گرچه جمهوری اسلامی عموما به عنوان یک نظام اقتدارگرا (دیکتاتوری) شناخته شده اما خصوصیات آن شباهت بیشتری به نظامهای توتالیتر(تمامیت خواه) دارد. مهمترین خصوصیت نظام توتالیتر دخالتش در خصوصیترین جنبههای زندگی انسان است و اسلام، که ایدیولوژی نظام جمهوری اسلامی است، بیش از هر دین و آیین و مکتبی در عمیقترین وجوه زندگی خصوصی انسان ها دخالت دارد.
جمهوری اسلامی چند خصوصیت دیگر هم دارد که او را شبیه معروفترین نظامهای توتالیتر تاریخ میکند. لیونارد شایپرو صفات ویژه یک حکومت توتالیتر را اینگونه فهرست کرده: اصالت رهبر، انقیاد نظام قضایی، دخالت رژیم در زندگی خصوصی مردم، مشروعیت رژیم بر اساس تایید ظاهری تودهای و تسلط گروه خاص حاکمان بر اقتصاد و سیاست و رسانه.
بنا به همه این نشانهها جمهوری اسلامی به نظرم یک نظام توتالیتر است که درجهای بالاتر از یک نظام دیکتاتوری متعارف است.
باری، این نظام عمرش را کرده و حالا به سر یک دو راهی مرگ و زندگی رسیده است. هانا آرنت میگوید «سرشت نظام توتالیتر این است که هر ماه که بگذرد باید افراطیتر شود». او اسم این خصوصیت را گذاشته «حرکت مستمر جنونآمیز جنبشهای توتالیتر». معنای این حرف این است که جنبش توتالیتر فقط تا زمانی در قدرت میماند که بتواند مستمرا به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهد. درست شبیه دوچرخهسواری که برای نیفتادن باید مدام رکاب بزند.
اما جمهوری اسلامی توتالیتر دیگر قادر به رکاب زدن نیست. حجاب اجباری که در حکم دیوار برلین نظام است در آستانه فروپاشی قرار دارد، اعتراضات مردمی چنان شکافی در کلیت نظام ایجاد کرده که پر شدنی نیست، ایدیولوژی حکومتی به اوج فرسودگی رسیده و انحصار رسانهای به یمن گسترش اینترنت از دست نظام خارج شده.
توتالیتاریسم اسلامی به پایان عمرش رسیده و نظام باید انتخاب سختی بکند بین رها کردن شیوه حکمرانی توتالیتر و تبدیل شدن به یک دیکتاتوری متعارف یا اصرار بر ادامه شیوه قدیمی و از دست دادن همه چیز.
جمهوری اسلامی توتالیتر دیگر نمیتواند رو به جلو حرکت کند و به قول آرنت «چارهای ندارد جز از دست دادن تمام دستاوردهای قبلیاش» اما گذار از دیکتاتوری توتالیتر به دیکتاتوری متعارف به راحتی انجامپذیر نیست.
شوروی توتالیتر و چین توتالیتر به لطف رهبران خردمندشان، جامعه نسبتا آرامشان و اقتصاد نسبتا با ثباتشان از این گذر به سلامت گذشتند و کلیت نظام خود را حفظ کردند. اما جمهوری اسلامی با این جامعه به شدت ناآرام، با این اقتصاد به شدت بحرانزده و با این فقدان حاکمان خردمند چگونه میتواند از این گذر به سلامت عبور کند؟ من که راه نجاتی برایش نمیبینم.
تلگرام نویسنده