تجاوز پوتین خودکامه به اوکراین و پشتیبانی ضمنی و عملی کشورهای چین و ایران به اشکال گوناگون این واقعیت را نمایان ساخت که جبهه یکپارچهای با هدف پیکار با دمکراسی و به حاشیه راندن ارزشهای منشور جهانی حقوق بشر از سوی این دیکتاتورها با گرایش و ایدئولوژیهای گوناگون شکل گرفته است. در این جبهه رژیم بنیادگرای خامنهای و دولت کمونیستی/سرمایهداری چین میکوشند با چشمپوشی از جنایات جنگی روسیه در اوکراین پوتین را با کمکهای اقتصادی و یا موضعگیریهای سیاسی از این تجاوز پیروز و یا حداقل سربلند خارج سازند:
۱- پوتین
هرچند عوامل داخلی و شخصیت قلدرمآب پوتین سبب تجاوز این خودکامه به اوکراین شد اما گرایشهای ایدئولوژیزده همچنان در جستجوی شریک جرم در این تجاوزند که ممکن است در این روند به جابهجایی متجاوز و قربانی این جنگ بیانجامد. در مقاله «برای پوتین جنایتکار شریک جرم نسازیم» به این موضوع پرداختهام. در این بخش جزییات بیشتری را که به این فاجعه انجامید میشکافم.
رویدادهای ریزش دیوار برلین بر تصمیمها و رویکردهای زمان ریاست جمهوری پوتین تاثیر بسیار برجای گذاشت که در جوانی افسر ک.گ.ب در آلمان شرقی بود. در افکار وی باز گشت به عظمت گذشته اتحاد شوروی و افتخار به آن، از اهمیت ویژهای برخوردار گردید به ویژه آنکه او و اکثر مردمان روسیه نتوانستند هیچگاه از ضربه روحی ناشی از فروپاشی دهه ۹۰ نجات یابند. در سال ۱۹۹۹ پوتین در روزنامه روسی نزاویسمایا نوشت: “برای اولین بار پس از دو و یا سه سده گذشته روسیه با این خطر روبروست که به قدرت درجه دو و یا سه تبدیل گردد”[۱]
این رهبر خودکامه در فرصتهای برگزاری جشنهای پیروزی در جنگ دوم، از اشاره به روزهای تاریک تسلط استالین و ارتکاب جنایاتش علیه مخالفین و مردم روسیه خودداری میورزید تا روسها را به شرمسای از گذشته خویش دچار نسازد.[۲] پوتین در فرصتهای گوناگون در دوران ریاست جمهوریش کوشید خود را مردی قوی و شکستناپذیز (macho) در ذهن روسها جلوه دهد که به عنوان قهرمان ملی میتوانست به آرمانهای ملیگرایانه آنان تحقق بخشد.
پوتین کوشیده است فردی شکست ناپذیر در افکار عمومی جلوه کند
پوتین تنها با سرکوب خیزشهای مردمی، مسموم کردن رهبر مخالفان و مهندسی انتخاباتها توانست ورود اکثریت نمایندگان حزب هوادارش “روسیه متحد” را به دومای روسیه هموار سازد که در پیشبرد راهبردهای گوناگون از جمله تحکیم موقعیت وی و ریاست جمهوری مادامالعمرش نقش مهمی ایفا نمود. در سال ۲۰۱۴ پنج تن از نمایندگان این مجلس از جمله سه تن از حزب کمونیست فدراسیون روسیه خواستار محاکمه گورباچف گردیدند که با آرمانهای دمکراتیکش بنابر ادعای آنان زمینه فروپاشی را فراهم ساخته بود.[۳]
پوتین اولیگارشهای مالی روس را ساکت و یا از میدان بدر کرد و تنها گروه کوچکی از افسران پیشین ک.گ.ب را به عنوان مشاور پذیرفت که در سرکوب چچنها، تسخیر بخشی از گرجستان، اشغال و الحاق شبهجزیره کریمه، کشتار مردم سوریه و هم اکنون تجاوز به اوکراین و ارتکاب جنایات جنگی در این کشور وی را همراهی میکنند.
پوتین در سطح جهانی نیز از دیکتاتورها، پوپولیستها و گروههای راست افراطی به ویژه در اروپا حمایت کرده است[۴]. تازهترین مورد ارتباط وی با لوپن (Le pen) و ملاقاتش در سال ۲۰۱۷ با وی در مسکو میباشد که در انتخابات جاری در فرانسه برجسته شده است. این رهبر راستگرا از پوتین برای حزب خود وام دریافت کرد. لوپن در سال ۲۰۱۴ از اشغال کریمه توسط روسیه حمایت کرده بود.
پوتین در ابتدا به بهانه “امنیت” و گسترش ناتو به اوکراین حمله کرد. سپس برای مردم روسیه چنین تبلیغ کرد که برای “نازیزدایی” وارد اوکراین شده است و به تازگی که ارتش روسیه در کشتار غیر نظامیان متهم به ارتکاب “جنایت جنگی” است، در حالتی دفاعی گفته است که برای دفاع از مردم دونسک و دوهانسک “ناچار” به دخالت شده است!
۲- خامنهای
خامنهای توانسته است با ساکت کردن و یا تطمیع روحانیون بلندپایه قم و تسلط اولیگارشی نهاد سپاه که هم تفنگ دارد هم پول و اطلاعات و زندان و هم در دولت و مجلس و بیت رهبری، شورای امنیت ملی و سرانجام در انجام پروژههای بزرگ، تولید و توزیع و قاچاق حضور فعال دارد، تسلط خود را بر کشور از راه سرکوب کوچکترین اعتراض مدنی یا سیاسی حفظ کند.
خامنهای با در پیش گرفتن راهبرد استراتژیک “نگاه به شرق و ضدیت با غرب” و امضای قراردادهای پنهانی ۲۵ و ۲۰ ساله با چین و روسیه، با طمع برخورداری از پشتیبانی نظامی و سیاسی از نظام مشروعیتباختهاش نه تنها منابع زیرزمینی و اقتصادی کشور را در اختیار این دو قدرت بزرگ قرار داده است بلکه با پشتیبانی عملی از تجاوز پوتین به اوکراین، به این دیکتاتور یاری میرساند. کافی است به درازا کشاندن مذاکرات برجام و فرصتسوزی خامنهای و رئیسی عضو هیات مرگ در بهرهگیری از امکان صدور نفت و گاز به اروپا اشاره کنیم.
کشورهای اروپایی با شتاب در پی تنوع بخشیدن به منابع دریافتی انرژی از کشورهای جهانند تا از وابستگی به نفت و گاز و باجگیری پوتین رها شوند اما رژیم ولایی برای یاری رساندن به دیکتاتور روسیه به وقتکشی در مذاکرات برجام ادامه میدهد که نتیجه آن برجای ماندن تحریمهای نفتی و گازی کشور است. این درحالی است که ایران به علت کمبود سرمایه و تکنولوژی پیشرفته همواره از میزان برداشت از میدانهای مشترک گازی و نفتی (۲۸ میدان) با کشورهای همسایه عقب مانده است.
اخیرا دولت ایران به توافق عربستان و کویت برای توسعه میدان گازی مشترک اعتراض کرد. این دو کشور قرار است با سرمایه گذاری ۷ میلیارد دلار از میدان گازی الدره بهره برداری کنند و ایران به دلیل نداشتن سرمایه و تکنولوژی لازم در این کار ناتوان است.[۵] ایران در پارس جنوبی نیز معمولا کمتر از قطر گاز استخراج کرده است و در حال حاضر نیز که چاههای مورد بهرهبرداری با کمبود فشار روبرویند برخلاف قطر از امکان جذب سرمایه و تکنولوژی کشورهای غربی برای رفع این مشکل برخوردار نیست.[۶]
براساس گزارش تسنیم خبرگزاری نزدیک به سپاه، در سال ۱۳۹۵ زیانهای ایران ناشی از عقبماندگی در برداشت از منابع مشترک سالانه به ۱۷ میلیارد دلار میرسید.[۷]
افزون براین بنا به گزارشهای خبرگزاریهای گوناگون از جمله وال استریت ژورنال، ایران روسیه را در دور زدن تحریمهای غرب آموزش میدهد.[۸]
همبستگی خامنهای با رفیق دیکتاتورش در زمینههای اقتصادی خلاصه نمیشود. برپایه گزارش روزنامه گاردین خامنهای اسلحههای گروههای تروریستی عراقی و ایرانی وابسته به سپاه قدس از راه قاچاق به روسیه میفرستد.[۹] البته ظاهرا وزیر خارجه ایران این اتهام را رد کرده است.
۳- شی جین پینگ
شی جین پینگ رفیق پر اهمیت دیگری برای پوتین در جنگ اوکراین است که با قدرت اقتصادی بینظیر میتواند از شکست بیشتر پوتین در این جنگ و بحرانی شدن بیشتر اقتصاد روسیه جلوگیری کند.
قدرت در چین در دست هیآت سیاسی هفت نفره مردانه حزب کمونیست متمرکز شده است که در راس آن شی جین پینگ قرار دارد و بر جمعیت یک میلیارد و سی صد میلیونی این کشور حکم میراند. قدرت دیکتاتوری در چین از فرهنگ رایج استبدادپذیری آسیایی و ایدئولوژی تک حزبی کمونیستی بهره برده است.
پدر شی جین پینپ یک انقلابی و یکی از پایهگذاران حزب بود که در سال ۱۹۶۲ پیش از انقلاب فرهنگی تصفیه و به زندان افتاد. شی جین پس از تلاش چندگانه توانست در سال ۱۹۷۴ به عضویت حزب درآمده و با برخورداری از شهرت خانوادگی به مدارج بالای حزبی دست یابد. وی در سال ۲۰۱۲ پس از عضویت در هیات سیاسی، ریاست بالاترین نهاد حزب را در دست گرفت.[۱۰] از وی و “اندیشه”هایش همچون مائو و دنگ شیائوپینگ در اساسنامه حزب کمونیست نام برده شده است.[۱۱]
در چین کنگره ملی خلق با حدود ۳ هزار عضو که سالی یک بار تشکیل میگردد تنها تصمیمات هیات اجرایی حزب را بدون چون و چرا به تصویب میرساند و به نهاد “مهرزنی” (rubber stamp) شهرت یافته است. چنانچه در سال ۲۰۱۸ رهبری مادامالعمر شی جین پینگ عملا به اراده خودش در هیات اجرایی تصویب و به تایید اعضای دست نشانده کنگره خلق رسید. یکصد عضو این کنگره را اولیگارشهای مالی چین تشکیل میدهند.[۱۲] شی جین پینگ این رهبر خودکامه با شعار مبارزه با فساد دهها هزار نفر از مخالفین خود را گوشمالی داده است.[۱۳]
در کنگره ملی خلق معمولا تمام تصمیمات هیات سیاسی بدون مخالفت تصویب میگردد
نظام سیاسی چین کاملا اقتدارگراست. رفتار با اقلیتهای دینی و قومی، سرکوب آزادی بیان و چرخش آزاد اطلاعات، نبود شفافیت، پایمال کردن حق سرنوشت مردم هنگ کنگ و تهدید مکرر تایوان به اشغال نظامی، رفتار غیر انسانی و نقض حقوق بشر مردم چین در فراگیری کرونا و نپذیرفتن مسئولیت این دولت در فراگیری ویروس کرونا در جهان از ویژگیهای این نظام است. چین میکوشد لیبرالدمکراسی در غرب را به چالش کشد و نظام خودکامه خود را به عنوان بدیلی کارآمدتر نشان دهد.
شی جین پینگ تا کنون از محکوم کردن و یا دفاع از تجاوز پوتین به اوکراین خودداری کرده است با اینحال برپایه برآورد تارنمای اویل پریس[۱۴] باتوجه به راه فرارها در تحریمهای آمریکا علیه چین و بهرهگیری از تجربههای ایران در دورزدن تحریمها، این کشور میتواند نفت و گاز روسیه را خریداری و حتی سلاح در اختیار پوتین قرار دهد.
افزون براین شی جین پینگ همواره پوتین را ستوده است هرچه باشد هر دو از ارزشهای اقتدارگرایی و ضدیت با غرب پشتیبانی میکنند.
پوتین، خامنهای و شی جین پینگ از جمله رهبران شناخته شده جبهه دیکتاتوریاند. باوجودی که خامنهای بنیادگرا و دو رهبر دیگر ” سکولار”اند اما برای حفظ ریاست مادام العمری و رژیمهای ایده ئولوژیک خود در ضدیت با غرب و لیبرال دمکراسی هم پیمانند. در زیر ویژه گیهای اقتصادی، اجتماعی و رویکرد سه کشور نامبرده در اجرای عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد و نقض حقوق بشر در مقایسه با دو کشور سوئد و فنلاند که با دولتهای سوسیالدمکرات ادراه میشوند نشان داده شده است:
- ضریب جی نی: ارقام بالاتر= شکاف طبقاتی بیشتر
- شفافیت و فساد: ارقام بالاتر= فساد بیشتر
- حقوق سیاسی و مدنی: ارقام بالاتر= آزادیهای سیاسی و مدنی بیشتر
راه رسیدن به عدالت اجتماعی، تبعیضزدایی از زنان، و اقلیتهای مذهبی و قومی، تنشزدایی و جلوگیری از تجاوز دیکتاتورها به کشورهای همجوار در گرو استقرار لیبرالدمکراسی در کشورهای دیکتاتوری است. بدون همگرایی نیروهای مخالف در این کشورها دستیابی به هدفهای بالا امکان پذیر نیست.
فروردین ۱۴۰۰
mrowghani.com
———————————
[1] - https://www.history.com/news/vladimir-putin-russia-power
[2] - همان جا
[3] - Russian Mps demand Gorbachev trial over Soviet collapse, BBC, 10 April 2014
[4] - Matt Bradley, Europe’s far-right enjoys backing from Russia’s Putin, News, Feb. 12, 2017
[5] - میادین مشترک ایران: نفت و گازی که همسایهها میبلعند. دویچه وله ۲۰.۰۳.۲۰۲۲
[6] - همان
[7] - عقب ماندگی ایران در برداشت از ۲۸ میدان مشترک و گاز تاَیید شد/ نفت ایران را ربودند. خبرگزاری تسنیم، ۲۶ تیر ۱۳۹۵
[8] - ایران دور زدن یحریمها را به روسیه آموزش میدهد، خبر یو اس،
[9] - گاردین: ایران برای روسیه در جنگ اوکراین، سلاح قاچاق میکند، رادیو فردا، ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
[10] - Xi Jinping from princeling to president, BBC, 12 May 2021
[11] - China’s Communist Party enshrines “Xi Jinping Thought”, DW
[12] - Sofia Yan, China’s parliament has about 100 billionaires, according to data from the Hurun Report, CNBC, Mar. 2 2017
[13] - Kristian Mcguire, Xi is leading China away from democracy, Newsweek, 3/6/15
[14] - Simon Watkins, US Sanctions Can’t Keep China From Buying Russian Oil, Oilprice.com, Mar. 07 2022
■ خطر بزرگ اکنون، امکان استفاده از سلاح اتمی در اوکراین است. پوتین با جنگ بیمعنی و افتضاح ویژهای که در اوکراین بجا گذاشته، میداند که آینده روسیه را با بن بست مواجه کرده است. بیدلیل نیست که سر و صدای پوشالی پوتین برای نازی زدایی، به تبلیغ گسترده او به اشاره بر جنگهای امریکا در عراق و ویتنام و دخالت ناتو در یوگسلاوی انجامیده است تا مگر از این راه بتواند جنایات خود در اوکراین را توجیه نماید. درست از همین منظر است که باید جنون اتمی پوتین را در نقطه نظری دید که او در همسانی با استدلال آمریکاییها در جنگ دوم جهانی برای وادار کردن ژاپن به تسلیم، میبیند. در همین مدت کوتاهی که از جنگ تجاوز گرانه و ظالمانه روسیه می گذرد، بر چشم جهانیان روشن گشته است که افسانه قدرت نظامی روسیه، ادعایی بیش نبوده است. از همین رو، اکنون تنها برای روسیه، یک دیوانگی اتمی برای حفظ شبح قدرت به عنوان برگ برنده باقی مانده است. خطری که باید آنرا به عنوان یک خطر جدی و فوری ارزیابی کرد.
با احترام بهروز فتحعلی
■ آقای فتحعلی با نظر شما موافقم. پوتین ممکن است در حالت عجز و نا امیدی به سلاحهای اتمی نیز متوسل شود با این امید که با حمله احتمالی اتمی به کیف و نابود کردن دولت زلنسکی این کشور را به تسلیم وادارد. آیا این حمله احتمالی روسیه را به هدفهایش خواهد رساند؟ آیا مردم اوکراین دست از مقاومت خواهند شست؟ واکنش جهان چه خواهد بود؟ این ها پرسشهایی است که پاسخ آن روشن نیست. اما بیتردید سکوت ناتو به ویژه بایدن در برابر هشدارهای اتمی پوتین و اینکه واکنش غرب در برابر این حمله چه خواهد بود میتواند این دیوانه را در صورت شکستهای بیشتر در اوکراین به این حمله ترغیب کند. با سپاس
م. روغنی
■ وضعیت بحرانی اقتصاد روسیه که تولید ناخالص ملی آن را بعد از ایتالیا و کره و قبل از ایالت فلوریدای آمریکا قرار داده به اضافه انزوای سیاسی و اجتماعی روسیه ممکن است پوتین را که به شدت از ناهنجاریهای روانی رنج میبرد به حمله محدود اتمی وادارد. اینکه تبعات آن چه خواهد بود قابل پیشبینی نیست. اما جهان و بخصوص اروپا و آمریکا باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این حادثه انجام دهند. این شامل روشنفکران و چهرههای آکادمیک هم میشود که با یاد آوری حادثه هیروشیما از هرگونه دورویی و دبل استاندارد سیاسی نیز جلوگیری شود.
مهرداد