iran-emrooz.net | Tue, 26.01.2010, 10:40
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن
حسین بشیریه/جرس
خوشبختانه آوازه روزنامه کیهان و نویسندگانش و برخی سایتهای وابسته به آن، به دروغ پردازی و وارد کردن تهمت و افترا و انگ زنی به آزادی خواهان و دشمنان خودکامگی، چندان گسترده شده است که دیگر نیازی به پاسخ گویی به آن یاوه سراییها نیست. در حقیقت جنبش آزادیخواهانه سبز مردم ایران چنان لرزه یی بر اندام گروه اقلیت مفت خوارن و سودجویان در افکنده است که آنها را آسیمه سر ساخته به شیوه یی که به هر دری میزنند و به هر دستاویزی دست می یازند تا مگر از ترس و هراسی که سرا پایشان را در بر گرفته است اندکی بکاهند و آرامشی دروغین بیابند. پیشینه دروغ پردازیهای روزنامه و نویسندگان و سایتهای نامبرده درباره نگارنده بسیار دراز است و برگی از دفتر بلند دشمنی ها و ستیزههای اقلیتی بی مایه با اندیشه آزاد و آزاد اندیشی به شمار میرود. از این رو داستان پردازیهای تازه آنها در باره قرار دادهای چندین میلیونی و تهمتهای خنده آور دیگرشان که بر آمار و ارقام و اسامی واهی و موهوم و اسناد و مدارک خیالی و دروغین و ساختگی استوار است، جای شگفتی و ارزش پاسخ گویی ندارد، و باز هم ، با توجه به تمرکز قدرت در دست اقلیت نامبرده، جای شگفتی نیست که هیچ نهاد قانونی در کشور موجود نباشد که اینگونه دروغ زنیها و نیرنگ بازیها و تهمتها و یاوه سراییها و هتک حرمتهای شرم آور و ناجوانمردانه (حتا نسبت به مقامات پیشین کشور) را پیگیری کند و از حداقل حقوق فردی پاسداری نماید. در ادامه ریشه یابی اینگونه یاوه سراییها و دروغ پردازیها باید از عقده گشاییهای فردی از سوی اذهان زهراگین و سودجو نیز سخن گفت. یکی از ریشههای این دروغپردازیها در باره نگارنده، به رشک ورزیها و بدخواهیهای گروهی از هیئت علمی و دانشجویان سفارشی سالهای پیش در دانشکده حقوق باز میگردد که به زور بخشنامه و به شیوههای گوناگون از حوزه و سپاه و دستگاههای امنیتی به آن دانشکده فرستاده میشدند و پایداری کسانی چون نگارنده بر لزوم رعایت شایستگی فردی در کارگزینی های دانشگاهی، و بر پاسداری از جدایی گسترهٔ دانش از عرصه قدرت را خوش نمیداشتند ، و بهمان دلیل از آغاز در پی کنار زدن نگارنده بر آمدند و اینک نیز به حقههای تازه روی آورده اند. بی تردید اگر در دستگاه قضایی در کشور اندکی استقلال رای و رعایت موازین حقوقی در اینگونه موارد را سراغ میداشتم، حتما در مقابل اینگونه دروغها و تهمتها درخواست پیگرد کیفری میکردم. از قرار معلوم دیگرانی هم که مورد تهمتهای مشابه در آن نوشتهها قرار گرفته اند چنان امیدی به پیگیری قانونی ندارند.
****
و اینک...
«احوال زمانه»*
با الهام از حافظ در بیت:
"همای گو مفکن سایه شرف هرگز در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد"
در این زمانه که فرزانگان پریشانند
در این زمانه که بی مایگان سخندانند
در این دیار که طوطی کم از زغن باشد
در این زمانه که زاغان هزاردستانند
در این دیار که غولان دلیل ره شده اند
در این زمانه که دزدان نگاهبانانند
در این زمانه که رستم فروفتاده به چاه
شغادها چو شغالان رجز همی خوانند
در این زمانه که گرشاسب ها به دامن کوه
طلسم آینه ها گشته اند و در دامند
در این زمانه که دیو سیاه و دیو سفید
به مرگ رستم دوران سرود می خوانند
در این زمانه که بیژن فرو فتاده به چاه
منیژه ها همه از عاشقی گریزانند
در این زمانه که سیمرغ مهر و دانایی
به خون تپیده و زالان به کوه گریانند
در این زمانه که اسفندیار و یارانش
ببسته دست رستم و از شوق دست افشانند
در این زمان که سیاوش فتاده در آتش
به مکر و خدعه سودابه آفرین خوانند
در این زمانه که کورش به دست بابلیان
اسیر گشته، اسیران به بند و زندانند
در این زمانه که یعجوجیان غارنشین
شکسته سد سکندر ، به پیش می رانند
در این زمانه که خوارزمشاهیان غیور
فروفتاده ، به جیحون غم، فراوانند
در این زمانه که نادر اسیر هندوهاست
به پای مام وطن خار و ام غیلانند
در این زمانه که شد دور ذبح اسماعیل
ملائک از الم ابرهیم خندانند
در این زمانه که خضرش طریق گم کرده
و قاطعان طریق از پیش خرامانند
در این زمانه که نوحش غریق سیل شده
سفینه های امان مامن پلیدانند
در این زمانه که یوسف فتاده در بن چاه
برادران غیورش به مصر سلطانند
در این زمانه که موسی به نیل غرقه شده
در این زمانه که فرعونیان خدایانند
در این زمانه که ابلیس جای جبرائیل
گرفته است و رسولان چنین تبه جانند
چه گویمت که چه سان میرود به اهل تمیز
در این زمان که سخن را به هیچ نستانند
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که مرغان اسیر زاغانند
*برگرفته از "زنده عشق" ؛ گزیده ای از سروده های محمد بشیریه (بشیری همدانی)