ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 16.02.2023, 20:12
پول که هَه!

آرمان امیری

چند تشکل صنفی منشوری از مطالبات خود را در ۱۲بند منتشر کرده‌اند. (از اینجا بخوانید)

طبیعی است هر خواننده‌ای هم تمرکز اصلی خود را بر بررسی همین ۱۲ بند قرار دهد، اما اگر از من بپرسید کلیدی‌ترین عبارت برای فهم ذهنیت نگارندگان‌ش کجاست؟ به عباراتی در انتهای متن ارجاع می‌دهم که نوشته:

«از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه به وجود ثروت‌های زیر زمینی بالقوه و بالفعل در کشور و ... به فوریت قابل تحقق و اجراست».

تصویرش برای من این شکلی می‌شود که رفقای کمونیست‌مان همینجوری که یله داده و رویاهای‌شان برای نجات بشر از فقر و فلاکت را فهرست کرده و برنامه پشت برنامه ردیف می‌کرده‌اند، به محض دریافت هر پیشنهاد جدید نگاهی به هم می‌انداخته‌اند و در حال خلال کردن دندان‌ها سری به نشانه‌ی تصویب تکان داده و زیر لب می‌گفته‌اند «پول که هَه»!

نیم قرن پیش، تصور اسلاف کمونیست رفقای ما این بود که به مصداق «گنج دره‌ی جنی» در داستان جناب گلستان، چاه‌های نفت یک پول یامفتی است که همینجوری از زمین می‌جوشد، (که انصافا تا اینجای کار تحلیل‌شان چندان بی‌راه هم نبود) اما این شاه فلان‌فلان‌شده، پول‌ها را یا می‌چاپد و خرج اعطینا کرده، یا دودستی تقدیم ارباب آمریکایی‌ش می‌کند. به مدد تبلیغات هرمی و گلدکوئیستی رفقا، بخشی هم از خلایق مومن و دل‌پاک انقلابی باور کرده بودند که غروب به غروب باید یک پولی درب منزل تحویل‌شان می‌شد اما قطاع‌الطریق حکومتی همه را بین راه چپاول کرده‌اند.

هم‌تباران روحانی رفقای کمونیست هم این حرف‌ها به گوش‌شان جالب آمد و اگرچه نتوانستند بر سر «توحیدی» بودن یا نبودن «جامعه‌ی بی‌طبقه» به توافق برسند، دست‌کم بر سر ضرورت «آب و برق مجانی» به اتحاد رسیدند. اینکه چرا نتیجه‌ی انقلابی با آن رویکردهای کمونیستی، به سرنوشت شوروی یا کره‌ی شمالی ختم نشد را باید در نیمه‌ی غیرکمونیستی انقلاب جستجو کرد! البته در این زمانه‌ی عمامه‌پرانی، بخشیدن سر سوزنی کردیت به این صنف دل شیر می‌خواهد، اما بنده، شرمسارانه در دادگاه تاریخ شهادت می‌دهم که: شانس آوردیم آخوند حداقل از کمونیست عاقل‌تر بود و ظرف همان ده سال اول که کف‌گیر به ته دیگ خورد فهمید که اقتصاد اینقدرها هم مال خر نیست و مملکت‌ یک چیزهایی هم لازم دارد به نام جدول برنامه‌ی بودجه! همتایان کمونیست‌شان همان زمان‌ها برای حل بحران‌های مشابه نسخه‌ی کم کردن ۵۰میلیون نفر از جمعیت را اجرایی می‌کردند!

این البته مال زمانی بود که هنوز دلارهای نفتی می‌جوشید و آخوند همچنان وقت داشت از روی شکم‌سیری بر ضرورت‌های علم اقتصاد تبصره‌ی فقهی بزند. چند سال بعد که امپریالیسم جهان‌خوار بالاخره به فریادهای «مرگ بر این و مرگ بر آن» گوش داد و تصمیم گرفت روابط تماما سلطه‌جویانه و استعماری‌اش با امت اسلام را قطع کند، فوران دلارهای نفتی هم فروکش کرد و «اقتصاد اسلامی» به وضعیت پدر معتادی شبیه شد که فرش زیر پای زن و بچه‌اش را می‌فروشد تا خرج یک شبه‌اش را جور کند؛ اسم‌ش را هم گذاشتند: مولّدسازی!

کمونیست‌های منشوری ما اما همچنان معتقدند «پول که هَه»! حتما این بار آخوندها بالا کشیده‌اند. البته که باز هم بخشی از ادعا بی‌راه نیست و بودجه‌ی مملکت سوراخ سنبه زیاد دارد و فساد مالی هم که صدای همه را درآورده؛ اما این تعابیر صرفا پای منقل و روی همان مخدّه‌ مشکلات اقتصادی کشور را توضیح می‌دهد؛ وگرنه یک نظر کوچک به طراز بودجه و ارقام حیرت‌انگیز یارانه‌هایی که فقط و فقط در بخش انرژی مصرف می‌شوند نشان می‌دهد که بالاترین تصوری که می‌توان برای مفاسد اقتصادی مملکت داشت را اگر ضرب در ده هم بکنیم، همین یک فقره کسری بودجه ناشی از یارانه‌ی انرژی را هم جواب نمی‌دهد. باقی خرج‌تراشی‌های رفقا پیش‌کش!

این روزها بازار پند و اندرزهای تاریخی و سخن‌رانی در ضرورت عبرت گرفتن از تجربه‌ی ۵۷ بسیار داغ است. منشور رفقای کمونیست ما هم اوج پندآموزی تاریخی‌شان را عیان کرده:

- اولا «پول که هَه»!
- دویما اون شاه عقل‌ش نمی‌رسید. دزد بود. همه رو خودش خورد.
- سیوما این آخوندا هم تک‌خوری کردن. چیزی به ملت نماسید.
- فلذا پیشنهاد می‌شود پول به عموم مردم داده بشود، بسیار هم زیاد!

بنده‌ی کمترین اما به هرکسی که هنوز جای وعده‌ی «آب و برق مجانی‌اش» درد می‌کند پیشنهاد می‌کنم حتی اگر هم حوصله‌ی مطالعه‌ی تاریخ جهان و سرنوشت‌ کشورهایی که از «مالکیت شورایی» دم می‌زدند را ندارد، به نزدیک‌ترین مرجع اقتصادخوانده‌ی اطراف خودش مراجعه کند و نظرش را در باب بندهای سخاوتمندانه‌ی منشوری که وعده افزایش حقوق کارمند و معلم و کارگر را در کنار ضرورت مصادره‌ی اموال دولت می‌دهد جویا شود.


کانال «مجمع دیوانگان»