سیاست خارجی یعنی حوزه برقراری ارتباط و نمایندگی و پاسداری از منافع ملی کشورها در دهکده تنگ جهانی. در کنار شهود سیاسی و دانش فنی این امر در دنیای امروز ما چه بخواهیم و چه مخالف آن باشیم پس از جاافتادن زبان انگلیسی بهعنوان زبان اول حوزه دیپلماسی بسیار تحت تأثیر فرهنگ و تمدن غالب زمانۀ ما یعنی فرهنگ و تمدن مغرب زمین بهویژه زبان و فرهنگ کشورهای انگلوساکسون قرار دارد به طوری که امروزه در حوزۀ سیاست خارجی بدون تواناییهای گفتاری و نوشتاری پیشرفته در این حوزه عملاً امکان پیگیری اهداف و مقاصد و تأثیرگذاری مؤثر و پایدار برای سیاستورزان و فنسالاران این حوزه متصور نمیباشد.
تاریخ از عبدالوهاب نشاط اصفهانی ملقب به معتمدالدوله به عنوان نخستین وزیر امور خارجه در زمان فتحعلیشاه قاجار نام میبرد که به مدت دو سال از (مهر ۱۲۰۰ تا مهر ۱۲۰۲ ه.ش.) مسوولیت «انتظام مَهامّ وزارت خارجه» را به عهده داشت. از آن تاریخ تا کنون یعنی در مدت دویست سال گذشته ۱۰۱ نقر در این پست در استخدام دولتهای ایران در دو نظام بودهاند. از ابتدای پیروزی انقلاب ایران تا پایان کار دولت حسن روحانی ایران جمعاً هشت نفر به شکل رسمی عهدهدار پست وزارت امور خارجه در جمهوری اسلامی بودهاند. همه آنها (کریم سنجابی، ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، علیاکبر ولایتی، کمال خرازی، منوچهر متکی، علیاکبر صالحی و در نهایت محمدجواد ظریف) به جهت اقامت طولانیمدت به دلایل تحصیلی یا سیاسی در خارج از کشور عمدتاً امریکا (به غیر از مرحوم کریم سنجابی نخستین وزیر خارجه دولت موقت که حقوقدان تحصیلکرده در فرانسه بود و منوچهر متکی وزیر خارجۀ نخست دولت احمدینژاد که به مدت دو سال و اندی دانشجو در بنگور هند بوده است) علی قدر مراتبهم به یک و یا بعضاً همانند مرحوم صادق قطبزاده به دو زبان خارجی صحبت میکردند. از این مهمتر آشنایی آنها با خلقیات و خصوصیات فرهنگی(Mentality) غربیها را میتوان نام برد. این دو توانایی در کنار دانش فنی این حوزه همواره از اساسیترین معیارهای انتخاب و در عین حال ابزار کار یک وزیر خارجه میباشند.
با معرفی حسین امیرعبدالهیان (متولد ۱۳۴۳ در دامغان) به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت امور خارجه در دولت ابراهیم رئیسی متأسفانه شخصی برای این پست حساس حاکمیتی معرفی میگردد که گرچه به عنوان دانشآموخته این حوزه با مدرک دکتری از دانشگاه تهران معرفی میگردد اما جز دوران سه سالۀ سفارت آنهم در بحرین (۱۳۸۹ – ۱۳۸۶ه.ش.) هیچ تجربۀ اقامت طولانیمدت در کشورهای غربی را در کارنامۀ خود ندارد. از دیگر سوابق شغلی حسين اميرعبداللهيان میتوان به معاون عربی و آفريقايی وزارت امور خارجه، مديركل خليج فارس و خاورميانه، معاون مديركل خليج فارس و رئيس ستاد ويژه عراق در وزارت امور خارجه و معاون سفارت جمهوری اسلامی ايران در بغداد اشاره كرد.
پس از محمدجواد ظریف البته ما به سختی خواهیم توانست نمایندۀ مناسب و همترازی جهت دفاع از منافع ملّی ایرانیان در صحنۀ بینالمللی پیداکنیم. از سوی دیگر با اميرعبداللهيان به عنوان وزیر نمیتوان تصور کرد که نیروها و فنسالارن توانمند در این حوزه که وزارت خارجه خوشبختانه از آنها کم ندارد حاضر باشند با او همکاری داشته باشند.
معدود مدارک تصویری که در رابطه با این دیپلمات ارشد دولت آیندۀ جمهوری اسلامی در فضای مجازی وجود دارند نشاندهندۀ آن هستند که تواناییهای او را در زبان انگلیسی -زبان اوّل مذاکرات دیپلماسی جهان امروز- متاسفانۀ بایستی اندک و ناکافی ارزیابی کرد. تواناییهای گفتاری و نوشتاری در زبان انگلیسی از شروط بسیار ضروری نامزدهای این سمت میباشند. سپردن عنان اختیار دستگاه دیپلماسی کشور در این شرایط پر جوشوخروش به شخصی که زبان انگلیسی را در حد سطح مقدماتی مؤسسۀ ملّی زبان نیز بلد نیست خبط بزرگی است که آیندگان این کشور هرگز بر ما آنرا نخواهند بخشید. با وجود خطاها و اشتباهات متعدد حاکمیتی که در این سالها در جمهوری اسلامی انجام گرفتهاند خوشبختانه وزارت امورخارجه با لحاظ شدن درجۀ بالایی از عقلانیت سیاسی و حرقهای تاکنون بالنسبه کمتر از آنها آسیب دیده است. امید است این تصمیم نیز مورد مداقه و بازنگری قرار گیرد.
به هنگام برشمردن وجوه مشخصۀ حسین امیرعبدالهیان از نزدیکی بیش ازحد مواضع و دیدگاههای سیاسی او به آیتالله خامنهای و سپاه نام برده میشود از همینرو شاید بهتر میبود به دلیل همین مشخصات از او در کنار علیاکبر ولایتی -ابوالمشاغل جمهوری اسلامی- به عنوان دستیار ویژه بیت رهبری در امور منطقه استفاده میشد تا وزارت امور خارجه ایران در زمانۀ پرتنش مذاکرات پستبرجامی.
ایران متعلق به همۀ ایرانیان است و رجال فرهیخته و کاردان و باورمند به انگارههای ملّی ایرانیان نیز در این حوزه نیز کم نیستند. بیاییم با درازکردن دست دوستی به سوی آنها در مدیریت و ساختن ایران عزیزمان از آنها بهره بگیریم.