(جامعه شناس)
درباره تاثیرات رکود اقتصادی چند سال اخیر مطالب زیادی ارائه شده است که مهمترین آنها گسترش فقر، تضعیف طبقه متوسط و سقوط طبقات متوسط به طبقات پایین، و گسترش آسیبهای اجتماعی است. در این میان،کمتر به تنهایی در حال تشدید افراد و دوری ناخواسته و فاصلهگیری اجتماعی آنها از همدیگر توجه شده است.
تنهایی اجتماعی نتیجه تضعیف پیوند فرد با جامعه است. به اعتقاد هرشی(Hirschi) جامعه شناس آمریکایی پیوند فرد با جامعه از طریق چهار جزء دلبستگی به افراد و نهادها، تعهد به اهداف مقبول جامعه( ارزشها)، درگیر بودن در فعالیت های روزمره، و باور به اعتبار اخلاقی تقویت میشود.
بر این اساس هر عاملی که ساختار این چهار جزء و پیوند آنها را با فرد تضعیف کند میتواند آسیبهای مختلفی به همراه داشته باشد که تنهایی اجتماعی یکی از مهمترین آنهاست.
رکود اقتصادی ناشی از اثرات تحریمها و تشدید این رکود در دوران کرونا، موجب شده است که افراد به صورت ناخواسته از همدیگر فاصله بگیرند. مهمترین جلوه های این فاصلهگیری و تنهایی اجتماعی عبارتند از:
مناسک و آیینها: با تضعیف قدرت خرید و توانایی مالی خانوادهها، دامنه دعوت از افراد فامیل، دوستان، آشنایان، همکاران، و همسایگان برای مشارکت در مناسک و آیینها مانند جشن عروسی، جشن تولد، جشن فارغ التحصیلی، جشن فراغت از خدمت سربازی، جشن عروسی، شام یا نهار مراسم ختم، و نظایر آن بسیار کاهش یافته است.
این فاصلهگیری دو طرفه است؛ یعنی هم افراد دعوت کننده تمایلی به افزایش دامنه دعوت از میهمان ندارند و هم افراد مدعو تمایل چندانی برای شرکت در مناسک و مهمانیها ندارند؛ چرا که فشار اجتماعی از این حضورها انتظار حرکتهای جبرانی مانند ارائه کادو، و یا دعوت متقابل دارد که با وضعیت کنونی اقتصادی بیشتر خانوادهها اینکار عملی نیست.
حرکتهای خیرخواهانه: حرکتهای خیرخواهانه در نتیجه رکود اقتصادی بسیار کاهش یافته است. در دهه ۸۰ و نیمه اول دهه ۹۰، دامنه حرکتهای خیر، علاوه بر اقشار بالا به اقشار متوسط نیز مربوط میشد. اما با رکود اقتصادی بخش مهمی از این جمعیت، توان حرکتهای خیرخواهانه را از دست داده اند.
این حرکتهای خیرخواهانه، حلقه اتصال اجتماعی مهمی بود که هم لذت کار خیر را به خیرین میچشاند و هم بانی کارهای ماندگاری مانند احداث و نجهیز مدرسه و مراکز درمانی، و کارهای عمران شهری بود که دیگر اقشار اجتماعی از آنها بهره میجستند. اقشار متوسط جامعه نیز به وسع خویش کارهای خیر را رقم میزدند و این انسجام اجتماعی را تقویت میکرد.
تعاملات مبتنی بر قرض الحسنه و ضمانت: با رکود و عدم ثبات اقتصادی، ریسک تعاملات مبتنی بر قرضالحسنه و ضمانت بسیار افزایش یافته است. در نتیجه تعداد افرادی که به دیگران قرض میدهند یا در وامگیری عهدهدار ضمانت بانکی میشوند بسیار کاهش یافته است. این کار باعث کاهش تعاملات و تضعیف ارتباطات اجتماعی شده است.
تاخیر در ازدواج و افزایش طلاق: در نتیجه رکود و کاهش قدرت مالی خانوادهها و تصویری مبهم از آینده برای جوانان در شغلی مطمئن و مسکنی مناسب، تمایل به ازدواج در جوانان و حتی فشار اجتماعی برای ازدواج جوانان کاهش یافته است.
براساس آمار موجود حدود ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر جوان ایرانی در سن ازدواج و مجرد هستند و ۲۲۰ هزار نفر از جمعیت كشور هم تا ۵۰ سالگی ازدواج نكرده و مجرد قطعی محسوب میشوند. از طرف دیگر بر اساس آمار ثبت احوال از سال ۱۳۹۵ تا انتهای سال ۱۳۹۹ بیش از ۸۹۳ هزار طلاق ثبت شده است.
نتیجه مستقیم پدیده تاخیر در ازدواج، افزایش تجرد قطعی و طلاق در جامعه، تشدید تنهایی اجتماعی است. افزایش ازدواجها میتواند مانعی مهم برای تنهایی اجتماعی باشد، چراکه ازدواج، دو خانواده را به هم پیوند میدهد و خانواده جدیدی از این پیوند ایجاد میشود و در مثلثی از روابط بین سه خانواده، دامنه گستردهای از تعاملات آغاز میشود كه در همنشینی با عروس و داماد و نوهها و فامیلهای منتسب به آنها فصل جدیدی از «لذت چرخه زندگی» برای اعضای خانواده رقم میخورد و احتمال تنهایی اجتماعی کاهش مییابد.
تنهایی اجتماعی ایرانیان علاوه بر نتایج و تبعات رکود اقتصادی چند سال اخیر، دلایل جمعیت شناختی نیز دارد؛ به این معنا که جمعیت کشور به سرعت در حال سالخورده شدن و تعداد سالمندان آن به طور چشمگیری روبه افزایش است.
تعاریف غلط از سالمندی و الزامات فردی(جسمی و روحی)، خانوادگی و اجتماعی آن، دایره تعاملات سالمندان را با دیگر افراد کاهش میدهد که نتیجه آن افزایش تنهایی اجتماعی است.
بر اساس آنچه آمد در کنار دیگر بحرانهای اجتماعی میتوان از «بحران تنهایی اجتماعی ایرانیان» نیز نام برد که هر روز بر شدت اثرات آسیب شناختی آن افزوده میشود.