ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 06.11.2023, 18:33
ایرانیان عاشق گذشته خود هستند

علی مرادی مراغه‌ای

ایرانیان به جای نگاه به حال و به آینده، به گذشته چشم می‌دوزند، این گذشته چه ۸۰ سال پیش یا ۱۴۰۰سال و یا ۲۵۰۰سال باشد، چندان تفاوتی نمی‌کند، در هر صورت، چشم‌+انداز ایرانی معطوف به گذشته می‌گردد و گذشته‌گرایی افراطی معمولا در دوره‌های شکست خود را نشان می‌دهد...

آنان به جای اینکه به آینده و افق بیندیشند، می‌کوشند غرق در گذشته و افتخارات آن گردند، اصلا گذشته‌شان را نمی‌شناسند اما گذشته را مقدس و بتی ساخته و به کسی نیز اجازه نقدِ آن را نمی‌دهند، در حالیکه، بقول ابن خلدون، تفاخر به گذشته «تمسک به امر موهوم و عدمی» است.

شعارهایی چون بازگشت به خویشتن که گاهگاهی مطرح شده، یعنی چشم بستن به حال، آینده و تحولات غنیِ بشری است.

لرد کرزن می‌نویسد:
«ایرانیان كه به ‏حد وفور نسبت به میراث تاریخى خود غرور مى‏ورزند و شبهه‏اى هم ندارند كه ایران برترین سرزمین دنیاست، از فضیلت وطن‌پرستى به وجه تأثرآورى بیگانه شده‏اند همواره در اظهارات وطن‏خواهى و ستایش افتخارات كشور خویش آماده‏اند، ولى یكى از میان صد تن ایشان نیست كه در راه استقلال وطن شمشیر از نیام برآورد.»
(ایران و قضیه ایران...ج‏۲ص۷۴۷)

گاسپار دروویل نیز به نوعی به همین خصیصه ایرانیان اشاره می‌کند:
«ایرانی‌ها خودنمایى و تفاخر را دوست مى‏دارند و درمان این درد، كار بسیار مشكلى است.»
(سفر در ایران...ص۲۲۶)

متعصب‌‏ترین شاعر ایرانى که تفاخر به نژاد ایرانی را در اشعار خود مجسم ساخته است بشّار بن برد بن یرجوخ طخارستانى متوفى به سال ۱۶۷ه. است. وى اشعار فراوان در ذمّ عرب و تفاخر به نژاد ایرانى دارد.
(تاریخ ادبیات در ایران...ج‏۱ص۲۳)

وى در تفاخر به نسب خود و تحقیر عرب و وصف جوارى و كنیزكان و اظهار به زندقه و هجو ... مشهورست.

شاعر مشهور دیگر ایرانى این عهد ابونواس حسن بن ‌هانى (۱۴۵- ۱۹۹) از مردم خوزستان است كه قصائد خمریه و غزل‌هاى او مشهورست.
(تاریخ ادبیات در ایران...ج‏۱ص۱۹۱)

هم از این روست که تفاخر به گذشتگان و سلاطین ایران و باستان در شعر اکثر شاعران به وفور دیده می‌شود. مثلا شعراى شعوبى مذهب در تفاخر به گذشته و در تحقیر عرب مبالغات شدید می‌كردند که در شعر قرن دوم و سوم به وفور ملاحظه می‌شود.
(تاریخ ادبیات در ایران، ج‏۱، ص: ۱۹۱)

نویسنده تاریخ الوزرا در مذمت همین امر می‌نویسد:
«چنان‏كه استر را تفاخر بود بدانكه خالش اسب بود.»
(تاریخ الوزراء...۴۶)

البته در مقابل، بعضى از امراى عرب نیز ایرانیان را گبر مى‌‏خواندند و به عربیت خویش تفاخر مى‌‏كردند.
(اخبار برمكیان، برنى، ۵۸)

در واقع، نسب‌شناسی ریشه در تفاخر به گذشتگان و استخوان‌های پوسیده نیاكان خود دارد. نتیجه این تحقیرهای متقابل یعنی عرب‌ستیزی یا ایرانی‌ستیزی جز ایجاد نفاق و کینه و نفرت میان مردم ایران چیزى نبوده است.

گذشته‌گرایی کم‌کم باعث می‌گردد گذشته، رنگ تقدس به خود بگیرد و دیگر کسی نتواند به نقدش بپردازد و در نتیجه، از دایره شناخت خارج می‌گردد. پیترگرن به درستی می‌نویسد:
«دلباختن به مرده ریگ گذشتگان، آدمی را از دغدغه‌ی سریان و روانی تاریخ می‌رهاند اما در بهایش، توانِ نقادی را نیز از او می‌ستاند چرا که میراثِ گذشتگان به زودی جامه‌ی قدسی بر تن می‌کند و از دسترس نقد فراتر می‌نشیند و به تعصب فرهنگی و دلباختگی به آن می‌انجامد چنین است که نه تنها مردم عادی حتی روشنفکران ایرانی نیز گرفتار این بیماری شده که اوج این باستانگرایی پس از شکست انقلاب مشروطیت و دوره رضاشاه رخ داد...

در مقابلِ این رویه غلط، شاعران و متفكران بزرگی نیز وجود داشتند که آنرا محکوم می‌کردند اوحدى گوید:
گرد نام پدر چه مى‌‏گردى
          پدر خویش باش اگر مردى
چون تفاخر كنى به نام پدر 
     چون ندانى نهاد گام به در

یا حافظ که براى اصل و نسب ارزشى قائل نبود:
تاج شاهى طلبى گوهر ذاتى بنماى
ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشى

بزرگترین آفت گذشته‌گرایی اینست که هم مانع شناخت گذشته و هم، حال می‌گردد و باعث می‌گردد به جای نگریستن در آیینه حالِ خود، غرق در نوستالژی گذشته شده و نتوانیم اوضاع و احوال خود را آنچنانکه هست آسیب‌شناسی کرده و بشناسیم و در نتیجه، فاقد افق می‌گردیم...

تلگرام نویسنده