رشد اقتصادی خیرکننده اندونزی در دو دهه اخیر از خلا نیامده است. این رشد مستر، آن را به بزرگترین اقتصاد جنوب شرق آسیا تبدیل کرده و آن را در جایگاه هفدهم از نظر تولید ناخالص اسمی قرار داده یا از لحاظ شاخص ppp (برابری قدرت خرید) به هفتمین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است.
این رشد متکی به توسعه تحت سه فاکتور اساسی به دست آمده است: اول، ثبات سیاسی داخلی در این کشور؛ دوم، وجود حکمرانی اقتصادمحور توسعه گرا و متعاقب آن پیگیری توسعه اقتصادی در دو سیاست داخلی و خارجی این کشور و سوم وجود سیاست خارجی پویا و متوازن با حداقل تنش. در لوای این سه بستر است که اقتصاد می تواند چنین رشد مستمری را در دو دهه ثبت کند. اینها عوامل اصلی رشد اقتصادی اندونزی بعد از بحران سال ۱۹۹۷ تا به امروز هستند.
هماکنون در کشور اندونزی به صورت همزمان شاهد توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی هستیم. البته اندونزی دو الگوی توسعه را تجربه کرده است؛ در زمان «سوهارتو» که شاهد قسمی از توسعهگرایی مبتنی بر ساختارهای سیاسی اقتدارگرانه بود و بعد از او نیز توسعه مبتنی بر ساختارهای دموکراتیک را تجربه میکند.
توسعه در اندونزی و تبدیل شدن آن به یک کشور صنعتی، مدیون وجود شخصیتی به نام بحرالدین یوسف حبیبی معاون سوهارتو است که بعد از برکناری سوهارتو در سال ۱۹۹۷ حدود یک سال و نیم در قدرت بود اما در این مدت کوتاه اندونزی را با گسترش آزادیهای عمومی و سیاسی و احزاب و آزاد کردن مخالفان از استبداد نجات و این کشور را در توسعه سیاسی قرار داد.
چنین افرادی در کشورها تاریخساز هستند. در همسایگی این کشور، مهاتیر محمد در کشور مالزی هم تاریخساز بوده است. چنین افرادی توسعهگرا وقتی شرایط مهیا میشود و در قدرت قرار میگیرند معجزه میآفرینند.
یوسف حبیبی در دهه ۷۰ میلادی بعد از آنکه در آلمان تحصیلاتش را به پایان رساند به اندونزی بازگشت و مطرح شد. محمد سوهارتو که به دنبال توسعه اقتصادی و وارد کردن تکنولوژیهای مدرن به کشور بود، وی را به عنوان وزیر مطالعات و تکنولوژی انتخاب کرد. حبیبی به مدت ۲۰ سال در این سمت بود و در این مدت، صنایع راهبردی و مادر را در اندونزی بنیانگذاری کرد و ریلگذاری توسعه در دوره خفقان محمد سوهارتو به برکت وجود چنین شخصی بود.
یوسف حبیبی مهندس بود و با صنایع هواپیمایی آشنایی نسبتا خوبی داشت. اندونزی به عنوان کشوری مجمع الجزایری و دارای مساحت بسیار و مسافتهای طولانی بین جزایر به هواپیما نیاز فراوانی داشت؛ بنابراین صنایع هواپیمایی را گسترش داد و هواپیمایی در اندازه کوچک را برای حمل ونقل بین جزایر توسعه داد. وی این کشور را در زمینه تولید قطعات هواپیما سرآمد کرد.
او در آن زمان به دلیل اندیشه توسعهگرا هزاران جوان را برای یادگیری فنون و تخصصهای علمی لازم عازم کشورهایی همچون آمریکا، اروپا و ژاپن کرد. این اقدام بسیار بااهمیت بود. وی بنیانگذار نیروی متخصص و تکنوکرات و کاردان در اندونزی شد که در دوران سوهارتو از آنها استفاده شد. از این نیروها بعد از گذار به دموکراسی و توسعه مبتنی بر دموکراسی نیز بهره بردند.
سیاست خارجی، چه در جهت توسعه یافتگی و چه در جهت توسعه نیافتگی نقشی مهم و کلیدی دارد و در مورد اندونزی یکی از مولفههای مهم توسعه وجود سیاست خارجی پویا و متوازن است. توسعه اقتصادی بدون سیاست خارجی توسعهگرا محقق نمیشود. سیاست خارجی توسعهگرا در مفهوم اقتصادی یکسری الزامات و شرایطی دارد؛ به این معنا که در روابط خارجی تنشهای مستمر وجود نداشته باشد. اقتصاد باید محور سیاست خارجی باشد و منافع اقتصادی در اولویت قرار داشته باشد. با چنین سیاستی، در حقیقت بسترسازی اصولی برای توسعه اقتصادی رقم خورده و از همین رو به دنبال جذب سرمایهگذاریهای خارجی سوق داده میشود و نگاه، نگاه صادرات محور خواهد شد. سیاست خارجی اندونزی چنین ویژگیهایی را داراست و بدون آن چنین توسعهای امکان پذیر نبود. در سیاست خارجی برای تحقق توسعه صرفا نبود تنشهای سیاسی خارجی کارساز نیست، این شرط لازم است، ولی شرط کافی نیست.
نمونههایی در سطح منطقه خاورمیانه وجود دارد که سیاست خارجی کم تنشی دارند و با سیاست بین الملل همسو هستند، ولی نه تنها در آنها توسعهای اتفاق نیفتاده، بلکه جزو کشورهای توسعه نیافته و فقیر محسوب میشوند. نمونه آن مصر است. این کشور با اسرائیل صلح کرده و جزو متحدان آمریکا است و با چین و روسیه نیز روابط خوبی دارد، منتها سیاست خارجی آن نتوانسته است به توسعه اقتصادی این کشور کمک کند؛ چرا که توسعه اساسا در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای این کشور جایگاهی ندارند.
زمانی سیاست خارجی بر توسعه اقتصادی موثر است که در این سیاست، اقتصاد حرف اول را بزند و همین سیاست خارجی مبتنی بر اندیشه توسعه گرا و حکمرانی اقتصادمحور باشد؛ این درحالی است که ۹۰ درصد اقتصاد مصر تحت کنترل نظامیان است.
سیاست خارجی اندونزی به نحوی است که در بلوکبندیهای جهانی قرار نگیرد و همین دلیل باعث شده است که در همسایگی خود کشور چین را به عنوان شریک تجاری نخست و همچنین بهترین روابط را با اروپا و آمریکا داشته باشد.
اندونزی مطمح نظر و عرصه رقابتی آمریکا و چین به عنوان دو اقتصاد بزرگ دنیاست؛ ولی این کشور به نوعی سیاستگذاری کرده است که هم چین و هم آمریکا را داشته باشد و از منافع روابط با هر دو برخوردار شود. در سال های اخیر اندونزی جایگاه ویژهای در سیاست خارجی آمریکا برای مهار چین پیدا کرده است، ولی نوع سیاست اندونزی به شکلی است که قربانی تقابل آمریکا و چین نشود.
در کل، علت توسعه اندونزی را میتوان در خلق بسترهای مطلوب و ضروری توسعه صنعتی در این کشور دید. در اندونزی بسترها برای تحقق توسعه صنعتی فراهم است، اما در ایران فراهم نیست. برای اینکه توسعه صنعتی در کشوری اتفاق بیفتد، صرف وجود سندنویسی کافی نیست، بلکه ابتدا به حکمرانی توسعهمحور و سپس به بسترسازی و فراهم کردن بسترها وابسته است. در این کشور این اتفاق افتاده و شرایط توسعه که مهمترین آن حکمرانی اقتصادمحور است شکل گرفته است. اقتصاد اندونزی بینالمللی شده و میتواند با صنایع جهان کار کند و آنها را وارد بازار کند. این بسترها چه در بعد سیاست داخلی و چه در بعد خارجی فراهم است. ولی بیشتر این بسترها در ایران فراهم نیست. به همین علت است که توسعه صنعتی در ایران اتفاق نیفتاده است.
تلگرام نویسنده