آن رهبری اش را به عهده داشته و حالا ناگهان تصمیم گرفته برود. پای حرف خواننده ها که می نشینی خبرهای عجیب تری می رسد و حرف از کم کاری بچه ها و نداشتن حرف تازه به میان می آید. زوایای برخورد با این ماجرا نه تنها بسیار متفاوت است بلکه بسیار پیچیده می نماید، اما عجیب ترین زاویه برخورد با چنین اتفاقاتی زاویه برخورد دفتر موسیقی وزارت ارشاد با چنین پدیده ای است؛ زاویه تعطیل کردن ارکستر.

رهبر ارکستر استعفا می دهد، برخی از خواننده های ثابت ارکستر سرشان شلوغ می شود و درگیر تورهای خارجی می شوند، حقوق نوازنده ها عقب می افتد و احتمالا در پی آن کاهلی می آید. همه اینها درست، اما هیچکدام اینها واقعا دلایل خوبی برای تعطیل کردن تنها ارکستر موسیقی ملی ایران است؟ روی کلمه "تنها" تاکید می کنم چرا که اگر ارکستر دیگری در ایران وجود داشت که به عظمت و ساختار و پیگیری اجرای قطعات موسیقی ملی در کشور ما وجود داشت که قطعات موسیقی ملی ایران را اجرا می کرد ماجرا اینقدر غصه دار نبود اما حالا در حالیکه ارکستر تازه ده ساله شده است، تولدش را در حالی می گیرد که سر خاکش ایستاده.

پدافند غیرعامل، مدیریت بحران و عباراتی از این دست را طی چندساله اخیر مثل خیلی شعارهای دیگر صدها بار شنیده ایم اما پای عمل که می رسد یک چیز می ماند: تعطیلی! حالا چه روزنامه و سایت باشد چه ارکستر.

مدتی است که در کشور ما آمار طلاق زیاد شده، خیلی ها دلیل این طلاق های زیاد را کم تحملی زوجین می دانند و اینکه ننشسته اند و درست و حسابی سر مشکلاتشان حرف بزنند، بلکه میدان را به نفع اختلافات هرچند سطحی رها کرده اند و دنبال رفتارهای جایگزین نرفته اند.

حالا ظاهرا در بهترین شرایط ممکن، دفتر موسیقی هم عجولانه و به سبک طلاق های امروزی عمل کرده است و نه تنها کمتر تلاشی در جهت حل مشکلات ارکستر داشته که ترجیح داده ریشه چنین جمع موفقی را کلهم اجمعین بزند. انگار نه انگار که این ارکستر تنها نوازنده نواهای ماندگار تجویدی ها، حنانه ها، پایورها و خیلی بزرگان دیگر موسیقی ملی ایران بوده است.

دولت نهم و دهم در شعارهای کلی اش بارها و بارها درباره فرهنگ ایرانی، لزوم مبارزه با تهاجم فرهنگی و...مانور داده و در شعارهای فرهنگی- هنری اش بارها درباره موسیقی فاخر و هماهنگ با فرهنگ ایرانی و شان ایرانی حرف زده است. اگرچه هیچگاه در هیچ سخنرانی تعریفی از موسیقی فاخر ارائه نشده، اما بی شک اگر این موسیقی متر و اندازه ای هم داشته باشد موسیقی ملی یکی از شاخصه های موسیقی فاخر این مرز و بوم است که حالا دستی دستی دیگر صدایش را نمی شود شنید.

طی این سالها بارها و بارها به واسطه گفت و گوهایی که برای نشریات و روزنامه های مختلف با فرهاد فخرالدینی داشته ام، از زبان او درباره تلاش هایش برای نگهداشتن یک تنه ارکستر موسیقی ملی ایران شنیدم و انبوه قطعاتی که پیش از این هیچوقت نوشته نشده بودند و تنها به واسطه اجرای آنها برای ارکستر بالاخره روی کاغذ آمدند و ماندگار شدند؛ قطعاتی که خیلی از آنها را می شد زودتر از اینها، زودتر از تعطیلی زودهنگام ارکستر ضبط کرد و در خاطره موسیقی ایران ماندگار کرد. اما نبود بودجه کافی همیشه جلوی این ماجرا ایستاد.

بارها و بارها فخرالدینی از فشار جانکاهی که بر دوشش سنگینی می کرد و هیچکس که کمک حالش در ارکستر نبود گله مند بود، اما همیشه با انرژی و شوقی مثال زدنی روی سن آماده می شد.

آن ای ایران های پایانی هر اجرا و هم آوایی مردم که رهبری فخرالدینی را به همراه داشت را چه کسی از یاد می برد؟ آن روزها نمی دانم به چه دلیل اما گاهی فکر می کردم که شاید فخرالدینی هم به شیوه خیلی از مدیران دارد بیخودی نقش خودش را پررنگ می کند یا حس هایی از این دست...اما هرگز تصور نمی کردم که واقعا روزی اگر فخرالدینی ارکستر را ول کند، اثری از آن هم نخواهد ماند.

حالا در روزهایی که کمتر از یک ماه به برگزاری جشنواره موسیقی فجر مانده، ارکستر موسیقی ملی ایران برای اولین بار بعد از تاسیسش در جشنواره حضور نخواهد داشت؛ ارکستری که قطعات اجرایی اش نمونه بارز موسیقی فاخر و شعارهایی است که اهالی دولت نهم و دهم طی دفعات به آن اشاره کرده اند.

اگرچه سکوتی عجیب و غیر قابل تشبیه، ماجرای تعطیلی ارکستر موسیقی ملی ایران را در خود فرو برده، اما نه فقط برای از بیکاری درآمدن نوازندگان ارکستر، نه فقط برای برگشتن فرهاد فخرالدینی، نه فقط برای اجرای جشنواره ای، بلکه برای حضور و اجرای موسیقی ملی ایران توسط تنها و تنها ارکستر موسیقی ملی ایران لطفا فرصتی دیگر را در اختیار شنوندگان همان موسیقی فاخر بگذارید...

لطفا ارکستر موسیقی ملی ایران را به موسیقی ایران برگردانید...باور کنید دلمان برای اینکه چوب رهبری فخرالدینی ای ایرانمان را رهبری کند تنگ شده است....دلمان برای موسیقی ملی مان تنگ شده است...