ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 03.07.2023, 21:43
این یک معاملۀ امنیتی است!

جامعه نو

شورای سردبیری جامعه نو

فاز تازۀ ورود حکومت به انواعی از مذاکره در پایتخت‌های متفاوت با ایالات متحده، عبور از نقطه‌عطف منحنیِ رابطه با ایالات متحده و شروع دورانی جدید با دموکرات‌های آمریکا است. علت آن، ماهیت مذاکرات این دور و البته شکل و شیوۀ توافق است: ماهیت آن امنیتی و نتیجه‌اش شفاهی و بدون امضای سند است. با توجه به تجربه‌های تاریخی و به دلایلی، این دو کیفیت، اهمیت بسیار و تأثیرات ماندگار دارند. توضیح می‌دهیم.

نیازی نیست برای نشان دادن اینکه نقطه‌عطف حل‌وفصل اختلافات کشورهای دارای تخاصم سرد، نزدیک شدن امنیتی آن‌ها به یکدیگر است. زیاد راه دور برویم. در کشور خود ما، پیش از این و در جریان حملۀ آمریکا به افغانستان، مقامات امنیتی ایران و ایالات متحده در چند شهر اروپا ملاقات‌های مخفی داشتند و فارغ از اختلافات موجود، برای همکاری در آن تهاجم، توافق بدون امضا حاصل شد.

در مورد دوم، در تهاجم آمریکا به عراق، باز هم ملاقات مخفیِ مقامات امنیتی و بدون مکتوب کردن و صرفاً بر اساس «قول مردانه»، چنان حدی از همراهی پدید آورد که ایران عملاً تدارکاتچی تأمین نیروی انسانی برای دولتِ بعد از اشغال و حفظ سلطه بر عراق شد.

در بستر تاریخ هم که نگاه کنیم این نقطه‌عطف‌ها فراوان‌اند. نزدیک شدن آمریکا به اسرائیل در دهۀ پنجاه قرن پیش و زمانی که به هم اعتماد نداشتند، دستاورد عوامل سرویس‌های اطلاعات و امنیت آمریکا و اسرائیل بود. این نزدیکی‌ها الگوی واحدی دارند: واضح است که دیپلماسیِ دولت‌ها روکشی است بر منافع امنیتی آن‌ها و همیشه وقتی امر خطیری هست و یا نیاز به تغییر فاز از کشمکش و بی‌اعتمادی به نزدیکی و توافق فوری هست، دیپلمات‌ها کنار می‌کشند تا امنیتی‌ها مذاکره کنند و یا خودشان برنامۀ کاریِ امنیتی‌ها را پیش می‌برند.

حتی ممکن است در فوریت‌ها و وضعیت‌های پیچیده، امنیتی‌ها در جای دیپلمات‌ها بنشینند: بعد از ورود آمریکا به عراق که هر روز ماجرایی داشت، ایران شخص امنیتی را در مقام سفیر به بغداد گسیل کرد. مذاکراتِ مداوم او با سفیر امریکا، رایان کراکر که خودش از آن استخوان‌خردکرده‌های مسائل امنیتی منطقه بود، رابطۀ حساس «همکاری ـ رقابت» دو کشور را در جریان دولت‌سازی در عراق  مدیریت کرد. نتیجه آن‌که، آن‌ها با هم حرف می‌زدند و کاغذ و امضایی مبادله نمی‌کردند و همکاری می‌کردند. مهم نیست که حکومت ایران برای توجیه می‌گفت سفیر را ملاقات می‌کنیم تا وظایف دولت اشغال‌گر را به او یادآوری کنیم، این مهم بود که آن مذاکرات اختلافات را دور می‌زدند و نتیجه می‌دادند.

ما البته از غیب خبر نداریم و فقط از روی جزئیاتِ در دسترس حرف می‌زنیم، اما حالا حکومت دوباره درگیرِ مذاکرات چندلایه‌ای است که واجد همان مشخصه‌هاست: مقامات ویترینی با آمریکایی‌ها مذاکره نمی‌کنند (سفیر ایران در سازمان ملل مذاکره می‌کند)؛ دستور جلسه‌ای دارند که محرمانه است و دربارۀ مشکل ارتباطیِ اصلی‌شان برجام نیست، توافق مکتوبی هم مبادله نمی‌کنند، اما (تا اینجا) توافق‌های خوبی هم کرده‌اند. توجه کنیم که آدم ویترینیِ حکومت را به‌جای عمان به قطر فرستادند تا با اروپایی‌ها رایزنیِ مرسومِ بی‌خاصیت بکند.

هستند کسانی که تماس‌های فعلی را کم‌دستاورد پیش‌بینی می‌کنند اما باید امیدوار بود گرفتاری‌های متعدد حکومت، از فاجعۀ اقتصادیِ در راه تا احتمال ناآرامی‌های بیشترِ در پیش، حکومت را به معامله بزرگ وارد کند. اگر گره مسائل امنیتی فی‌مابین تکانی بخورد یا حداقل جابجا بشود، می‌توان فرض کرد آن معاملۀ بزرگ در فاز بعدی انجام شود. کسی عاشق آمریکا نیست و به دلایل تاریخی، آن معامله وضعیت و عاقبت خوشی برای منتقدان حکومت به بار نمی‌آورد اما بر سرنوشت کشور و مردمِ کشور تأثیر خواهد داشت.