هفتهنامه صدا
با حدود دو دهه آشنایی با او و تجربه جلسات و گاه گفتوگوهای خصوصی در این مدت، چند جمعبندی اجمالی درباره او و سیاستورزیاش میتوانم داشته باشم.
۱- بسیار خیرخواه، راستگو، صاحب دغدغه و بیریاست. اصل نتیجهگرایی در سیاست را قبول دارد، حواس بسیار جمعی درباره محیط و ملاحظات پیرامون هر رفتار و هر موضع سیاسی دارد، اما از سر شجاعت و باور زیادی که به ایدههایش دارد، کمترین فاصله بین حرفهای او در خلوت و جلوت را می بینید. تاجزادهی قرارهای حضوری و دو نفره، شاید ملایمتر از آنچه در فضای عمومی میبینید باشد اما اصل موضع و حتیٰ واژگانش همانی است که در کلابهاوس و جلسات و نوشتههایش میشناسیم.
تنها تفاوتش شاید این باشد که در قرارهای خصوصیتر، به کنه دلسوزی او درباره سوژههای مورد نقدش بیشتر پی میبرید. اما چه کند که بر سر آینده ایران و آنچه درست میپندارد، تعارف ندارد.
۲- عمیقا اصلاحطلب است، اما همه نیروها را به رسمیت میشناسد. دنبال براندازی نیست چون به مصلحت کشور و مردم نمیداند، در عین حال به نام اصلاح طلبی، مدافع حفظ وضع موجود هم نیست و واقعا تغییرطلب است. او تداوم اصلاحطلبی متعارف به شیوه جاری را کمفایده میداند و آن را در سطح گفتمانی و موضعگیریها، شبیه خودش صریح و معطوف به اصلاح ساختاری می پسندد اما چون واقعا به اصلاح طلبی در معنای کلان آن باور دارد و خود را جزیی از این جبهه میبیند، خارج نمیزند.
۳- اصلاحطلبی پارلمانتاریست است. یعنی در مدل اصلاحی او، چیزی جای انتخابات را نمیگیرد. همه سروصدایی که میکند برای این است که نهایتا راهی برای انتخابات هر چه آزادتر باز کند و کسانی وارد قدرت شوند و از بالا دست به اصلاح بزنند. او با گزینه خیابان موافق نیست. البته در گذشته مخالفت سفت و سختتری را بیان میکرد اما به آرامی مخالفتش را تدقیق و مدیریت کرده است.
در واقع خط قرمزش خشونت است و اگر امکان خشونت پرهیزی باشد، مخالفت نمیکند. دستکم این که نمیخواهد به عنوان مانع شمرده شود.
البته به دلیل انسداد در مسیر اصلاح از بالا و مسیر انتخابات هم شاید خواهینخواهی درباره فشار از پایین، موضع منفیاش فروکش کرده باشد.
تاجزاده در زمان اصلاحات به جای فشار از پایین، چانهزنی در بالا، میگفت: آرامش در پایین، چانهزنی در بالا.
۴- دموکراسیخواه و برابریخواه است. به زبان سادهتر، سوسیال دموکرات است. اما تمرکز گفتمانی بیشتری بر حقوق سیاسی مدنی و به معنای دیگر بر حقوق لیبرال، خلاصه شده در آزادی، دموکراسی و نسل اول حقوق بشر دارد.
او هم معتقد است که اصلاحات در مباحث مربوط به عدالت کم کاری کرده، اما به دلیل تخصص و دانشی که دارد، ضمن تایید مواضع دیگرانی که تمرکز بیشتری بر حقوق اقتصادی اجتماعی فرهنگی میکنند، خودش بر حقوق لیبرال (سیاسی مدنی) متمرکز است.
۵- معتقد است نقش رهبری در ایجاد شرایط فعلی، چه خوب و چه بد، بسیار زیاد است و نپرداختن به این موضوع را حاشیهروی و تجاهل میداند. اما انصافا لحظهای حس کینه و بدخواهی یا میل به تخریب رهبری در او ندیدهام.
نه تنها ندیدهام که معتقدم واقعا خیرخواه رهبر است و باز به دلیل همان عامل شجاعت و از طرفی شک نداشتن به خود و انگیزههایش، حرفش را محترمانه و در عین حال صریح میزند.
نکته گفتنی این که تا حالا ذرهای تندی بیشتر از آنچه در توییترش مینویسد در جلسات یا گعدههای خصوصی از او ندیدهام. نه تنها ندیدهام که گاهی احساس دلسوزی و خیرخواهی او را در این خلوتها بیش از مواضع عمومی او دریافتهام.
۶- به امام خمینی و انقلاب علقه عاطفی دارد و هر جا که بتواند در چارچوب مواضع و گفتمانش، فکت تاییدآمیزی از آنها پیدا کند به وضوح خوشحال میشود. اما سعی دارد که خارج از این تعلقات موضع بگیرد و فکر کند و کاملا وفادار به چیزی که از نظرش حقیقت است، بماند.
چند سالی است که از واژه آیتالله خمینی به جای امام خمینی استفاده میکند و دلایلش، هم سیاسی و هم مذهبی است. از جمله اینکه او با توجه به باورهای شیعیاش نمیخواهد در فضایی که هر نقدی محتمل است، فردی با عنوان «امام» را نقد کند.
۷- با آقای خاتمی هم همینگونه است. به نظرم این دو نفر همدیگر را خیلی دوست دارند و تاجزاده علاوه بر این علاقه، احترام آقای خاتمی را هم فراوان دارد. در واقع چیزی خلاف او نمیگوید اما مسلم است که روش سیاستورزی و مواضع آنها با هم تفاوتهای زیادی دارد.
۸- سابقه کار تشکیلاتی زیادی دارد اما در اینباره شبیه افرادی چون بهزاد نبوی و مــحسن میردامادی نیست که خارج از این مسیر، کمتر دست به رفتار سیاسی میزنند.
فردیت تاجزاده در سیاستورزی، قویتر است و اینرا به خصوص پس از زندان و خاتمه فعالیت جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب و نپیوستن به احزاب جدید که تداوم سیاسی و گفتمانی آن احزاب بودهاند، تقویت کرده است.
۹- سخت تغییر میکند اما تغییرناپذیر نیست. حرف مخالف را میشنود و به آن فکر میکند. هرچند در لحظه شنونده فوقالعادهای نیست و کمی آن نکتهسنجی و ریزبینی معطوف به پیروزی که در مناظرهها رو میکند، در جلسهها یا صحبتهای خودمانی هم بروز میدهد.
اما میتوان امیدوار بود که نشنیده نمیگیرد و اثر میپذیرد. همین روحیه، او را هم قابل گفتوگو، و هم قابلاتکا کرده است.
قابل گفتوگو چون نسبت به تغییر، مقاومت ندارد. قابل اتکا، چون هرهری نیست و به راحتی نمیتوان باوری که به سختی به آن رسیده را از او گرفت.(البته در کلابهاوس، در شنوندگی در لحظه هم خیره کننده ظاهر شده است.)
۱۰- بسیار سالم و پاکدست و متدین است.
۱۱- کتابخوان است اما ادای آن را در نمیآورد. یکی از دلایل انسجام فکری و عدم اعوجاج او همین است. علوم انسانی و مشخصا علوم سیاسی را تا حد خوبی خوانده و میفهمد.
۱۲- غرور و ادا ندارد و به اصطلاح اعلیحضرت نیست. این برای امثال من که از کف جامعه و بدون عقبه فامیلی یا رفاقتی وارد این حوزه شدهایم، ویژگی مهمی است که معتقدم در نوع موضعگیریها اثر مثبت میگذارد.
این افراد حرفی نمیزنند یا کاری نمیکنند که ملاحظه شخصی خودشان را داشته باشد. علی شکوریراد نمونه دیگری از این افراد است که ابایی از خاکی شدن ندارند. ویژگیی که در شیوه سیاستورزی آنها اثر معصومانه و صادقانهای میگذارد و دوست داشتنیشان می کند.
۱۳- به عنوان یک پرسپولیسی فکر میکنم بزرگترین ضعف او استقلالی یا تاجی بودنش است. تاجزاده جزو تماشاگران بازی معروف شش بر صفر تاج وپرسپولیس در سال ۱۳۵۲ بوده که فیلمی از آن وجود ندارد.
اینرا گفتم تا تصور تکبعدی از او پیش نیاید. ولی در نهایت یک آدم کاملا سیاسی است. توصیه به رمان خواندنش را در گذشته شنیدهام ولی اینگونه ابعاد غیر سیاسی او بروز چندانی همانند امثال حجاریان یا خانیکی ندارد که وسعت عجیبی در دایره لغات و حتا واژهسازی دارند و باعث لطافت در روایت آنها از پدیده زمختی چون سیاست میشود.
تصویر عمومی تاجزاده، یکدست و یکراست، سیاسی است. با همه این احوال، بسیار خوشمحضر و با روحیه طنز چند لایه و بالاست که از هوش بالای او نشات می گیرد.
۱۴- ویژگیهای مثبت شخصی دیگری دارد که حتما راضی به بیانشان نیست و نمیگویم. اما چه چیز باعث شد که اینطور درباره تاجزاده، شخصینویسی و به نوعی تکنویسی کنم. چون شخصیت مهم و اثرگذاری در حال و آینده ایران است و خواهد بود. چنین چهرههایی اندک هستند و شناختشان مفید است.
به خصوص اگر در معرض هجمه و تخریبهای حساب شده و هدفمند قرار گرفته باشند.