اشاره: همکاران و دوستان ریحانه یاسینی، روزنامهنگار خبرگزاری ایرنا که ماه گذشته در تصادف اتوبوس خبرنگاران در نزدیکی پیرانشهر جان خود را از دست داد، یادنامهای به مناسبت چهلمین روز پرکشیدن او تهیه کردهاند.
این یادنامه با عنوان «جهان عاشقان کوتاه است» به همت: مائده امینی، حمیدرضا محمدی، نازنین افتخار، رعنا شمس، بابک آتشینجان و رضا دولتزاده و با همراهی اساتید، دوستان و همکاران او نوشته و جمعآوری شده است.
نوشته زیر نخستین یادداشت این یادنامه است که به معرفی این روزنامهنگار جوان و با استعداد میپردازد. این مجموعه با تصاویر و صفحهآرایی زیبا در فورمت پیدیاف (PDF) تهیه شده و علاقمندان به خواندن دیگر مطالب میتوانند آن را از این لینک دریافت کنند.
ایران امروز
***
یگانه بود و هیچ کم نداشت
هانیه کلهر، روزنامهنگار
ریحانه یاسینی مثل بعضی از ما بچههای متولد دهه ۷۰ نویسندگی را از نوجوانی با وبلاگنویسی شروع کرد. همان نوشتههای وبلاگی او را به رســانهها رساند. اولین قدمهای کشف جهان رسانه را در رادیو برداشت و سالهای دبیرستانش در مسیر مدرسه و صداوسیما گذشت. نه تحصیل مانع کار کردنش شده بود و نه کار و نوشتن از درس و مشق انداخته بودش. با همین میل و اراده، دانشجوی دانشگاه تهران شد. دانشجوی رشتهای که دوستش داشت و مرتبط بود با نوشتن و قلم زدن و روزنامهنگاری.
ورودی ۹۱ رشـته علوم ارتباطات دانشـکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود. علاقه به خودش باشد: نوشتن را با چاشنی تحصیلات و میل به آموختن آمیخت تا مثل همیشه بهترین یک روزنامهنگار که جز استعداد و علاقه، دانش رسانهای هم دارد. همین هم شد. در ۲۷ سالگی روزنامهنگار با تجربهای شد، قلم جذابی داشت و ذهنی دغدغهمند که هم رسانه را میشناخت و هم احوال جهان را. سختکوشی، انگیزهها و دغدغههایش از او یک زن روزنامهنگار ساخت که در اوج جوانی تجربه سالها خواندن، آموختن و کار کردن داشت. تجربهای که آسان به دست نیامده بود بلکه حاصل خواستن بود و دویدن و توانستن.
همان اولین سالهای دانشجویی بود که کارآموز هفتهنامه «صدا» شــد. حقالتحریری گزارش مینوشـت و چموخم کار در مطبوعات را یاد میگرفت. ریحانه در «صدا» ماندنی و روزنامهنگار حوزه اقتصادی و اجتماعی این هفتهنامه شــد. «مرگ زیردستان فرشتگان» تیتر گزارش تحقیقی مهمی بود که به بهانه مرگ عباس کیارسـتمی و درباره خطاهای پزشکی در ایران نوشته بود؛ گزارشی که خودش آن را یکی از مهمترین نوشتههایش در هفتهنامه «صدا» میدانست.
بعد از دو سـال حضور در «صدا»، در آخرین سال دوره کارشناسی، کار در پایگاه خبری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران را بهعنوان خبرنگار آغاز کرد. همکاری طولانیمدتش با ماهنامه «آیندهنگر»، وابسته به اتاق بازرگانی، را هم از همان سالها شروع کرد. مدتی دبیر سرویس گزارش این ماهنامه بود و در ادامه هم همچنان با «آیندهنگر» همکاری میکرد. در همین مدت بود که با یک برنامه هاردتاک تلویزیونی به صداوسیما رســید. برنامه «اکسیر» در سال ۹۵ از شبکه سه سیما پخش میشـد و ریحانه سردبیرش بود. برنامهای که با هدف اصلاح سبک زندگی و در راستای ارتقای سلامت و خودمراقبتی ساخته میشد و مخاطبان بسیاری داشت.
اما سال ۹۵، سـال یک موفقیت تحصیلی هم بود. رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد رشته ارتباطات شد تا دو، سه سال دیگر هم دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی بماند. کارشناسی ارشد را با دفاع از پایاننامهای با عنوان «مطالعه میدان روزنامهنگاری تحقیقی در مطبوعات ایران» به پایان رساند. از همان ابتدای ورود ریحانه به دنیای روزنامهنگاری، روزنامهنگاری تحقیقی دغدغه اصلیاش بود. گزارشهایش در نشریات و خبرگزاریها قالب تحقیقی داشت و حوزه پژوهش او هم همین سبک روزنامهنگاری بود. حوزهای که دغدغهها و رویاهای بسیاری هم برای پژوهش در آن داشت و هم برای توسعه این قالب ژورنالیسم در ایران.
همزمان با تحصیل در مقطع ارشد وارد تحریریه روزنامه «ایران» شد. اشتیاق و دغدغه نوشتن گزارشهای تحقیقی را در این روزنامه پی گرفت. «بسـاط ارتزاق کنار خیابان» گزارشی درباره دستفروشی در ایران، گزارش «افشای مافیای گوشت»، و گزارش «خاموشی چراغ کودکی با زوزه تندباد محرومیت» درباره ناهنجاریهای اجتماعی در مناطق حاشیه پایتخت، از مهمترین گزارشهای تحقیقی ریحانه یاسینی بود که در روزنامه «ایران» چاپ شد و بازتاب گستردهای پیدا کرد. انتخاب سوژههای مهم و پرداخت دقیق و پژوهشگرانه آنها مهمترین ویژگیهای این گزارشها بود که موجب ماندگاری و مورد توجه قرار گرفتنشان شد.
از تیرماه ۹۸ کارش را بهعنوان خبرنگار اقتصادی خبرگزاری ایرنا آغاز کرد و یک سال بعد از آن سردبیر بخش چندرسانهای ایرنا (ایرنا24) شد. سردبیری جوان ولی باتجربه که در همان اولین روزهای فعالیت در تحریریه ایرنا24 شایستگیهایش را نشان داد. ریحانه یک تحریریه جوان و همدل ساخت. تحریریهای که همیشه آرزویش را داشت. خبرنگاران و روزنامهنگارانی را گرد هم آورد تا کنار یکدیگر کار کنند، با هم بسازند، از هم بیاموزند و رشد کنند. تحریریه ۱۴نفرهای که هرچند روزنامهنگاران باتجربهای داشـت اما بعضیهایشان سابقه و تجربه کمتری داشتند، اما ریحانه به آنها اعتماد کرد، بهدرستی تحریریهاش را مدیریت کرد و کار را به بهترین شکل پیش برد.
شـاید کمتر کسی فکر میکرد یک روزنامهنگار جوان در اولین تجربه سردبیریش تا این حد بر کار مسلط باشد؛ جز تسلط بر متن، بر تصویر هم اشراف داشته باشد، تدوین و موسیقی را خوب بشناسد و حتی در بخشهای فنی کار ویدیوژورنالیسم هم حرفهای باشد. ریحانه پیشتر و بیشــتر روزنامهنگار حوزه اقتصادی و اجتماعی بود، اما از حوزههای دیگر هیچوقت بیخبر نبود. صبحبهصبح، علاوه بر مرور اخبار روزنامههــا و خبرگزاریهای داخلی، اخبار مطبوعات خارجی را هم رصد میکرد. از اکونومیست و گاردین تا بلومبرگ، رویترز و مابقی را میخواند و تحلیل میکرد تا نه از خبری بیخبر بماند و نه سوژهای را از دست بدهد.
جز تسلط، رمز موفقیتش در ایرنا24 توانایی چشمگیرش در پیش بردن کار و رفاقت کردن با اعضای تحریریه بود. همانقدر که حواسش به انتخاب سوژه، نگارش متن، انتخاب تصاویر و موسیقی، جزئیات تدوین، تیترنویسی و... بود، حواسش به احوال همکارانش هم بود تا مبادا از خستگی یا غم کسی غافل شود. در کار دقیق بود و در رفاقت بینظیر؛ و همین از او انسانی کاربلد و کامل میساخت. حتی اگر نقص و کمبودی پیش میآمد یا سوءتفاهم و دلخوری ایجاد میشد، با مدارا با مسئله مواجه میشد. گاهی هم اگر از کوره درمیرفت، دائما به رفتارش فکر میکرد که اگر تند رفته جبران کند، مبادا کسی از او دلخور بماند و از فضای کارش دلزده شود.
ریحانه یاسینی با دغدغههای ریز و درشت، سری پر از فکر و ایده و دلی پر از شـور و شـوق زندگی و کار ۱۲ سال در رسانههای مختلف کشـور کار کرد، نوشت و ساخت. ریحانه با نوشــتههایش نشان داد که چه استعداد و توان بینظیری در روزنامهنگاری دارد. در یک سال حضورش در مقام سـردبیری تواناییهای بیشـتری از خودش نشــان داد و حسرت بزرگتری بر دل مطبوعات ایران گذاشت؛ حسـرت حضور یک روزنامهنگار توانمند که جز قلم خوب، مهارت در انجام پژوهش، ســواد و آگاهی از جهان رسانهها، توانایی مدیریت یک تیم رسانهای را هم داشت.
اگر بود حالاحالاها پی سوژههای مهم میگشت، از ضرورت وجود روزنامهنگاری تحقیقی میگفت، با عشق به دانستن میخواند و میآموخت، با جسارت مینوشت، با مهارت یک تحریریه را هدایت میکرد و با مهر و رفاقت تمامقد کنار همکارانش میایستاد.