در مقابل شعار مترقی و رادیکال «زن، زندگی، آزادی»، یک شعار بسیار مسالهدار در فضای مجازی منتشر شده است که لازم است همهی نیروهای مترقی و دموکراتیک علیه آن جهتگیری بکنند و نگذارند این شعار بسط پیدا بکند.
در حالیکه شعار «زن، زندگی، آزادی» همبستگی بینظیری بین تمام گروههای اجتماعی ایجاد کرده است و مرزهای جنسیت، ملیت/قومیت و نیز مرزبندیهای مذهبی را پشت سر گذاشته است، شعار«مرد، میهن، آبادی» نه تنها هیچ ظرفیت اعتراضیای ندارد و باعث پس زده شدن بخش زیادی از معترضین - و بویژه زنان که گرانیگاه جنبش کنونی هستند - خواهد شد، بلکه هریک از این سه واژه گفتمانهای شکست خورده و به شدت مسالهداری را با خود حمل میکنند.
هستهی مرکزی جنبش کنونی مبارزه برای حقوق زنان است، این یک ساده انگاری است که تصور کنیم که مساله این جنبش فقط روسری و مقنعه است؛ این جنبش علیه کلیت «مرد سالاری» به پا خواسته است. این جنبش نه علیه مرد است و نه مردستیز است. و نیز باید بدانیم که مساله زنان، فقط مربوط به زنان نیست. حل شدن مسالهی زنان و پس زده شدن مردسالاری برای بخش عظیمی از مردان هم رهایی بخش خواهد بود، بجز دیکتاتوری و نخبگان حاکم. این بسیار ارتجاعی و زننده است که فکر کنیم جنبش «زن، زندگی، آزادی» علیه مردان است، هرچند که این جنبش تا مغز استخوان علیه مردسالاری است.
از این سه شاید «میهن» از همه کمتر مسالهدار باشد، ولی آن هم بیمساله نیست. مهین میتواند ناظر به زندگی باشد، ولی به سرعت توسط ناسیونالیستهای افراطی و دیگریهراس مصادره میشود و تبدیل میشود به نمادی برای دیگری ستیزی، شووینیسم و نژادپرستی. و اما «آبادی» چه چیزی را میتواند نمایندگی بکند؟ این شعار مانند هر کلمهی دیگری میتواند بار سیاسی ویژهای را با خود حمل نکند. اما این شعار در حال حاضر و در متن گفتمانهای کنونی، چیزی فراتر از «توسعه» و در واقعیت سرمایهداری دورهی جنگ سرد را نمیتواند به ذهن بیاورد؛ همان گفتمانها و سیستمهای اقتصادی-سیاسیای که از دل آن سدهای عظیم زاگرس و ویرانگریهای اکولوژیک و اجتماعی بیرون آمد.
«آبادی» در این معنا نه تنها معیار «زندگی بهتر» نیست، بلکه ناظر به ویرانسازی زندگی بخشی از مردم و آواره کردن و کوچدادن اجباری آنها در راستای سود و ثروت برای الیت و نخبگان حاکمی است که «طرحهای توسعه» را تدوین میکنند. «آبادی» نمیتواند همان معادل «زندگی» باشد، اما «زندگی» در دل خودش ناظر به آبادانی، زایش و پویایی است.
کوتاه سخن «مرد، میهن، آبادی»، مردسالاری، شووینیسم و سرمایهداری را با خود یدک میکشد، نگذاریم در مقابل شعار رادیکال «ژن، ژیان، ئازادی/زن، زندگی، آزادی»، این سهگانهی زندگیکش و ویرانگر برجسته شود.
این توضیح به این معنی نیست که کسی که این شعار را میدهد به همهی این مسایل فکر میکند و یا الزاما مثلا شووینیست است. ابدا این گونه نیست، «تکرار بدون تفکر» یکی از خصلتهای روزهای انقلابی است. ریتمیک و موزون بودن یک شعار، گاهی باعث میشوند که به سر زبانهای بیافتد بدون اینکه کسانی که آن را تکرار میکنند الزاما خود شعار یا سیاست پس پشت آن را باور داشته باشند. بنابراین لازم است که نیروهای مترقی و رادیکال مراقب ظرفیتهای بینظیر جنبش کنونی باشند و نگذارند ادبیات و شعارهای ارتجاعی و انحرافی، این ظرفیتهای دموکراتیک را تحت تاثیر قرار دهد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#Mahsa_Amini