در تحلیل نهایی این « راه » است که «همراه» را پیدا می کند و آنهایی که حکومت سکولار، انتخابی و قابل عزل بخواهند و پای مبارزه برای رفراندم قانون اساسی باشند، همراه هستند.
مشروطهخواهی، در بیرون از اذهان، موجودیتی ندارد. آنچه در متن جامعه در بخش سلطنتطلب، موجود است، پهلویخواهی است که شامل آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، سرکوب چپگراها، توسعه اقتصادی و سیاست خارجی چند جانبهگرا و متمایل به غرب دوران پهلوی دوم است.
«مرگ بر سه فاسد، ملا،چپی، مجاهد!» در جامعه خیلی بیشتر از مشروطهخواهی، طرفدار و زمینه دارد.
رضا پهلوی شخصا نه علاقهای به حکومت کردن دارد و نه توانایی آن را! آلمانیها در توصیف اشخاص مناسب برای سیاستمدار شدن از دو صفت regierung willig و regierungsfähig به معنی دارایی توانایی برای و علاقه به حکومت کردن استفاده می کنند. نگاهی به چهل و چند سال زندگی رضا پهلوی در خارج نشان میدهد که او هیچکدام از این دو خصیصه رجال سیاسی را ندارد.
او خودش را به دست همسرش و امثال امیر حسین اعتمادی و امیر طاهری سپرده است.
این گروه مشاوران جدید، به راه مسالمتجویانه و توافقی موردنظر موسوی و تاجزاده نخواهند آمد. آنها نماینده کینه و نفرت تلمبار شده در جامعه و به دنبال راضی کردن اسراییل و آمریکا برای زدن سر مار در تهران هستند. چون نسبت به فقدان مقبولیت و مشروعیت خویش در جامعه واقفند، برای جلب اعتماد غرب، به دنبال یارگیری در میان سرداران سپاه و روحانیون سنتی قم و نجف هستند.
سرداران سپاه اما، به چراغ دادنهای امیر طاهری و شهریار آهی فقط پوزخند میزنند چرا که برای کنار آمدن با غرب نیازی به واسطه ندارند و این جماعت را هم فاقد قدرت اجتماعی لازم میدانند.
عرصه راستیآزمایی فرضیات و تئوریها، میدان عمل است. در این میدان، تاجزادهها به راه سرنگونی قهرآمیز گام نخواهند گذاشت و فقط وقتی که رضا پهلوی در راه مسالمتجویانه گذار، از طریق بسیج ملی برای رفراندم قانون اساسی گام بگذارد، همراهی وسیع در چهارچوب جبهه نجات ملی ممکن میشود. آیا آنها که روی خشم و کینه سرمایه گذرای کردهاند و روی خارج تکیه میکنند، این اجازه را به او خواهند داد؟
فیسبوک نویسنده