کدام استراتژیست معتبر و واقعنگری است که تصور کند جمهوری اسلامی، بدون برقراری مناسباتی گسترده، فراگیر و همه جانبه با ایالات متحده آمریکا، توانایی خروج از بحرانها و بنبستها را خواهد داشت؟ بر پایه کدامین تجربه بین المللی؟ کدامین نمونه تاریخی؟
برای درک درست این گزاره که بدون زنده شدن مناسباتی استراتژیک با واشنگتن، راه کلانی برای احیای اعتبار و آبروی جهانی ایران نیست، از میان دهها گزاره (فکت) به۵ مورد اشاره میشود:
۱- دو نهاد اقتصادی بینالمللی، یعنی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی که در جهتدهی اقتصاد جهانی نقش اصلی را دارند، در عمل زیر نفوذ آمریکا هستند. آمریکا در این دو نهاد تصمیم گیر است. مثلا در بانک جهانی آمریکا با حق رای بالای ۱۷ درصدی نسبت به کل اعضا به راحتی سیاستهای نفوذی و تحریمی خود را اعمال می کند و در واقع تنها دارنده حق وتو در این جا است. جایگاه و میزان بهره برداری حمهوری اسلامی از این دو سازمان چه بوده است؟ نقش واشنگتن در اندک بودن کمک های این دو به تهران چه بوده است؟
۲- امروزه روز اقتصاد دنیا بی برو برگرد به سازمان جهانی تجارت (WTO) پیوسته و وابسته است. این بدان معناست که ایران و چند کشور معدود دیگر، از نظر اقتصادی به بزرگترین سازمان تصمیمگیر در خصوص فرایندهای تجاری در جهان نپیوستهاند و حق تصمیمگیری و قدرت تصمیمسازی در ساختار اقتصادی جهانی را ندارند.هیچ کشوری به اندازهٔ آمریکا قدرت تصمیم گیری در WTO را ندارد؛
۳- آمریکا هم چنین نقش محوری را در آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بر عهده دارد. این آژانس به عنوان یک نهاد مستقل و خودمختار در ۱۹۵۷ تأسیس شده و جزئی از سازمان ملل یا سازمان دیگری نیست با این حال در اساسنامه خود اعلام کرده که گزارشهای خود را به مجمع عمومی و شورای امنیت ملل متحد به طور مرتب ارائه میدهد. سرنوشت ایران با وجود عضویت، طی دو دهه اخیر توسط این آژانس کوچک، ولی مطیع آمریکا به بازی گرفته شده است؛
۴- بدون جلب نظر واشنگتن، کدام کلانراه برونرفت رسمی و جهانپذیر برای زدایش تحریم های فراگیر جمهوری اسلامی وجود دارد؟
۵- کدامیک از ۶ عضو شورای همکاری، ترکیه، اسرائیل(اشغالگر)، اردن و مصر از آن که تحت گونه ای پشتیبانی واشنگتن قرار داشته اند، امتناع می ورزند؟ کدام دولت جنوب خلیج فارس از حمایت آمریکا سرباز زده و چین و روسیه و...را حامی قرار داده است؟
نتیجه آنکه تا مکانیسم های تحریم، عضویت نداشتن در سازمان تجارت جهانی، حضور نداشتن در دیگر پیمانهای موثر تجاری منطقهای و...باقی است، راه برونرفت تهران از بن بست ها ناممکن خواهد.
دیدگاه دکتر نیلور در این باره که انزوای سیاسی ایران طی ۴۴ سال اخیر نقش بنیادین در پسرفتش داشته، بیراه نیست. او میگوید که ایران، درست یا نادرست، سالهاست که با نفوذ و پروپاگاندای آمریکا در “جامعه بینالملل” نقش یک “دولت یاغی” (Pariah State) را بازی کرده و به همین دلیل نیز در سازوکارهایی نظیر جی۲۰ نتوانسته است به آسانی جایی به دست بیاورد. بنابراین زنده سازی مناسبات با عربستان و رفقای جهانیاش و نیر گرایش به روسیه و چین مسکنی کوتاه مدت است که صد البته می تواند به عنوان مقدمه باز شدن دروازه اصلی در سیاست خارجی مورد استفاده و جاده صاف کن تلقی شود. در غیر این صورت، باز هم آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.