نخست بگویم، من موافق آن بوده و هستم جامعه به یک تصمیم همگانی، یک پارچه و ملی برسد.
اگر به این نتیجه برسم قشر مهمی که آینده کشور متعلق به آنهاست، به نتیجه رسیدهاند با مشارکتشان تاثیری در آینده بگذارند، ساعت آخر رأی گیری هم باشد به آنها ملحق خواهم شد.
اما آنچه در این مدت دیدهام، هنوز سی درصد جامعه هم به نتیجه مشارکت در انتخابات نرسیدهاند. همان سی درصدی که در اکثر شرایط، انتخابات را به عنوان؛ راه نفسی، ادای دین، وظیفه شرعی و یا ترس از گناه، نگرانی از عواقب رأی ندادن، شناخته و شرکت میکنند.
کمتر جوانی را دیدهام با اشتیاق خود را برای رأی دادن آماده کرده باشد.
و من قبول دارم نمیدانم آمارم دقیق است یا نه.
اما احساسم آنست رأی دادن من نوعی دهن کجی به آنهایی است که گفتهاند با وجود این شورای نگهبان رأی نمیدهند.
گفتهاند اگر رأی من مهم است چرا برای رفراندوم صلاحیت ندارم.
و گفتهاند ما با تعویض این و آن نتیجهای نمیگیریم.
گفتهاند ما میخواهیم نظرمان را در مورد حکومت دینی بدهیم، نه اینکه کدام بهتر میتواند حکومت روحانیون را پیاده کند!
برخی بهحق میپرسند؛ رأی ندهیم چه میشود؟
اگر ما تعداد اندکی باشیم که رأی ندهیم، مسلما تنها راه را برای حذف خودمان باز کردهایم.
اما یک جمعیت مهم چهل و پنجاه درصدی که شرکت نکنند فریاد بلندی زدهاند.
رأی ندادن مسالمتجویانهترین اعتراض است، و رأی دادن به گزینۀ تقریباً مناسب، مصالحهجویانهترین پیام!
به جوانها نگوییم رأی ندادن یعنی بیتفاوتی، یعنی پذیرش ظلم. به آنها که معترضند نگوییم باید رأی بدهی، او رأی بدهد و وضع خوب نشود برای همیشه قهر میکند. سرخورده میشود. عاصی میشود.
اجازه بدهیم رأی ندادن به عنوان یک فریاد، یک پیام، از سرِ درد، باقی بماند.
یک فریاد برای دوست داشتن ایران.
تسلیم نشدن به صحنهآرایی، تخلیه بغضی فرو خورده، واکنشی به سالها ظلم. رأی ندادن را دستکم نگیریم، بهویژه وقتی به عنوان یک حرکت اجتماعی اتفاق میافتد.
برخی معتقدند بر اساس یک اشتباه، آقای پزشکیان تأیید شده، و ما اگر از این فرصت استفاده نکنیم حسرت خواهیم خورد.
همه شواهد گویاست هیچ اشتباهی در کار نبوده. این یک تحلیل کاملآ غلط است که نظام سهوا او را تأیید کرده!
میپرسند آیا قدرت به دست اصولگرایان بیفتد وضع بدتر نخواهد شد؟
الزاماً خیر! وضع به اندازهای بد شده که مردم تحمل بدتر شدن را ندارند!
اصلاحطلبان مشکلاتی دارند، اصولگرایان مشکلاتی. فقط وقتی اصلاحطلبان در قدرت باشند، آنها عامل مشکلات معرفی میشوند، وقتی اصولگرایان باشند، دشمن میشود عامل همۀ مشکلات!
مشکلات ساختاری و زیربنایی با دست به دست شدن قدرت اجرایی، هرگز حل نمیشوند.
و پرسش آخر؛
آیا تحریم انتخابات حتماً نتیجه خواهد داد؟
شک نیست تحریم به تنهایی هیچ هدفی را برآورده نمیکند. آنهم در سیستمی که برای حفظ نظام آمادگی دارد آمار مشارکت را به هر نحو بالا بیاورد!
شرکت نکردن در انتخابات، نه معنیاش حرکت به سمت خشونت است، نه مفهومش استقبال از بدتر شدن اوضاع.
تنها یک حرکت است برای خودباوری معترضین. تمرینی است برای استفاده از ابزار دمکراسی. بیان این نکته مهم است که ما میفهمیم دمکراسی این نیست!
ما باید برای فردای انتخابات برنامه داشته باشیم. ۹۰ درصد هم شرکت نکنند نظام از بین نمیرود. جهان هم هیچ عکسالعملی نخواهد داشت.
شاید برخی خوشحال هم شوند بیدردسر سوار قدرت شدهاند! اما آن درصد قابل توجه، قرار نیست زانوی غم در بغل بگیرند که چرا قدرت را بدست نگرفتند!
مگر قدرت در ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس است؟ قدرت در دست و اراده مردم است، قدرت خود مردمند، مردمی که میتوانند با تصمیم جدی خود اهداف بزرگ را محقق کنند.
قدرت، مردمی هستند که تن به حقارت نمیدهند، مردمی که تا داوطلبی را کاملآ نپسندند، رأی نمیدهند.
تا ندانند مدعی تغییر، چگونه میخواهد تغییر بدهد به او چک سفید امضا نمیدهند.
ما فردای انتخابات باید حزب بسازیم. باید دست همدیگر را رها نکنیم.
باید نشان دهیم بدون انتخابات هم میشود پیروز شد.
باید ثابت کنیم مردمی هستیم دارای بینش سیاسی، با فرهنگ بالا و پشت هم، توانا برای انجام تغییرات بزرگ بدون خشونت، اهل مقاومت، خستگی ناپذیر.
من در شرایط فعلی رأی نمیدهم.
اکثر دوستانم رأی نمیدهند.
برای آنها که امیدشان به یک کاندیدا و همین انتخابات است احترام قائلیم.
آنها را که رأی میدهند متهم به هیچ فعل بدی نمیکنیم، اگر چه به ما اهانت شود!
ما اکثریت هستیم.
و نتیجه انتخابات آن را نشان خواهد داد.
تبلیغات نظر مردم را تغییر نمیدهد.
اکثر مردم ایران خواهان تغییرات واقعی هستند.
نه تغییر دکورها و دولتها
این را با فریادمان ۸ تیر اعلام میکنیم
و شجاعت ایستادگی را بر آن را داریم.
پایان
تلگرام نویسنده
@ghomeishi3