به بهانهی خاموشی میکیس تئودوراکیس موسیقیدان، هنرمند و نویسندهی یونانی
وقتی امیل زولا نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی در دههی نودِ سدهی نوزدهم میلادی با مقالهاش “من متهم میکنم!” به دفاع از دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه که به اتهام جاسوسی و خیانت به حبس و تبعید محکوم شده بود، برخاست، تعهد اجتماعی را وارد کار هنری و نویسندگی کرد. اقدامی که او تاوانش را در سالهای پایانی زندگیاش با تبعید و بیماری پرداخت.
چند دهه پستر، ژان پل سارتر فیلسوف و نویسندهی فرانسوی با نگاه “هستی گرایانه”اش (اگزیستانسیالیسم) اراده و اختیار و با آن، تعهد و مسئولیت را سرشت جداییناپذیر انسان و پیش از هر چیز نویسنده و روشنفکر نامید و خود تا پایان عمرش در برابر مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی بیتفاوت نبود، متعهدانه و کنشگرانه عمل کرد و تأثیرات ژرفی بر جریانها و رویدادهای فکری و سیاسی روزگار خود گذاشت.
البته که پیش و پس از زولا و سارتر نویسندگان و هنرمندانِ متعهد فراوان بودهاند و هستند، اما این دو نویسنده به نماد بارز تعهد اجتماعی در نویسندگی و روشنفکری بدل شدند. نویسندگان و هنرمندانی چون پابلو نرودا، گارسیا لورکا، ناظم حکمت، عزیز نسین، یانیس ریتسوس، برتولت برشت، ماکسیم گورکی، پابلو پیکاسو، جلال آل احمد، بزرگ علوی، احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، شجریان و بسیاری دیگر در عمل نشان دادند که خلق آثار وزین و ماندگار ادبی و هنری مغایرتی با تعهد اجتماعیشان ندارد؛ میشود کار هنری کرد و به مردم و دردها و رنجها و آرزوها و آمالهایشان هم متعهد ماند؛ چهبسا که همین تعهد اجتماعی و ارتباط زنده و پویا با مردم و مسائلشان سرچشمهی خلاقیتهای ادبی و هنریشان بوده و باعث شکوفایی و ماندگاری آثارشان شده است.
میکیس تئودوراکیس در میان چنین هنرمندانی چهرهای برجسته و کمنظیر بود. او از نوجوانی با همان شور و هیجانی که به کار هنری میپردازد، به نیروهای مقاومت در مبارزه علیه نیروهای اشغالگر آلمان نازی نیز میپیوندد. دستگیر، زندانی و شکنجه میشود و وقتی از زندان میگریزد، بیدرنگ به جبههی آزادیبخش ملی ملحق میشود. پس از آزادی یونان از سلطهی اشغالگران و در جریان جنگهای داخلی، خود را کنار نمیکشد. بازهم به میدان میآید و پس از مدتها زندگی پنهانی، دوباره دستگیر، زندانی و تبعید میشود، ولی هیچگاه از کار هنری بازنمیماند. در سال ۱۹۶۰ که پس از آزادی به یونان برمیگردد، به موسیقی اصیل یونان روی میآورد و با اجرای ترانههایش انقلابی فرهنگی در سرزمینش راه میاندازد.
پس از ترور گریگوریس لامبراکیس، نمایندهی مجلس ملی یونان در ماه مه ۱۹۶۳، “سازمان جوانان لامبراکیس” را بنیاد مینهد و دیرتر به حزب اتحاد چپ دمکراتیک میپیوندد.
از سال ۱۹۶۷، در پی کودتای سرهنگان در یونان، دوباره به زندگی پنهان روی میآورد و نخستین بیانیهی خود برای مقاومت مردم علیه رژیم کودتا را منتشر میکند. در ماه اوت همان سال دستگیر و پس از گذراندن دورهای سخت در زندان، همراه با اعتصاب غذا و بیماری، با خانوادهاش به تبعید فرستاده میشود. دوران تبعید برای او، یکی از پربارترین دوران آفرینشهای هنریاش بود. او سرانجام زیر فشار جهانی در آوریل ۱۹۷۰ آزاد میشود و به پاریس میرود. در آنجا هم به آفرینش هنری میپردازد، هم بر دانش هنریاش میافزاید و هم جنبش مقاومت را یاری میدهد. او با اجرای صدها کنسرت و ساختن ترانه و سرود بر بنیادِ شعرهای شاعران برجسته و متعهد یونان و جهان همچون ریتسوس، نرودا و ناظم حکمت صدای فروخوردهی مردم خود و ملتهای زیر ستم را به گوش جهانیان میرساند.
آنچه او را، اما بیش از هر چیز جهانی کرد، موسیقی متن فیلمهایی چون “زوربای یونانی” (۱۹۶۴)، “زد” (۱۹۶۹)، ”سرپیکو” (۱۹۷۳)، “حکومت نظامی” (۱۹۷۴) و بسیاری دیگر بود که بعضی از آنها را حتی در زندان و تبعید نوشت. موسیقیهایی که به نماد مقاومت و آزادیخواهی بدل شدند.
او حتی پس از سقوط دیکتاتوری سرهنگها و بازگشت دموکراسی به یونان در سال ۱۹۷۴ که به سرزمین خود بازمیگردد، همچنان بهعنوان نویسنده و هنرمندی متعهد به فعالیت خود ادامه میدهد: بهعنوان نمایندهی مجلس و حتی وزیر دولت، منافع مردم را پاس میدارد و همزمان به خلق آثار تازه در زمینههای مختلف هنری میپردازد.
تئودوراکیس هنرمندی جهانی بود. قلب او فقط برای مردم سرزمین خود نمیتپید. او صلح و آشتی و آزادی و برابری را برای همهی ملتها میخواست و با اجرای کنسرتهایی به نام “جنبش برای فرهنگ و صلح” برای آن میکوشید.
او در کنارِ خلقِ بیش از هزار اثر هنری، دفاع از جنبشهای رهاییبخش، دیدار با چهرههای برجستهی جنبشهای مقاومت در جهان، دریافت جایزهها و نشانهای افتخار برای یکعمر مقاومت و آزادیخواهی را در کارنامهی خود دارد.
تئودوراکیس با زندگیاش نشان داد که میشود و باید میان هنر و تعهد اجتماعی پیوند زد. او نشان داد که هنرمند “مأمور معذوری” نیست که از صاحبان قدرت و ثروت سفارش بگیرد و فقط به حرفهی خود بپردازد. او نشان داد که میتوان سیاسی بود، اما به بازیهای سیاسی آلوده نشد.
تئودوراکیس برای میلیونها انسان در سراسر جهان، نماد مقاومت در برابر دیکتاتوری، صدای رسای آزادی و آزادیخواهی و نمونهی بارز هنرمند متعهد بود.
۱۱ شهریور ۱۴۰۰