توسعه چیست و کشورهای توسعه یافته منطقه ما کدامند
توسعه مفهومی مناقشهبرانگیز است. در حکومتهای ایدئولوژیک این مناقشه عمیقتر است چراکه با ایدئولوژی درگیر شده و باید از صافی شعار بگذرد.
مفهومی مدرن مانند توسعه اگر از یک صافی ایدئولوژیک بگذرد دیگر چه چیزی از آن باقی میماند؟ هیچ.
دستکم در ایران درباره توسعه و توسعهیافتگی با مفهومی روبرو هستیم که هنوز در تبیین، تعریفی فراگیر برای آن در افکار عمومی درماندهایم.
چرا که مساله را به شدت ایدئولوژیک کردهایم.
توسعه یافتهگی چیست؟
شاخص آن چیست؟
آیا ساخت موشک یعنی دستیافتن به توسعه؟
و در این صورت سوارشدن به پراید یعنی توسعهنیافتگی؟
ساختن سانتریفیور و داشتن چرخه سوخت اتمی و غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم یعنی توسعهیافتگی و از آن سو وارد کردن سوزن خیاطی از چین یعنی توسعه نیافتن؟
پیداست که هیچکدام از این شاخصها درست نیستند.
شاخص اصلی توسعهیافتگی در مفهومی فراگیرتر نهفته است که برای نمونه کشوری مانند چین که هم موشک میسازد و هم هواپیما و غنیسازی هم میکند هنوز کاملا بدان دست نیافته.
اما توسعهيافتهترين کشورهای منطقه خاورمیانه بر اساس رنکینگ سازمان ملل متحد کدامها هستند؟
شاید نگاهی به این لیست جالب باشد.
جایگاه کشورهای منطقه خاورمیانه در رتبه جهانی توسعهیافتگی
امارات رتبه ۳۱ جهان
عربستان رتبه ۴۰ جهان
بحرین رتبه ۴۲ جهان
قطر رتبه ۴۵ جهان
ترکیه رتبه ۵۴ جهان
عمان رتبه ۶۰ جهان
کویت رتبه ۶۴جهان
ایران رتبه ۷۰ جهان
اردن رتبه ۱۰۲ جهان
مصر رتبه ۱۱۶ جهان
عراق رتبه ۱۲۳ جهان
سوریه رتبه ۱۵۱ جهان
یمن رتبه ۱۷۹ جهان
چهارکشور پیشتار منطقه از ارتشی قوی برخوردار نیستند.
حالآنکه کشورهایی که ارتش قویتری دارند مانند ایران، مصر و سوریه در رتبه پائینتری در شاخص توسعه قرار دارند.
حال پرسش این است که آیا داشتن ارتش قوی، زمینهساز توسعه و پیشرفت است؛ مانند آلمان بیسمارکی و یا نه، زمینهساز توسعه نیست؛ مانند شوروی.
آیا مدل کره جنوبی و ژاپن درستتر است یا مدل چین؟
به گمان من مساله اصلی این است که در کشور ما هنوز تکلیف مشخص نیست. درواقع به اتحاد مفهومی دست نیافتهایم.
در این شرایط کسی نمیداند ارزش واقعی در کدامیک از بخشهای حکومتداری است.
آیا یک مدیر اگر ثروت کشور را افزایش دهد خوب عمل کرده و یا اگر به ساخت موشک کمک کرده باشد؟ و یا هیچکدام، بلکه مشت سفتتری در هنگام شعار مرگ بر آمریکا داشته باشد؟
در واقع نمیدانیم که برای جامعه ما سوار شدن به اتومبیل پیشرفته، ساختن هواپیما، امنیت اقتصادی، رفع بیکاری و... مهمتر است، یا زدن مشت محکم به دهان استکبار.
بحث این است که وقتی درباره داشتن یک کشور مهم و قوی حرف میزنیم سلولهای تخیل، در اندیشه برخی، یک ارتش قوی را رویاپردازی میکنند و سلولهای تخیل در اندیشه برخی دیگر “سلیکونولی”، “والاستریت”، “اتومبیل بنز”، “ماهواره”،”هالیوود”و... را خیال میبافند.
برخی اقتدار را در موشک و برخی در ثروت و اقتصاد میبینند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم هر دو مفهوم، طرفدارانی در جامعه ما دارد.
تاجایی که با توجه به بحران فراگیر محیطزیست، گرمایش جهانی و رسیدن زمین به آستانه خستگی، حتی افزایش جمعیت در کشور طرفدارانی پروپاقرص داشته و آن را از شاخصهای توسعه میدانند.
در این شرایط اگر کسی بتواند پاسخی درست و دقیق به این پرسشها بدهد و با ترسیم مدل و جدول، آینده توسعهیافته و عمل نکردن به آن و درنتیجه عقب ماندگی را برای حاکمان اثبات کند باید دستش را بوسید.
تلگرام امروز و فردا