بدون لکنت باید فاتحه انقلاب ۵۷ را خواند و از آن عبور کرد. این انقلاب محصول مجموعهای از تحولات تاریخی و گفتمانهای چپ مارکسیستی و اسلام تکفیری سلفی و شیعه زیدی و فقه استبداد زده بود که دین و دنیای مردم ایران را به نابودی کشاند.
تازهترین فضیحت دینسوز جمهوری اسلامی اقامه نماز جمعه تهران به امامت شیخ و قاضی زمینخوار است که ماهیت تباه و ضد افکار عمومی نظام ج.ا را به وضوح نشان میدهد.
اولین گام برای عبور سهلتر و کمهزینهتر از انقلاب و نظام محصول آن برداشتن شکاف و مرز بین قبل و بعد از ۵۷ است.
نه ستیزهگری با نظام شاهنشاهی قبل از ۵۷ ثمره و دستاوردی دارد و با توجه به تجربه ۴۴ سال اخیر به شدت بیانصافی است، و نه به رخ کشیدن ستیزهجویانه نتایج فاجعهآمیز انقلاب ۵۷، به مسببان و عاملان آن اعم از چپ و مذهبی و ملی، کمکی به آینده ایران میکند.
البته باب نقد علمیِ همه چیز و همه کس و هر پدیدهای برای عبرت گیری و درس آموزی همیشه باز است و سودمند.
همه ایرانیان با هر عقیده و گرایشی باید خود را برای ساخت ایرانی نوین که یک تجربه پرتلاطم و با انبوه فراز و فرود را در یک قرن واندی اخیر به دنبال دارند، آماده کنند.
ایران جدید قبل از هر چیز احیای زندگی را هدف خواهد گرفت که با انقلاب ۵۷ و با اندیشههایی چون “اقتصاد مال خر است!” و با سیاست خارجی جهان ستیز به فنا رفت.
دموکراسی، جدایی دین از حکومت، التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی با محوریت ملت ایرانی، ۴ اصل مورد توافق اکثریت قاطع ایرانیان است که خود را برای تولدی دیگر آماده میکنند.
مهمترین گام را در این زمینه باید رهبران و چهرههای شاخص سیاسی داخل و خارج با همگرایی و گشودگی به هم دیگر و واقع بینی سیاسی و پرهیز از آرمان گرایی و کمال گراییهای ذهنی و بریده از واقعیت بردارند.
زمان به سرعت میگذرد و جمهوری اسلامی با سیاستورزی داخلی و خارجی خودویرانگرش در مسیر فروپاشی است.
تداوم دیرپای این نظام بر خلاف همه قوانین و قواعد سیاسی و الهی و تجربههای تاریخی است. آنچه نگران کننده است غافلگیر شدن سیاسیون و رهبران مخالف است که میتواند بر هزینههای این عبور محتوم بیفزاید.
تلگرام نویسنده