ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 26.01.2007, 19:15
فردوسی، وقت خواندن آثار هومر را نداشت

محمد علی ندوشن
محمد علی ندوشن در همايش «فردوسی و هومر»: فردوسی، وقت خواندن آثار هومر را نداشت
پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۵
روزنامه تهران امروز

گروه فرهنگ و هنر- همايش «فردوسی و هومر» ۲۶ دی ماه ۸۵ به همت شورای گسترش زبان و ادبيات فارسی، شهر کتاب مرکزی و رايزنی‌های فرهنگی دو کشور ايران و يونان همزمان در دو کشور برگزار شد.
در اين همايش دکتر مرکريوس کار‌افتياس سفير يونان، اوانگليس ونتيس ايران‌شناس يونانی، دکتر ميرجلال‌الدين کزازی، محمدعلی اسلامی‌ندوشن، ابوالقاسم اسماعيل‌پور و فتح‌الله مجتبايی سخنرانی کردند. اين همايش به‌طور همزمان در آتن نيز با حضور اساتيد ايرانی و يونانی برگزار شد.

رابطه ايران و يونان تاريخی بوده است
نخستين سخنران اين نشست که با حضور اساتيد و علاقه‌مندان ادبيات ايران و جهان در شهرکتاب مرکزی برگزار شد، دکتر «مرکريوس کارافتياس»، سفير کشور يونان بود. وی گفت: تاريخ همواره روايت جنگ‌ها و خونريزی‌ها بوده زيرا تاريخ‌نويسان بنا به علاقه مخاطبان قلم به دست گرفته و همواره از جنگ‌ها نوشته‌اند در حالی که اين تنها بخش کوچکی از تاريخ را تشکيل می‌دهد.
سفير يونان در ايران افزود: بخش بزرگی از تاريخ، تاريخ روابط فرهنگی و مبادلات اقتصادی بوده؛ روابطی که طی آن فرهنگ و مناسبات انسانی بين ملت‌ها ساخته شده است.
وی ادامه داد: روی آوردن يونانيان به مسيحيت و ايرانيان به اسلام دستاويزی بود تا عده‌ای بگويند بين اين دو کشور رابطه‌ای وجود نداشته است؛ اين در حالی است که همواره در طول تاريخ بين ايران و يونان روابط فرهنگی عميقی وجود داشته و دارد.
کارافتياس گفت: اکتشافات باستانی و شواهد متعدد تاريخی بر رابطه ايران و يونان دلالت دارد و از همه مهم تر وجوه مشترک دو سنت يونانی و سنت ايرانی است که اين امر را اثبات می‌کند.
سفير يونان در ايران در ادامه سخنانش با بيان اينکه «نمی توان از اين دو منشای بزرگ فرهنگ جهانی به سادگی سخن گفت»، اظهار داشت: در فرهنگ ايران و يونان ريشه‌ها و منشاهای بزرگی وجود دارد که پشتوانه‌های فرهنگ معاصر جهان بوده و هست و اين امری است که نبايد ناديده گرفت. اشتراکات فرهنگی و فلسفی فرهنگ اين دو کشور رشته مستحکمی برای اشتراکات دائمی و پيوندهای روزافزون خواهد بود.

اسطوره در بزنگاه تاريخی ساخته می‌شود
ديگر سخنران اين همايش دکتر فتح‌الله مجتبايی بود که سخنان خود را اينگونه آغاز کرد: هر يک از اسطوره‌های بزرگ جهان در بزنگاه‌های تاريخی ويژه‌ای ساخته شده‌اند و از اين طريق بوده که حماسه‌ها و هويت‌های ملی شکوفا می‌شوند.
مجتبايی، عضو فرهنگستان زبان و ادبيات فارسی، افزود: حماسه‌های بزرگ بر اسطوره‌ها مبتنی هستند و اسطوره‌های بزرگ نيز خود بر شرايط تاريخ ويژه و بزرگ بنا شده‌اند. از اين نظر است که اسطوره‌ها در سير تاريخی يک قوم اهميت زيادی دارند.
وی که سخنان خود را تحت عنوان «حماسه و شکوفايی هويت ملی» ايراد می‌کرد، گفت: بررسی رابطه بين دو فرهنگ ژرف و گسترده چون ايران و يونان از دو جنبه اهميت دارد، يکی از نظر ادبيات و فرهنگ تطبيقی که به شدت در کشور ما ضعيف است و بايد به آن پرداخت و ديگر از جنبه گفت‌وگوی بين فرهنگ‌ها که اين روزها به صورت يک شعار بازاری مطرح می‌شود و وظيفه ماست که با برگزاری چنين نشست‌هايی تحقق واقعی اين امر را تضمين کنيم.

فردوسی وقت خواندن آثار هومر را نداشت
سپس دکتر محمدعلی اسلامی‌ندوشن در سخنرانی خود با عنوان «آيا مقايسه ايلياد و شاهنامه امکان پذير است؟» گفت: حتی اگر ترجمه آثار «هومر» به اين زبان‌های پهلوی و عربی صحت هم داشته باشد؛ فردوسی آنقدر غرق کار خود بود که وقت خواندن آثار هومر را نداشت.
اين استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبيات و تاريخ با بيان اين مطلب، تصريح کرد: عده‌ای می‌گويند که آثار هومر در زمان ساسانيان به زبان پهلوی و در زمان اسلام به عربی ترجمه شده و فردوسی اين ترجمه‌ها را خوانده است اما من فکر نمی‌کنم فردوسی تحت تاثير هومر بوده باشد.
وی تاکيد کرد: در پاسخ به اين سوال که آيا فردوسی تحت تاثير هومر بوده يا نه ؟ بايد بگويم هم بوده و هم نبوده. در واقع عدم رابطه فردوسی و هومر نيازی به توجيه ندارد اما وقتی می‌گوييم فردوسی تحت تاثير هومر بوده بايد دليل قوی داشته باشيم.
اسلامی‌ندوشن گفت: فرض يقينی‌تر برای من اين است که شباهت بين شاهنامه و ايلياد بيشتر ناشی از شباهت‌های مبنايی است و نه تاثير پذيرفتن يکی از ديگری. يعنی من فکر می‌کنم اين شباهت‌ها ناشی از دو نکته بنيادی باشد، يکی اشتراکات ذاتی بشر و ديگری اشتراکات تمدنی و فرهنگی ايران و يونان.
وی افزود: اين اشتراکات و تصور خاصی که نسبت به عالم وجود داشته در برخورد به دو نبوغ وصف‌ناپذير به نام هومر و فردوسی به شاهکارهايی تبديل شده که هر يک به صورتی عالی در قالب يک اثر تمدن‌ساز به رشته تحرير درآمده است.

شاهنامه، الگو‌برداری هوشمندانه فردوسی از هومر است
در اين نشست ابوالقاسم اسماعيل‌پور ـ شاهنامه پژوه ـ به بررسی تطبيقی «‌آشيل»، «اسفنديار»، «رستم» و «هکتور» از شخصيت‌های شاهنامه و ايلياد پرداخت و شاهنامه را الگو‌برداری هوشمندانه فردوسی از هومر عنوان کرد.
وی در ابتدای سخنانش آغاز داستان رستم و اسفنديار را روايت کرد و درباره تفاوت‌های اين دو شخصيت گفت: اسفنديار در شمار مقدسان است و شعار او انتشار آيين زرتشت است و در مقابل او رستم، قهرمان ملی، اساطيری و مدافع نيکی است.
اين پژوهشگر ادبی افزود: درباره ستيز دو پهلوان نظرات مختلفی وجود دارد و براساس شاهنامه اين ستيز جنبه دينی ندارد و روايت‌های دينی از نبرد رستم و اسفنديار برگرفته از منابع دينی مانند کتاب‌های زرتشتيان است.
اسماعيل‌پور در بخش ديگری از سخنانش به رويين‌تنی اسفنديار اشاره کرد و گفت: از رويين‌تنی اسفنديار روايات مختلفی وجود دارد که در روايات شفاهی وجه اساطيری بيشتر است و روايات مکتوب بيشتر عقلانی هستند. داشتن «زره ساخته زرتشت»، «زنجير بهشتی زرتشت» و شست‌و‌شو در آب مقدس از روايت‌های موجود درباره رويين‌تنی اسفنديار است.
وی اضافه کرد: موقعيت ايران و يونان نسبت به محل نبرد اسفنديار و هومر بسيار شبيه هم است. ازسوی ديگر همانطور که آشيل به کمک خدايان کشته می‌شود، رستم نيز در کشتن اسفنديار از زال و سيمرغ کمک می‌گيرد و به روايت خداينامه زمان جنگ تين دو اسطوره نيز يکسان است.

اسطوره‌ها ريشه در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها دارند
سخنران ديگر اين نشست دکتر ميرجلال‌الدين کزازی بود. او در آغاز صحبت‌های خود عنوان کرد: دوستداران فردوسی و هومر، دوستداران حماسه هستند. آيا به‌راستی همانندی‌ها و پيوندهايی که در اين دو حماسه بزرگ جهانی می‌يابيم خاستگاه و ريشه مشترک دارد؟ از ديدگاه پديدارشناسی دو ديدگاه می‌تواند وجود داشته باشد، يکی خاستگاه پسينی يا تاريخی و ديگر، پيشينی يا اسطوره‌ای. برای نمونه می‌خواهيم ببينيم چرا در شاهنامه ما پهلوان رويين تنی مثل اسفنديار هست و در ايلياد هومر پهلوانی مانند آشيل.
وی با طرح اين پرسش که آيا فردوسی و هومر اين چهره را از ديگری ستانده‌اند، ادامه داد: آشنايی يونانيان با فرهنگ ايرانی بسيار کهن است و در زمينه اين پيوندها غربيان بيش از ما کاويده‌اند. گرامی‌ترين چهره نزد افلاطون، زرتشت بوده است. او به شاگردان خود اندرز می‌گفته تا با آموزه‌های اين پيامبر ايرانی آشنا شوند. فيثاغورث هم گفته است که مغ ايرانی (زرتشت) او را در بابل آموزش می‌داده و او توانسته از آموزه‌های نهان‌گرايانه اين فرزانه ايرانی گيتی را وا‌بگذارد و در مينو به گشت‌و‌گذاری شگفت دست بيازد. با اين حال من بر سر آن نيستم که پاسخ بدهم کدام يک از اين دو نماد و بنياد اسطوره‌ای خود را از ديگری ستانده است.
کزازی به پيوند تاريخی ايران و يونان و چين از طريق اتصال توسط راه ابريشم اشاره کرد و گفت: آغاز راه پرآوازه و فرهنگساز ابريشم چين بود. اين راه به ايران می‌رسيد و از اينجا به يونان و روم می‌رفت. ايران در اين مسير ميانه‌ای در ميان يونان و چين بوده و از اين طريق علاوه بر بازرگانی مراوداتی فرهنگی و انديشه‌ای ميان اين سه تمدن جريان داشته است. پس جای شگفتی نيست اگر پاره‌ای چهره‌های اسطوره‌ای از يکی از اين سرزمين‌ها به دو سرزمين ديگر راه جسته باشد.
کزازی همچنين تصريح کرد: با اين وجود می‌دانيم که سرشت و ساختار اسطوره به گونه‌ای است که خواه‌ناخواه به روزگاران کهن و پيش از تاريخ بازمی‌گردد؛ پس پاسخ برازنده‌تر و سنجيده‌تر به اين پرسش که خاستگاه اين همانندی‌ها چيست، بايد پاسخی پيشينی باشد.
وی در ادامه به بازکاوی مفهوم ناخودآگاه فردی و جمعی از نظريات يونگ روانشناس پرداخت و يادآور شد: يونگ خودآگاهی را وابسته به ناخودآگاهی می‌دانست. ناخودآگاه فردی، سرشت و نهاد درونی هرکس را می‌سازد؛ پس به شمار کسان، ناخودآگاه فردی وجود دارد اما ناخودآگاه تباری شامل منش يکسان و مشابه اقوام است. ما ايرانيان منش بومی خودمان را داريم و يونانيان هم، منش بومی خود را. بنابراين ريشه بسياری از رفتارهای ما هم در ناخودآگاه تباری‌مان وجود دارد.

فردوسی مبانی اسلامی و ايرانی را تلفيق کرد
همزمان سفير جمهوری اسلامی ايران در مراسم گشايش همايش فردوسی ـ هومر در آتن، فردوسی را سمبل تاريخ کهن و ملی ايرانی و احياگر آثار گذشته ايرانيان معرفی کرد و گفت: شاهنامه بزرگ ترين اثر ادبی است که در آن حس افتخار به ايرانی بودن موج می‌زند.
«مهدی محتشمی» در سخنانی در اين همايش افزود: هيچ شاعری به اندازه فردوسی در سرنوشت ملت و کشور خويش، تاثير پايدار بر جای ننهاده است.
«سيدمحمدرضا دربندی» رايزن فرهنگی ايران نيز گفت: فردوسی در شاهنامه با پرداختن به آرمان‌های انسانی چون عشق، خداپرستی، نوع دوستی، وطن پرستی، زيبايی دوستی، توجه به عشق و راستی و درستی، احترام به اديان ديگر، نفرت از جنگ و مخالفت با نژادپرستی، باعث شد تا اين اثر جاودان، ابعاد جهانی پيدا کند.
پروفسور کاريوفيليس ميچاکيس، استاد دانشکده ادبيات دانشگاه آتن نيز در سخنانی با اشاره به گذشته پر‌افتخار دو تمدن ايران و يونان و دوستی و همکاری اين دو کشور گفت: مهمانوازی، مهربانی و خونگرمی ايرانيان زبانزد مردم دنياست و من در سفرهايی که به ايران داشته‌ام از نزديک شاهد خلق و خوی زيبای آنان بوده‌ام. اين استاد يونانی، فردوسی را يک از شاعران مهم و برجسته‌ای قلمداد نمود که در تاريخ و سرنوشت ملت ايران نقش بسزايی ايفا نموده که خدمت ارزنده‌ای به ادبيات ايران و جهان، ارائه کرده است.
وی در ادامه تصريح کرد: ايرانيان آثار زيادی از انديشمندان يونانی را ترجمه کرده‌اند، ولی اين امر در يونان صورت نگرفته است و ابراز اميدواری کرد که نويسندگان يونانی نيز به ترجمه آثار بسيار ارزشمند شاعران و انديشمندان ايرانی بپردازند تا زمينه برای آشنايی با فرهنگ غنی اين کشور فراهم آيد