ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 09.10.2022, 11:00
آیا این یک انقلاب است؟

آرمان امیری

در این سال‌ها برای توصیف امواج اعتراضی مردم علیه حکومت از تعابیر بسیاری استفاده شده است. جنبش، ناجنبش، اعتراضات پراکنده، خشم کور و و و؛ اما اگر از من بپرسند که آیا خیزش “زن زندگی آزادی” را می‌توان یک انقلاب تصور کرد، من می‌گویم: نه تنها این یک انقلاب است؛ بلکه اتفاقا این “انقلاب‌ترین” حرکت تاریخ ایران‌زمین است!

ما تاریخ معاصرمان را با “انقلاب مشروطه” آغاز کردیم که هرچند یک حرکت مترقی و پیشرو بود، اما عملا هیچ نقطه‌ی عطفی در ساحت‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی جامعه‌ی ایرانی به حساب نمی‌آید. انقلاب مشروطه، تنها در ساخت حقوقی قدرت سیاسی یک تحول ایجاد کرد اما در باقی زمینه‌ها شیب تغییرات پیش و پس از آن دچار شکست معناداری نشد.

در دهه‌ی چهل شاهد اصلاحاتی بودیم که “انقلاب شاه و مردم” خوانده شد اما در واقع فقط “انقلاب شاه” بود و علی‌رغم رویکرد مترقی و سازنده‌ای که داشت نه تنها با اقبال متناسب اجتماعی مواجه نشد، بلکه یک واکنش عجیب و ارتجاعی را از دل جامعه برانگیخت که در جریان اعتراضات خرداد۴۲ شاهدش بودیم.

اگر فراموش نکنیم که توقع ما از انقلاب صرفا در “دگرگونی” خلاصه نمی‌شود و یک وجهی از پیشروی و ترقی‌خواهی را از آن انتظار داریم، آنگاه انقلاب ۵۷ هم در بسیاری از وجوه زیست اجتماعی و فرهنگی جامعه بیشتر یک سقوط واپس‌گرایانه را رقم زد که البته رد پای آن را می‌شد در حرکت خزنده‌ی آرای ارتجاعی امثال نصر، شایگان، شریعتی، فردید و جلال دید و به نوعی تحقق نهایی طغیان ۱۵خرداد قلمدادش کرد.

انقلاب، در دقیق‌ترین معنای لغوی و تاریخی خود، ناظر بر تحولی شگرف و عمیق در دل ساحت‌های مختلف اجتماعی و حتی شخصی است. تحولی چنان شتابان که نتوان آن را با شیب معمول تغییرات اجتماعی توضیح داد؛ درست به مانند همانچه “زن زندگی آزادی”، که از نطفه‌های نخستین خود بروز داد.

انقلاب‌ترین تحول تاریخ این کشور، یعنی از دل ارتجاعی‌ترین رژیم‌ها و در زمانه‌ی ترک‌تازی بنیادگرانه‌ترین اندیشه‌ها در منطقه، ناگهان مترقی‌ترین فریادهای جهانی بلند شده و به سرعت فراگیر شود. یعنی به ناگاه در کوچک‌ترین و گاه سنتی‌ترین شهرهای کشور زنان روسری‌ها را بسوزانند و مردان تمام قد حمایت کنند تا رقص و موسیقی به آشکارترین نماد هم‌بستگی انقلابیون بدل شود.

و انقلابی‌ترین تحول تاریخ ایران یعنی در زمانه‌ای که کل خاورمیانه در منجلاب فرقه‌گرایی و قومیت‌گرایی فرو می‌رود، تهران خودش را صدای کردستان بخواند، تبریز برای بلوچستان فریاد بزند و مشهد و خوزستان و اصفهان یک صدا شوند. چه جای تعجب که در چنین وضعیتی، رجاله‌های دروغین مدعی میهن‌پرستی، همانان که سال‌ها با ادعای نگرانی در باب امنیت ملی و تمامیت ارضی بر جنایات حکومت سرپوش گذاشتند، خواسته‌ی صدها هزار معترض را “تجزیه‌طلبی” معرفی کنند و در مقابل، مردمان جان به لب‌رسیده، زیر شدیدترین سرکوب‌های وحشیانه فریاد بزنند: ما تازه می‌خواهیم متحد شویم!

اما اگر این حرکت را با مختصات انقلاب‌های کلاسیک بسنجیم، دچار انبوهی از بدفهمی‌ها و کژفهمی‌ها خواهیم شد که محصول نادیده گرفتن اصلی‌ترین عنصر تاثیرگذار در فرم و سازمان‌بندی این انقلاب مدرن است: شبکه‌های اجتماعی!

تمام انقلاب‌های کلاسیک محصول دوران پیش از اینترنت است. معدود حرکت‌های عصر اینترنت در اشکال انقلاب‌های مخملی و خیزش‌های مدنی محدود بود تا اینکه بهار عربی، اولین نسل از خیزش‌های عصر اینترنت را به ما نشان دادند. خیزش‌هایی که بلافاصله نیازمند بررسی‌های جدیدی شدند.

به باور من، انقلاب “زن زندگی آزادی” یک نسخه‌ی به روز‌شده و احتمالا نخستین نمونه‌ی تکامل‌یافته از انقلاب‌های عصر اینترنت است که شکل جدیدی از انقلاب‌ها را به ما نشان خواهد داد و پاسخ پرسش‌هایش را تنها به پس از تحقق خود موکول خواهد کرد:

- آیا یک انقلاب بدون رهبر ممکن است؟
- آیا در برابر یک ماشین سرکوب منسجم میتوان یک انقلاب غیرمسلحانه را به پیروزی رساند؟
- آیا یک انقلاب بدون اتکا بر ساختار و شکاف طبقات اقتصادی میسر خواهد بود؟

پاسخ این پرسش‌ها را از متون کلاسیک می‌توان استخراج کرد؛ اما من بعید می‌دانم چنین پاسخ‌هایی توضیح دهنده خوبی برای این جنبش باشند. ما با انقلابی مواجه هستیم که تا همین‌جای کار، بسیاری از ساختارهای اجتماعی و گفتمان‌های سیاسی حاکم بر کشور را برهم زده است و به احتمال فراوان می‌رود تا به نقطه‌ی عطفی در تحلیل تاریخچه، ویژگی‌ها و پیامدهای انقلابی هم بدل شود.


کانال «مجمع دیوانگان»