بالاخره دولت مسعود پزشکیان توانست با تکرار تجربه دولت اول محمد خاتمی برای همه اعضای کابینهاش از مجلسی غیر همسو رای اعتماد بگیرد. موفقیتی که به دنبال ریختن آتش تهیه کمسابقه تندروهای مجلس بر روی کابینه پیشنهادی او طی یک هفته اخیر ارزشمند جلوه میکند. از این منظر شاید مناسب باشد تا مقایسهای میان دولت هفتم و چهاردهم انجام گیرد تا تحول سیاستورزی در سه دهه گذشته بیشتر قابل فهم شود:
انتخابات دوره هفتم با مشارکت ۸۰ درصدی ایرانیان و بر بستری از امید فزاینده شکل گرفت (خاتمی موفق به کسب ۷۰ درصد آرا در یک مرحله شد)، در حالیکه انتخابات چهاردهم با مشارکت کمتر از ۵۰ درصدی در مرحله دوم، و در زمینهای سرشار از ابهام و تردید برگزار شد (پزشکیان ۲۷ درصد از آرای مرحله دوم را بهدست آورد)
دولت خاتمی در زمانهای شکل گرفت که افزایش رشد اقتصادی و اجرای برنامههای سازندگی به شکل گیری یک طبقه متوسط فربه و مطالبهگر انجامیده بود در حالی که دولت پزشکیان در هنگامهای شکل میگیرد که اوضاع اقتصادی اسفبار، طبقه متوسط نحیف و تلاشها بیش از توسعه معطوف به بقاست!
دولت خاتمی کوشید تا با تکیه بر وفاق ملی ناشی از مشارکت گسترده ایرانیان پروژه توسعه سیاسی را ناظر به انجام اصلاحات از پایین آغاز نماید در حالیکه دولت پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی (بخوانید وفاق جناحی) برخاسته از قهر گسترده انتخاباتی به دنبال انجام برخی اصلاحات محدود از بالا میباشد.
دولت خاتمی در شرایطی شکل گرفت که ایرانیان رویاهایی بزرگ مانند توسعه، دموکراسی، رفاه و منزلت جهانی را در ذهن میپروراندند در حالی که دولت پزشکیان در موقعیتی شکل میگیرد که شهروندان آرزویی بیش از یک زندگی معمولی در سایه رفع فیلترینگ، حذف گشت ارشاد و رفع سایه جنگ از روی کشور را پیشروی خود نمیبینند.
دولت خاتمی اگر چه بر بستری از رابطه برد - برد میان جامعه و حکومت شکل گرفت ولی نتوانست به توافقی پایدار میان این دو بینجامد (بیاعتمادی میان جامعه و حکومت گسترش یافت). دولت پزشکیان هم اگر چه از مبدا مشابهای آغاز کرده است ولی اوضاع پرالتهاب منطقه، انباشت مطالبات داخلی و شکاف تاریخی ملت - دولت میتواند چالشهای جدی برای آن ایجاد نماید.
نکته پایانی: اگر چه ایران و ایرانیان در سهدهه گذشته بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان دستاوردهای اندکی بهدست آوردهاند ولی اگر فرآیند پیروزی و تشکیل دولت پزشکیان بتواند نمایشی از بازگشت عقلانیت، واقع بینی و دوراندیشی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی باشد میتوان آن را مغتنم و ارزشمند تلقی کرد.
تلگرام نویسنده
@solati_mehran