باربارا تاکمن در کتاب؛” تاریخ بی خردی! از تروا تا ویتنام” درباره نسبت میان قدرت و بیخردی مینویسد؛ ” ...بیخردی زاده قدرت است. از تکرار مکرر گفتار لرد اکتن همه میدانیم که قدرت فساد میآورد. اما کمتر توجه داریم که قدرت بیخردی نیز میآورد، و قدرت آمرانه باعث نقض تفکر میشود و هر چه اعمال قدرت افزایش یابد، احساس مسئولیت در قبال آن بیشتر رنگ میبازد.” پس از این فراز حالا بهتر میتوان به این پرسش پاسخ داد که توهم سیاسی چگونه ایجاد میشود؟ برخی از عوامل این بیخردی را میتوان به شرح زیر فهرست کرد:
ایدئولوژی: اگر چه امروزه ناقدان ایدئولوژی هم پذیرفته اند که فرارسیدن عصر پایان ایدئولوژی یک سراب بوده و اکنون هیچ جامعهای از حضور این سازه ذهنی خالی نیست ولی نقد عوارض ایدئولوژیهای تمامیت خواه همواره یک ضرورت محسوب میشود. به ویژه ایدئولوژیهایی که با قدرت گره خورده و داعیه تغییر جهان و سودای تعیین مدیریت جدیدی برای آن را در سر میپرورانند. ایدئولوژیهایی از این جنس به جای شناخت واقعیتهای موجود و هماهنگ کردن ذهنیت با عینیت میکوشند تا با اصالت دادن به یک توهم خیالی بر توسن واقعیت مهار زده و آن را رام خود سازند. داستان فرو افتادن بسیاری از حکومتهای ایدئولوژیک بلوک شرق گواهی بر این ناکامی است.
جامعه بسته: بیخردی ناشی از یک توهم سیاسی زمانی میتواند خطرناک باشد که در یک جامعه بسته عرضه شده و بدون نقادی کافی پذیرفته شود. اگر چه در جوامع دموکراتیک نیز با شواهدی از این افکار غیر طبیعی مواجه هستیم ولی وجود رسانههای آزاد و قدرت افکار عمومی میتواند از تبدیل شدن این توهمات به یک دکترین در سیاست خارجی اجتناب کند. در یک جامعه دموکراتیک اندیشه های افراطی نیز به رسمیت شناخته میشوند اگر چه همواره این مراقبت وجود دارد که در لایه ای از قدسیت پیچیده نشده و غیر قابل نقد نشوند. از سوی دیگر معیاری به عنوان انتخابات آزاد نیز همواره برای سنجش میزان مقبولیت این توهمات وجود دارد.
آشفتگی اجتماعی: یک تجربه جهانی به ما میگوید که در روزگار بیقدرتی سیاسی، بیهنجاری عمومی و ناامیدی اجتماعی فرصت برای بروز و ظهور توهمات سیاسی از همیشه فراهمتر است. تجربه جمهوری وایمار که به صدارت هیتلر انجامید به مثابه تابلویی پیشروی ماست. در چنین شرایطی یک جامعه ذرهای به کمک یک اراده گرایی متوهمانه بسیج میشود تا یک آینده خیالی را در آغوش بگیرد. شهروندان بیپناه و عاجز شده از ایجاد کوچکترین تغییرات معنادار به کمک یک ایدئولوژی تمامیت خواه به یکدیگر میپیوندند تا بتوانند به اندک آرامشی کاذب در سایه یک پناهگاه ذهنی دست یابند.
نکته پایانی: در ایران کنونی که به شدت از فقدان افق های رهاییبخش رنج میبرد میتوان شواهدی از ظهور توهمات سیاسی مبتنی بر توطئهاندیشی، منجیگرایی، خیالپردازی، و آیندهفروشی را مشاهده کرد. بازاری که در ایام تبلیغات ریاست جمهوری از رونق بیشتری نیز برخوردار میشود. تلاش برای تقویت و تحکیم جامعه مدنی با هدف افزایش سرمایه اجتماعی میتواند پادزهر چنین توهمات مسمومی باشد.
سعید جلیلی نامزد ریاست جمهوری در برنامه تبلیغاتی خود میگوید؛ یک جهان فرصت پیش روی ماست تا عقبماندگیهای چندصد ساله را در چند سال جبران کنیم!
تلگرام نویسنده