iran-emrooz.net | Tue, 19.02.2008, 17:46
شب زندهداری هراسناک ترکها در آلمان
جواد طالعی (دفتر اروپائی شهروند)
شب زنده داری هراسناک 2 میلیون و 400 هزار ترک در آلمان
ترس سوختن در آتش، خواب شبانه را از چشمان بیش از دو میلیون و 400 هزار ترک ساکن آلمان ربوده است. ساعت یک بامداد روز جمعه پانزدهم فوریه امسال، در شهر کوچک "الدینگن" از توابع ایالات جنوبی "بادن وورتنبرگ"، ساختمان بزرگی که بیشتر ساکنان آن را ترک تباران تشکیل می دادند، به آتش کشیده شد. یک مامور حفاظت خصوصی، که برحسب تصادف از محل عبور می کرد، متوجه خطر شد و 14 مستاجر آپارتمان های ساختمان را از مرگ نجات داد. پنج تن از این 14 نفر کودک بودند. اگر مامور حفاظت از محل عبور نکرده بود، ساکنان خانه، دقایقی بعد در کام آتش جان باخته بودند.
ساختمان محل سکونت ترک ها، ساعاتی بعد به ویرانه ای سوخته تبدیل شد. یک روز بعد، پلیس و دستگاه قضائی اعلام کردند که یک مستاجر آلمانی 54 ساله ساکن ساختمان، به عنوان مظنون دستگیر و روانه زندان موقت شده است. براساس اظهارات رسمی، این مرد، از اول ژانویه امسال در ساختمان سوخته سکونت گزیده بود. او، پیش از آن نیز، چند محل دیگر را به آتش کشیده بود، اما ماموران پلیس نتوانسته بودند مدرک کافی علیه او ارائه دهند و در نتیجه از تعقیب قضائی مصون مانده بود.
دوهفته پیش از آتش سوزی آلدینگن، ساختمان بزرگی در شهر "لودویگزهافن" آلمان به آتش کشیده شد. 9 ترک تبار قربانی این آتش سوزی، از این شانس برخوردار نبودند که در نیمه شب کسی از برابر خانه شان بگذرد و شعله های آتش را ببیند. این فاجعه، در رسانه های گروهی بازتابی گسترده داشت. رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه، به آلمان سفر کردند، ساختمان سوخته را مورد بازدید قرار دادند و کوشیدند افکار عمومی برافروخته ترک ها را آرام کنند. دستگاه قضائی آلمان، با همکاری کارآگاه های ترک یک کمیسیون تحقیق هشتاد نفره تشکیل داد که نتیجه بررسی هاشان هنوز هم روشن نشده است. اما از همان روزهای نخست، منابع رسمی کوشیدند تبلیغ کنند که نشانه ای از خارجی ستیزی در این حریق به دست نیامده است. دو دختربچه ساکن ساختمان، که از مرگ گریخته بودند، در لحظه های نخست ادعا کردند که مردی را در حال آتش افروزی در راهروی ساختمان دیده اند. اما پلیس اعلام کرد که اظهارات این دو دختر، می تواند تحت تاثیر شوک باشد و باید از آن ها در شرایطی دیگر بازپرسی شود.
در مورد آتش سوزی الدینگن نیز، از همان ساعات نخست، منابع رسمی اعلام کردند که این واقعه زمینه خارجی ستیزانه نداشته است. آن ها گفتند که مرد 54 ساله دستگیر شده، احتمالا دارای اختلالات روانی است و باید مورد معاینه روانی قرار گیرد تا روشن شود که چرا از آتش افکنی لذت می برد!
ناآرامی و بی خوابی ترک ها
این دو فاجعه، که در فاصله دو هفته رخ داد، چه ریشه خارجی ستیزانه داشته باشد و چه آنطور که ادعا می شود چنین زمینه ای نداشته باشد، به هر حال، آرامش را از ترک های مقیم آلمان سلب کرده است. دولت ترکیه، پس از آتش سوزی لودویگزهافن، اجساد سوخته 9 قربانی این فاجعه را، در حالی که تابوت های آنان در میان پرچم ترکیه حمل می شد، به زادگاهشان منتقل کرد و در آنجا در میان اندوه هزاران نفر به خاک سپرد.
واکنش برخی از سیاستمداران آلمان، در برابر این اقدام، شرم آور بود. یکی از رهبران اصلی حزب سوسیال مسیحی آلمان، گفت: " برنامه تشییع جنازه و خاکسپاری قربانیان، به گونه ای برگزار شد، که انگار آن ها در جنگ کشته شده اند"! بعد از این اظهارات اعتراض آمیز، برخی دیگر از رهبران حزب سوسیال مسیحی، به مخالفت با عضویت کامل ترکیه در اتحادیه اروپا برخاستند. حزب سوسیال مسیحی، از جنگ جهانی دوم به این سو، بدون وقفه بر ایالت بایرن در جنوب آلمان حکومت می کند. بایرن، یکی از بزرگترین و ثروتمندترین ایالات آلمان است و آدولف هیتلر، حضور مخرب خود را در صحنه سیاست جهانی، از همین ایالت هم مرز اتریش آغاز کرد.
موقعیت ترک ها در آلمان
عرب ها در فرانسه، ترک ها در آلمان و ترک ها و عرب ها در هلند، همواره مورد تبعیض قرار می گیرند و تحقیر می شوند. اکثریت خارجیان مقیم فرانسه را اعراب و اکثریت آن ها را در آلمان ترک ها تشکیل می دهند. بیش از 2 میلیون و 400 هزار ترک در آلمان زندگی می کنند. نسل نخست آنان، که اکنون به سنین بازنشستگی رسیده است، پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان کارگر به آلمان آمد، تا به بازسازی این کشور ویران شده کمک کنند. ابتدا قرار بود که ترک ها، پس از چند سال کار، به کشور خودشان بازگردند. اما بیشترینشان در آلمان ماندند، خانواده هاشان به آنان پیوستند، زاد و ولد کردند و بزرگترین اقلیت خارجی را تشکیل دادند.
از دو میلیون و چهارصد هزار ترک مقیم آلمان، تاکنون حدود 700 هزار نفر تابعیت آلمان را پذیرفته اند. این، از یک سوم کمتر است. در حالی که مثلا از 120 هزار ایرانی مقیم آلمان، نزدیک به 60 درصد آنان دارای گذرنامه آلمانی شده اند. هیچ اقلیت قومی دیگری به اندازه ترک ها در آلمان تحقیر نمی شود و مورد تبعیض قرار نمی گیرد. علت این تبعیض و تحقیر آن است که ترک ها کمتر حاضر به همرنگ شدن با جامعه بومی شده اند. اما در این زمینه، گناه تنها متوجه ترک ها نیست. جامعه آلمان، با عدم پذیرش ترک ها، سبب شده است که آن ها هویت اصلی خود را، که توسل به سنت، مذهب و ملیت جلوه های اصلی آن است، پاسداری کنند. حتی در میان نسل سوم مهاجران ترک، که در آلمان متولد شده و رشد کرده اند، کم نیستند کسانی که زبان آلمانی را به خوبی حرف نمی زنند و دائما در میان هم میهنان خودشان هستند. در میان بخش های متعصب تر آن ها، گرایشات مذهبی هر روز شدیدتر می شود و نزدیکی زیاد با آلمانی ها، نشانه بریدگی از فرهنگ خودی است.
کارگران میهمانی که در دهه پنجاه میلادی پس از جنگ جهانی دوم به آلمان وارد شدند، اغلب روستائیان بخش های آسیائی شرق ترکیه بودند که حتی سواد خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را نیز نداشتند. آن ها، پس از ورود به خاک آلمان، بلافاصله روانه معادن، صنایع و راه آهن شدند تا بدون تلف کردن حتی یک روز وقت، کار سخت خود را آغاز کنند. آلمانی ها، از همان ابتدا به این گروه بزرگ، به چشم کارگرانی می نگریستند که مدتی کار می کنند و بعد به کشور خودشان باز می گردند.
برخورد آلمانی ها با این موضوع، بسیار کوتاه نظرانه بود و کوتاه نظرانه نیز باقی ماند. این خیل عظیم، حتی به فرض آن که به وطنش باز می گشت، اگر به زبان آلمانی آشنائی می یافت، می توانست رابط خوبی میان دو فرهنگ باشد. اما آلمانی ها، نه تنها در آغاز به این واقعیت علاقه ای نشان ندادند، بلکه هنوز هم از آن غافل مانده اند. در محافل سیاسی آلمان، اکنون این بحث احمقانه جاری است که ترک ها را باید با فشار مجبور به آموختن زبان آلمانی و هماهنگ شدن با جامعه میزبان کرد!
تکرار فاجعه زولینگن؟
آتش سوزی های اخیر، وجدان های بیدار را، در میان آلمانی ها، به شدت زخمی کرده است. آن ها، فاجعه بزرگ دیگری را به یاد می آوردند که در روز 29 مه سال 1993 در شهر زولینگن رخ داد. در آنجا، خانه ای به آتش کشیده شد و پنج عضو یک خانواده بزرگ کارگری ترک زنده زنده در میان شعله های آتش سوختند. یک هفته بعد، ماموران پلیس و دادستانی سه جوان 16 تا 23 ساله را که وابسته به گروه های نوفاشیست منطقه بودند دستگیر کردند. چند روز بعد، در نتیجه بازپرسی ها شخص چهارمی نیز دستگیر شد که فرزند یک پزشک بود. محاکمه این چهار نفر 127 روز طول کشید. سرانجام روز 15 اکتبر سال 1995، دادگاه عالی دوسلدورف، یکی از آن ها را به پانزده سال حبس و هریک از سه تن دیگر را به حدکثر 10 سال زندان جوانان محکوم ساخت.
این جنایت، در خارج از آلمان چنان طنین گسترده ای یافت که برای همیشه، به عنوان عملی همطراز با جنایات نازی ها در جریان جنگ دوم جهانی ثبت شد. در هلند، پلاکاتی بر در و دیوارها نصب شد که روی آن نوشته شده بود: "زولینگن 29 مه 1993/ این دیگر نباید تکرار شود". علیرضا کوشک جلالی هنرمند ایرانی مقیم آلمان، بر اساس این فاجعه، نمایشنامه تکان دهنده ای نوشت و اجرا کرد که تاکنون بیش از صد بار در شهرهای مختلف آلمان بر صحنه آمده و هربار با استقبال شدید روبرو شده است.
بشکه باروت اقلیت های قومی
دولت های اروپائی، که در راس بیشتر آن ها اکنون دیگر سیاستمدارانی متوسط قرار دارند، همچنان نسبت به همزیستی میان ملت های خود و اقلیت های قومی بی اعتنائی نشان می دهند. آن ها، برنامه روشنی برای مقابله با بحرانی که روز به روز عمیق تر می شود ندارند. در سال های گذشته، حومه های شهرهای بزرگ فرانسه، که بیشترین ساکنان آنان را مراکشی ها و الجزایری ها تشکیل می دهند، شاهد شورش های بزرگ بود. در هلند، هم اکنون مناسبات میان اقلیت عرب و مسلمان با بومیان به شدت تیره است.
شورش های مشابه فرانسه، تا به امروز، در آلمان تکرار نشده است. اما جوانان ترک، در این کشور نیز، مشت های گره کرده خود را در جیب هایشان پنهان کرده اند و اغلب دندان ها را به هم می فشرند. اگر ترکیه به اتحادیه اروپا بپوندد، راه ورود ترک های بیشتری به آلمان باز می شود. اگر سیاستمداران آلمانی، تا آن زمان، با همین کوتاه نگری امروز به مساله همزیستی ترک ها و آلمانی ها بنگرند، این کشور نیز، بی گمان، روزی به صحنه درگیری هائی خونین و دردناک تبدیل خواهد شد.