فردا که در کاخ «مرمر» نشستد، چه خواهند کرد؟!
چند روز پیش یادداشتی کوتاه با عنوان «همه تغییر کرده اند جز اعضای «حزب جاوید شاه» نوشتم که در کانال تلگرامی ام منتشر شد. گرچه با واکنش های منفی و گاه همراه با هتاکی اعضا و یا حامیان سینه چاک این حزب (بخوانید پهلویسم) در طول این سال ها بیگانه نبوده و نیستم اما اعتراف می کنم که این حجم از واکنش های منفی با این ادبیات برایم شگفت انگیز بود و در عین حال مایه تأسف. با این همه گفتنی است که این نوع واکنش ها مهر تأییدی بود بر مدعای من در آن یادداشت. به ویژه کامنت هایی که در پایان بازنشر مقالهام در سایت «گویا» (هرچند بدون ذکر منبع) نوشته شده بود بسی ناامیدکننده بود.
من ادعا کرده بودم که در طول این نیم قرن پرحادثه، همه ما به نحوی تغییر کردهایم چرا که نظر و عمل مان متناسب با تحولات این دوران مهم تاریخ وطن ماست اما جاویدشاهیها (که به درستی به قرینه حزباللهی شاهاللهی هم گفته میشود) نه تنها تغییر نکردهاند، بلکه در همان فضای ذهنی و عینی پنجاه سال پیش قرار گرفته و در واقع در بعد منفی و استبدادی آکواریوم پهلویسم گرفتار آمدهاند. گواه این مدعا پرشمار است. از جمله شعارهای این گروه (آن هم در خیابانهای نیویورک و تورنتو و پاریس و لندن و ...) و نیز بددهنی و زشتگویی و توهین و حتی تهمت و بهتان آشکار که حتی نمونههای آن را در جماعت «امت حزبالله» نیز به ندرت میتوان شنید.
امروز دیگر حتی مسعود ده نمکی تلاش میکند خود را اهل فیلم و هنر معرفی کند و الله کرم در قاب استاد و اهل نظر و فلسفه نشان ظاهر میشود. اما برخی از این شاهاللهیها گوی سبقت را حتی از چماقداران عصر خاقان مغفور هم ربودهاند و نوبرش را آوردهاند. از خوانندگان میخواهم که خود به فحش نامههایی که برخی از این گروه در قالب کامنت بر آن مقاله در گویا نوشتهاند مراجعه کنند. آیا جز این است که این واکنشهای عصبی و این زبانها و قلمهای ترمزبریده، خود گواهی روشن است بر مدعای من در همان یادداشت؟ این در حالی بود که من نه به کسی نه توهین کرده بودم و نه به کسی تهمت روا داشته بودم.
در هرحال من نه با فرد خاصی مشکل دارم و نه با جریانی خرده حساب؛ آنچه گفتهام و اکنون نیز با تأکید میگویم این است که اگر قرار است اینان جانشین نظام کنونی بشوند، به احتمال زیاد داستان حذف (داستانی تلخ در تاریخ ما) و ماجرای داغ و درفش ادامه خواهد یافت و چه بسا در وضعیت فاجعه بارتری قرار بگیریم. عقل و تجربه پیوسته یادآوری میکنند که وقتی هنوز نه به دار است و نه به بار، برخی چنین دلیرانه به هر اندک دگراندیشی بیرحمانه و با زبانی تلخ و توهینآمیز میتازند، این جماعت با این کارنامه، فردا که در کاخ «مرمر» نشستند چه خواهند کرد؟
با این حال اگر غم اندکی بودی، چه بودی! اگر چند نفر این چنین بودند، چندان جای نگرانی نداشت. با توجه به روزافزونی این جماعت و این نوادگان فکری و سیاسی پرویز ثابتی ها و به ویژه با توجه به حمایت های نهان و آشکار رسانه های تبلیغی برخی قدرت های جهانی (و از همه آشکارتر رژیم ظالم و متجاوز اسرائیل) از این گروه، بسی جای نگرانی برای آینده ایران است. راستی داستان شگفت اطلاعیه شماری قابل توجه از نمایندگان کنست اسرائیل مبنی بر تجزیه ایران، اشتباهی بوده و به خیر و خوشی تمام شده است؟! آینده همه چیز را روشن خواهد کرد.
می خواستم به انگیزه شفاف تر شدن مواضع ام حول یادداشت قبلی، چند کلمه ای بنویسم که باز فرصت از دست رفت. باشد تا یادداشت بعدی.
پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
منبع: تلگرام نویسنده
https://t.me/YousefiEshkewari