ابراهیم رئیسی بودجه ۱۴۰۱ را به مجلس برد. در این چند روزی که از تحویل بودجه گذشته، کارشناسان و اقتصادانان ملی و دموکرات ابعاد ویرانگر آن را به نقد کشیدهاند. بودجه در ایران، گرچه بیاهمیت نیست، اما آن اهمیتی را ندارد که در یک کشور آزاد میتواند داشته باشد. دلیل اصلی هم این است که بخش اصلی اقتصاد کشور “سیاه” است و در خارج از مدار هر گونه کنترلی از سوی دولت، دیوان محاسبات و مردم قرار دارد.
طبق ماده ۴۵ قانون اساسی انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهولالمالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود، در اختیار حکومت اسلامی، عموما خارج از دیوان محاسبات و زیر نگین ولی فقیه قرار دارد. مجموعههای عظیم اقتصادی از بنیادهای مستضعفان و برکت و ستاد اجرائی فرمان امام تا آستان قدس رضوی، بخشی از این ثروت عظیم دولت پنهان است که اگر ربطی هم به بودجه داشته باشد، در جهت دوشیدن صندوق عمومی است و نه بر عکس.
علاوه بر این بخش اقتصاد سیاه، سپاه پاسداران هم ثروت عظیمی را در قالب قرارگاهها تصاحب کرده و البته به این قانع نبوده و یک گردش کار سالانه ۲۰ میلیارد دلاری ناشی از قاچاق الکل، سیگار و مواد مخدر را هم اختصاصیسازی کرده است.
یک حساب سرانگشتی کافی است تا نشان بدهد که بیش از ۵۰ در صد ثروتهای عمومی کشور از مدار محاسبه و بودجه خارج است و تحت کنترل دو نهاد سپاه و بیت خامنهای قرار دارد و در نتیجه وقتی از بودجه سخن به میان میآید، باید بدانیم که در مورد کمتر از ۵۰ در صد اقتصاد عمومی صحبت میشود. با این وصف در دولت نظامی- بیتی رئیسی، بخش بزرگی از همین بودجه هم بر اساس منویات رهبر نظام و خواست الیگارشی نظامی- امنیتی- تجاری، خرج بوق، دورغ و چماق خواهد شد.
مقامات دولت و رسانههای اقتدارگرا پنهان نمیکنند که بودجه ۱۴۰۱ بر اساس حداکثر فشار به مردم بسته شده است. خوشبینانهترین پیشبینیها، تورم ۳۰ در صدی را قطعی میدانند، اما بر اساس برخی پیشبینیهای دیگر، در شرایط تداوم رکود و حذف ارز۴۲۰۰ تومانی، افزایش مالیات ۶۲ در صدی که فشار آن بر بستر اقتصاد فاسد و رانتی، مستقیم و غیر مستقیم بر گرده مردم وارد خواهد شد و نیز غیرواقعی بودن فروش پیشبینی شده روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت و تحصیل ۲۵ میلیارد دلار در آمد نفتی، تورم صد در صدی را در چشم انداز قرار دارد.
علیرغم این تورم هولناک، در لایحه بودجه، تنها ده درصد افزایش حقوق برای کارکنان دولت پیشبینی و کاهش حداقل بیست درصدی سطح زندگی مردم و پرتاب چند دهک دیگر مردم به زیر خط فقر قطعی فرض شده است. این فشار وحشتناک بر اقتصاد و سفره مردم در حالی در بودجه منظور شده که سهم سپاه، صداوسیما و نهادهای تبلیغاتی دولت پیدا و پنهان افزایش چشمگیری داشته است. برخی از نهادهای بوقچی نظیر مرکز خدمات حوزههای علمیه بیش از ۱۰۰ درصد افزایش بودجه داشتهاند و میانگین افزایش بودجه نهادهایی نظیر سازمان تبلیغات اسلامی حدود ۴۰ در صد پیشبینی شده است.
سهم صداوسیما که در سال سیاه پیش رو هم، کماکان وظیفه سفیدکاری چهره کریه حکومت، همدستی در سرکوب مردم و دروغپردازی را بر عهده دارد، ۵۶ درصد افزایش یافته و همانطور که قابل پیشبینی بود، علاوه بر تخصیص ارقام هنگفتی به جنگ سایبری و بودجه ویژه وزارت کشور، بیش از ۶۰ درصد به بودجه نیروی انتظامی، عامل اصلی سرکوبهای خیابانی افزوده شد و بزرگترین لقمه هم برای سپاه گرفته شد که مستقل از ثروتهای هنگفتی که در اختیار دارد، ۲۴۰ درصد افزایش بودجه ریالی، ۲.۷ میلیارد یورو بودجه ارزی به اتفاق ارتش و مقداری هم نفت برای شیرین کردن دهن برادران تحویل خواهد گرفت.
در ج.ا. تا این حد تخصیص اعتبار به نظامیگری، سرکوب و تبلیغات سابقه نداشته است و دولت رئیسی درحالی که هر دو پایش را بر گلوی مردم نهاده، با گشادهدستی، بخش اعظم بودجه را به ارگانهای سرکوب، نظامیگری و تحمیق اختصاص داده است تا منویات رهبر نظام را بر آورده کند.
خامنهای که گویی با کیم جونگ اون خلوت میکند و از دیکتاتور مجنون کره شمالی الهام میگیرد، بر این تصور باطل است که اگر به بمب اتمی یا ظرفیت تولید آن دست پیدا بکند، روی استکبار جهانی را کم کرده و حکومت خودش و فرزندش را بیمه میکند. در همسایگی ما، اتحاد جماهیر شوروی، با بزرگترین زرادخانه اتمی، بدون شلیک یک گلوله، در جنگ سرد فروپاشید. وقتی موریانههای عقبماندگی تکنولوژیک، فساد، بوروکراسی و استبداد ستونهای اقتصاد بیموتور آن را جویدند، این امپراتوری بزرگ دود شد و به هوا رفت.
سالها پیش از فروپاشی شوروی، یک کاسبکار آمریکائی با محاسبهای ساده سقوط شوروی را پیشبینی کرده بود. وقتی نسبت هزینههای نظامی به تولید ناخالص ملی در شوروی دو برابر آمریکا باشد، با هر بار افزایش میزان بودجه نظامی آمریکا، شوروی هم ناچار به افزایش مشابه خواهد شد و زمانی که این نسبت در آمریکا مثلا به ۴۰ در صد برسد، شوروی باید ۸۰ درصد اقتصادش را صرف مسابقه تسلیحاتی کند و این یعنی فروپاشی اقتصادی و سقوط!
اگر سرنوشت محتوم ابر قدرت شوروی چنین بود، خامنهای با یکی-دو تا بمب و با اقتصاد کوچک، بیمار و فاسدش، چه خاکی میتواند بر سر خودش و پسرش بریزد؟ غربی که شوروی را به آن شکل از درون پوکاند، آنقدر سادهاندیش نیست که از خامنهای و امکانات اندکش بازی بخورد و احیانا به خاطر بمبهای خامنهای، دست به ماجراجوئی نظامی بزند.
خامنهای با روی کار آوردن دولت نظامی و بستن بودجه جنگی، وارد قمار بزرگی شده است که تنها نتیجه تداوم آن، شکستن کمر اقتصاد کشور و فقر و فلاکت بیشتر مردم است. بر خلاف آنچه در برخی از رسانهها برجسته میشود، دستیابی بالقوه یا بالفعل جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، فرصت بینظیری در اختیار ایالات متحده قرار میدهد تا همه دنیا را علیه حکومت ایران متحد کند و با اعمال فشار حداکثری، منتظر فروپاشی اقتصادی و سیاسی ایران بماند. تاکید بر خطر حمله نظامی از سوی آمریکا، قبل از هر چیز در خدمت سرداران سپاه است تا با میلیتاریزه کردن بیشتر اقتصاد و سیاست، گامهای نهائی را برای تسخیر همه قدرت بردارند.
آمریکا نیازی به حمله نظامی به ایران ندارد. آنچه ایران را ویران میکند، تحریم همهجانبه حداکثری و فروپاشی اقتصادی است. آنها که عرقریزان به دنبال دستیابی به سلاح انمی هستند و آنهائی که بودجه بوق، دروغ و تفنگ را به مجلس بردهاند، به امنیت ایران خدمت نمیکنند. راه فروپاشی آن را هموار میسازند. برای آنکه ایران بماند و ویران نشود، باید همه فریادها را بر سر خامنهای و سرداران فاسد سپاه به عنوان عوامل اصلی گروگان گرفتن ملت ایران بکشیم.
■ با تشکر از جناب پورمندی برای این مقاله خوب.
در علوم سیاسی میخوانیم که حکومتهای اقتدارگرا (و مخصوصا از نوع تمامیت خواه) برای تداوم حکومت خود باید بر سه موضوع تمرکز و کنترل داشته باشند: ۱- دستگاه سرکوب، ۲- دستگاه اداری و بوروکراسی ۳-دستگاه تبلیغاتی و ارتباط عمومی و کنترل افکار عمومی. می بینیم که بودجه دستگاههای نظامی و سرکوب و امنیتی و نیز صدا و سیما و مراکز تبلیغات اسلامی رژیم افزایش بسیاری یافته در حالیکه به دلیل وضع فلاکت بار مالی دولت و کسری بزرگ بودجه دولت امکان افزایش حقوق کارمندان دولت از جمله فرهنگیان حتی در حد نرخ تورم هم وجود نداشته است. البته تردیدی نیست در آن بخش و مدیریتهای خاصی از دستگاه عریض و طویل اداری که مستقیما به بقای رژیم مربوط است (مانند امور خارجه و فروش نفت و گاز، حراست ها، کنترل ارتباطات، مخابرات و بانک مرکزی و مبادلات بانکی و غیره) حقوق ها و دریافتی مدیران و کارکنان موثر با انتقال اعتبار ردیف ها و ترفندهای مختلف در حد قابل قبولی نگهداری میشود تا اداره امور توسط رژیم را امکان پذیر کند. با اینحال این بودجه آینه تمام نمای این واقعیت و در واقع انعکاسی از نظریه در عمل است (Theory in Action). در هر حال به دلیل کسری سنگین بودجه به قیمتهای واقعی ازیک طرف سرانه خدمات و کالاهای عمومی هم از لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی کاهش خواهد یافت و هم به دلیل افزایش ناراضایتی عموم کارکنان دولت (که دریافتی هایشان به دلیل نرخ وحشتناک تورم در واقع کاهش می یابد) باید منتظر گسترش کم کاریها، ناکارایی ها و فسادهای مالی و رشوه و ارتشاء در دستگاه های دولتی باشیم که خود به نارضایتی ها دامن خواهد زد. بنابراین بنظر میرسد عنوان “بودجه بوق، ناکارایی و فساد و چماق” اسم با مسمیتری برای این مقاله با ارزش باشد.
نکته دیگر آنکه جناب پورمندی در جایی از مقاله آوردهاند “غربی که شوروی را به آن شکل از درون پوکاند، آنقدر ساده اندیش نیست که از خامنهای و امکانات اندکش بازی بخورد و احیانا به خاطر بمبهای خامنهای، دست به ماجراجوئی نظامی بزند”.
در اینجا بنظر می رسد حق مطلب ادا نشده است. سیستم کمونیستی خود ذاتا ناکارامد است و اقتصاد با مالکیت دولتی بر ابزار تولید کار نمیکند و کارایی ندارد. این هم در نظریه اقتصاد و هم در عمل ثابت شده. بنابراین در سقوط شوروی و بلوک شرق بیش از آنچه استراتژی غرب را موثر بدانیم باید خود ناکارایی سیستم کمونیستی را عامل اصلی دانست. جایی خواندم که آقای گورباچف روزی در تلویزیون شوروی ظاهر شد و با نشان دادن دو مداد پاک کن گفت این مداد پاک کن ساخت شوروی است و پاک نمی کند در حالی که مداد پاک کن ساخت آلمان (غربی) خیلی خوب پاک می کند. بنابراین باید سیستم اقتصادی را رقابتی کرد تا کارامد شود اما در اصلاحات شکست خورد که دلایلش مفصل است (البته چین تا کنون موفقتر بوده). هم چنین غرب در جاهایی که منافعش ایجاب کرده وارد فاز نظامی شده است مانند مورد یوگسلاوی سابق و یا سرنگونی صدام حسین. بنابراین صد در صد نمی توان احتمال دخالت نظامی آمریکا و غرب برای حذف رژیم ولایت فقیه را کنار گذاشت. اصولا آمریکا آن قدرت نظامی مهیب را برای چه توسعه داده؛ غیر از به کار بردن در جاهایی که برای تامین منافع آن کشور لازم است؟ منتهی به نظر میرسد وجود یک جمهوری اسلامی فلاکت زده با مردمی در عذاب و ناراحتی عمومی زیر فشار سرکوب و غارت و دزدی ملایان و پاسدارها، از اقتصاد ضعیف، محیط زیست تخریب شده، و غیره در مجموع تبلیغ عملی علیه حکومتهای دینی و بنفع دموکراسی و غرب و آمریکا است زیرا همانطور که در مقاله هم پیش بینی شده انتظار میرود سقوط آن زیاد طول نکشد؛ مخصوصا اگر بدیل سیاسی قوی، قابل اعتماد و دموکراسی خواهی هم در افق سیاسی کشور پیدا شود.
خسرو