جمهوری اسلامی این بار در شهریور ۱۴۰۱ که در داخل کشور، توسط اعتراضات مردمی در پرتگاه سقوط قرار گرفت، از سر ناچاری دست به دامان برخی چهره های سیاسی اصلاح طلب شد تا با حضور در برنامه های صدا و سیما، با نقدهایی که شدت و تندی آن متناسب با خطری است که حاکمیت را تهدید می کند و سطح آن را گردانندگان شوهای تبلیغاتی صدا و سیما معین می کنند، بکوشند مردم معترض آرام شده تا به زعم آنان از طریق استراتژی اصلاح طلبی، حکومت وادار به تغییر و اصلاح در چارچوب حقوقی اش گردد.
این یادداشت با انگیزه و اهداف سیاسی آنان کاری ندارد، بلکه بنا دارد چندین مسئله و پرسش را طرح نماید. چند چهره اصلاح طلب حاضر در برنامه های صدا و سیما گویا از یاد برده اند که هر گاه حکومت مست قدرت بوده، به صغیر و کبیر مخالف و منتقدی رحم نکرده و آنان را آماج انواع توهین ها، تهمت ها و تحقیرها قرار داده است.
گویا فراموش کرده اند که آنگاه که جمهوری اسلامی از قدرت لازم برخوردار بود، خیلی راحت هر زمان دوست داشته آنان را دستگیر و روانه زندان کرده و حتی در این دستگیری و محکمه قضایی بدیهی ترین شیوه قانونی دادرسی و محاکمه را در باره آنان رعایت نکرده است.
برخی از چهره های اصلاح طلبان که امروز در بحبوحه اعتراضات مردم به حکومت، برای شرکت در برنامه های ریاکارانه صدا و سیما، دست پاچه شده و صف بسته اند، آیا پیش و در حین پخش برنامه از صدا و سیما خواسته اند اقلا در باره آن همه توهین و تهمتی که بر آنان و هم مسلکانش و همه منتقدین و مخالفین دیگر روا داشته توضیحی بدهند و عذرخواهی کنند؟
آیا آنان از خود پرسیدند که چرا در میان مخالفان و منتقدان و چهره های شاخص اصلاح طلب، به سراغ کسانی نرفته اند که زبان نقد آنان تند و تیز و بی ملاحظه است بلکه آنانی را دعوت کردند که عموما به مماشات و محافظه کاری معروف و یا چهره دانشگاهی خنثی هستند؟
این چهره اصلاح طلب پدیدار در صفحه تلویزیون جمهوری اسلامی اگر به راستی درد آزادی مردم و توسعه کشور را دارند چرا آنجا نگفتند که تا زمانی که سرکوب و زندان و حصر مخالف و منتقد و دیگر اندیش است، حاکمیت با چالش سرنگونی از سوی مردم قرار دارد؟
اگر آنان به راستی حق گو هستند و حق خواه برای همگان، چرا فریاد برنیاوردند که این همه فساد و بی عدالتی و ظلم، حاصل خدکامگی حکومت و برآمده از ساختار جمهوری اسلامی است و تا این ساختارها و بنیادهای ایدئولوژیک تغییر نکند، ما همچنان شاهد فساد و اختلاس و بی عدالتی و ظلم خواهیم بود و مردم هم ساکت نخواهند نشست؟
این چند تن از اصلاح طلبان، با شرکت در برنامه های تبلیغی صدا و سیما آشکار کردند که درد آنان نه تنگناها و گرفتاری های رنگارنگ مردم، نه حقوق بر باد رفته شهروندی آنان، بلکه درد آنان درد حکومت است که امروز با پیامدهای عملکرد و سیاست ورزی خود روبرو شده و فروپاشی را بیخ گوش خود حس می کند.
این افراد زبون حتی نتوانستند و نخواستند که بگویند، تا زمانی که صدا و سیما به تحریم چهره و سیمای خاتمی به عنوان رهبر سیاسی آنان خاتمه ندهد، حاضر به شرکت در هیچ برنامه ای نخواهند بود؟
آقای سعید شریعتی اگر اصلاح طلب راستین بود، و برای خودش، شان و احترامی قائل می شد، هرگز در صدا و سیما حاضر نمی گردید و انگاه که حاضر شد، وقتی با نگاه های سراسر تحقیرآمیز آخوندکی به نام محبی و مجری برنامه و نیشخندهای تمسخر بار آنان روبرو شد، به سرعت برنامه را ترک می کرد.
اصلاح طلبان با شرکت در برنامه های صدا و سیما، نه تنها پا بر خون و پیکر کشته شدگان از مردم در اعتراضات نهادند، نه تنها نتواستند و نخواستند که صدا و سیما را وادار کنند که اقلا در برابر تشکیلات و اندیشه و رهبران اصلاح طلبی رعایت عدالت و احترام را به جا آورد و از گذشته پلیدش عذرخواهی نماید، بلکه حتی نتوانستند شان سیاسی و احترام شخصیت خود را حفظ کنند و اجازه دادند صدا و سیما به عنوان مهمترین ابزار تبلیغ و سرکوب، از آنان مانند کهنه ای برای پاک کردن چرک و کثافاتی که حکومت بالا آورده بود، استفاده کند و خواهند دید که با فروکش کردن اعتراضات، باز هم به میان سطل زباله پرتشان خواهند کرد.