جنگهای تاریخ هرچند ویرانیهای مادی و خسارتهای انسانی بسیار داشتهاند اما معمولا برنده و بازندهای نیز داشتهاند. بهجز آزادسازی خرمشهر در خرداد ۶۱ به مثابه بامعناترین اقدامی که در بطن جنگ هشت ساله اتفاق افتاد، جنگ ایران و عراق را شاید بتوان یکی از بیمعناترین جنگهای تاریخ جهان دانست. هر دو کشور مسلمان و در بلوکبندیهای جهانی مجموعا در اردوگاه شرق بودند.
اعدام فرماندهان در ابتدای انقلاب و تسویههای گسترده در ارتش، خروج مستشاران نظامی امریکایی و لغو قراردادهای خرید تسلیحاتی از امریکا [که حتی بخشا از سوی شاپور بختیار صورت میگیرد] رو در رو قرار دادن ارتش در برابر مردم در جریان انقلاب و تخریب و یا صدمه دیدن چهره ارتش نزد ملت، همگی به تضعیف ارتش ایران در آستانه جنگ ایران و عراق منجر شده بود.
رکن ۲ یا همان سازمان اطلاعاتی ارتش که میتوانست اطلاعاتی مفیدی از اتفاقات و نقل و انتقالات ارتش عراق به دست بیاورد را نیز منحل یا تضعیف کرده بودند. در کنار این این اتفاقات، تحولات سیاسی در داخل کشور در یک سال و نیمی نخست انقلاب، مانند تسخیر سفارت و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکا و تبلیغ ایده صدور انقلاب به کشورهای همسایه، تحریک شیعههای عراق به شورش علیه صدام حسین، همه و همه در تصمیم و ترغیب صدام برای حمله به ایران موثر بود.
همان زمان که ایران مستشاران نظامی امریکایی را اخراج کرد گویا ارتش عراق ۱۲۰۰ مستشار نظامی شوروی و تعدادی مشاور نظامی کوبایی را وارد کشور میکند. استقلال ارتش و اخراج هزاران مستشاران نظامی امریکایی بهخودی خود و در شرایط عادی، البته امری درست و قابل دفاع میبود، اما باید میدیدیم در کشور همسایه که سابقه دشمنی تاریخی با ایران داشته چه نقل و انتقالات نظامی یا تحرکاتی صورت میگرفت.
افزون بر اینها، عمده نیروهای چپ مشخصا سازمان چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق شعار “ارتش ضدخلقی نابود باید گردد” یا “منحل باید گردد” و پیشنهاد تشکیل ارتش خلقی میدادند؛ پیشنهادی که اگر عملی هم میشد، سالها طول میکشید. شعارهای مخرب ضد ارتش ایران که از سوی این گروهها مطرح میشد حتی زیانبارتر از اقدامات ضدارتش خود نظام تازهتاسیس بود.
اکنون و بعد از چهار دهه وقتی به رفتار جمهوری اسلامی و نیروهای سیاسی آن زمان با ارتش مینگریم متوجه میشویم چقدر به مسائل کشورداری و امنیت مرزها سادهانگارانه و غیرعقلانی نگاه میشده است. بیتوجهی به خطری که از جانب عراق ایران را تهدید میکرد فرصت را در اختیار صدام قرار داد که در کنار اختلافاتش با ایران، سودای رهبری جهان عرب را نیز در سر میپروراند.
کسانی که بخواهند همه چیز را از صفر شروع کنند، بر دستاوردهای پیشینیان خطا بطلان بکشند و تجارب نسلهای گذشته خود یا دیگر کشورها را نادیده بگیرند، بهای سنگینی هم بر خود و هم بر مردم و کشور خود تحمیل میکنند. یکی از بدیهای انقلاب این است که یک کشور و یک ملت را به آزمایشگاهی برای آزمونوخطای ایدهها و برنامهها و پروژههای خام انقلابیون تبدیل میکند. هزینه آن را ملتها میدهند و فرصتهای تاریخی برای توسعه از دست میروند.
اشتباهی که با تضعیف ارتش ایران شروع شد با اشتباه صدام حسین که توان ایران را دستکم گرفته بود، ادامه یافت. بعد از ظهر ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ در حالیکه خانوادههای ایرانی خود را برای اول مهر آماده میکردند، سکوت تهران و چندین شهر بزرگ ایران با حمله همزمان هواپیماهای عراقی به فرودگاههای این شهرها شکسته شد. صدام اشتباه تاریخی حمله به یک انقلاب را مرتکب شد. در حالی که نظامهای به قدرت رسیده در پی یک انقلاب با حملات خارجی مستحکمتر نیز شدهاند. چنانکه جنگ ایران و عراق علیرغم ویرانیهای بسیار و حدود ۳۰۰ هزار کشته و صدها هزار مجروح و معلول، برای حاکمان انقلابی ایران چنین نقشی داشت.
اشتباه ادامه یافت و نیروهای ایران پس از آزادسازی خرمشهر به داخل خاک عراق رفتند. ایرانیها نیز حس ملیگرایی عراقیها را دستکم گرفتند. اگر عراق در نگاه داشتن اشغال خرمشهر ناکام مانده بود، این بار ایرانیان در اشغال بصره ناکام ماندند. سالها اشتباه به بهای جان صدها هزار جوان ایرانی و عراقی و خسارات مادی و معنوی فراوان به مردم و شهرهای هر دو کشور ادامه یافت و قطعنامهای که باید سالها پیش و در اوج قدرت و عزت از سوی ایران پذیرفته میشد، در شرایط ضعف و خطر ورود دوباره نیروهای عراقی به ایران، پذیرفته شد. صدام به راه خود رفت و اشتباه پشت اشتباه را تا بر باد دادن سر خود ادامه داد.
مسکوت گذاشتن درخواست غرامت ایران از عراق به عنوان آغازگر جنگ نیز برگی دیگر در تاریخ اشتباهات جنگ از سوی جمهوری اسلامی است. جنگ البته برندگانی نیز داشت، کشورها و شرکتهای فروشنده اسلحه به طرفین، گویی جنگ سرد دو اردوگاه کاپیتالیسم و سوسیالیسم در گرمی آتش جنگ ایران و عراق و در پناه بازار فروش اسلحه به هر دو طرف موقتا فراموش شده بود.
اینکه “هفته دفاع مقدس” داریم و نه “هفته جنگ مقدس”، گویا برای توجیه و لاپوشانی شش سال و نیم جنگ بیهوده در داخل عراق بعداز آزادسازی خرمشهر، برای اشغال بخشهایی از خاک آن کشور است. دستگاه تبلیغاتی جنگ سالهاست تلاش میکند با “دفاع مقدس” خواندن این “حمله ناموفق”، قبح ادامه ناموفق جنگ را بپوشاند.
■ با سپاس بسیار از آقاى حمید فرخنده كه مدتی است با نوشتن مقالات خود به سیاست واقعگرایانه و realpoltik مىپردازند و نگرش ژرف بین خود را بر مسائلى متمركز ساختهاند كه توهمات بسیارى از انقلابیون گذشته و حال و نیز سازمان هاى آرمانگراى ناآگاه به رئالیسم عرصه شطرنج سیاست را یادآورى وباز گو مىنمایند. باشد كه انقلابیون حال و گذشته از عصبیت قبیلهای خود دست كشیده و عقلانیت فلسفه سباسی را در یابند و با مرور و نقد سازنده مواضع گذشته، آیندهای نوین را بنا نهند.
جوان