جدال برای تسخیر فضاهای عمومی و اهمیت آن
جنگ و جدالی در پیش است برای تسخیر فضاهای عمومی. یک سر این جنگ جوانان و مردمی قرار دارند که سبک زندگی تحمیلی از سوی حکومت را ،که از دیرباز ابزاری بوده برای اعمال سلطه و تحکیم پایههای حکومت، به تمامی نفی کردهاند و سر دیگر آن حقوق بگیران حکومتی و منتفع شوندگان از نظم موجود قرار دارند.
اولین بار ارسطو، فیلسوف یونان باستان بود که گفت «هر جباریتی مایل به منزوی کردن شهروندان از یکدیگر است زیرا رمز حکمرانیاش پاشاندن بذر جدال و نفاق بین شهروندان است» و سپس در کتاب «نامههای ایرانی» مونتسکیو خواندیم که «جداسازی جسمانی که به زور به شهروندان تحمیل میشود سنگبنای استبداد است زیرا این جداییها از برقراری ارتباط که پیشنیاز هرگونه مخالفت سیاسی سازمانیافته است جلوگیری میکند».
اغراق نیست اگر بگویم تقریبا همه اندیشمندان علوم سیاسی که درباره جباریت و سازوکارهایش نظریه دادهاند بر اهمیت تسخیر فضاهای عمومی تاکید کردهاند. تاسیت فیلسوف یونانی مینویسد: «با نگاه به خیابانها و مکانهای عمومی میتوان چیزهای بسیار آموخت. اگر این فضاها در تسخیر نظامیان و گزمهها باشد پس بدانید جباریت بر آن جامعه حاکم است و اگر شهروندان آزاد این فضاها را در تسخیر خود داشته باشند پس بدانید جمهوریت حاکم است.»
حاکمان ماکیاولیست این درس ماکیاول در کتاب «تاریخ فلورانس» را خوب یاد گرفتهاند که «جبار موفق باید با حذف کامل عرصههای عمومی بر جامعه سلطه یابد. اندازهگیری اینکه یک کشور تا چه حد جمهوری است از آنجا معلوم میشود که چه تعداد از مردم چقدر از مکانها و فضاهای عمومی را به اشغال خود درآوردهاند. حاکمان با بیرون راندن مردم از خیابانها، بوستانها و تالارهای شهر باید با اعمال زور مردم را به عوالم خصوصیشان سوق دهند و آنها را از فضاهای عمومی حذف کنند. چنین مردمی همواره رام و مطیع خواهند بود.»
اما وظیفه شهروندان خوب، به قول ارسطو، «فراخواندن بقیه شهروندان به میادین و فضاهای عمومی شهرهاست. اجازه نباید داد جباریت، شهروندان را از قلمروهای عمومی دور نگهدارد و آنها را در عرصههای خصوصیشان محدود سازد.»
سرنوشت جامعه ما در گروی این بزرگترین نبردی است که از پاییز گذشته آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. از پس هر زمستانی بهار است و حالا «بهار ایرانی» بیتاب از راه رسیدن است و فضاهای عمومی شهرها بیتاب تسخیر شدن توسط شهروندان آزاد.
تلگرام نویسنده