iran-emrooz.net | Thu, 28.04.2005, 19:11
گفتمانی برسرشیوه برخورد
مهدی رجبی
٨ اردیبهشت ١٣٨٤
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
روی سخن این نوشته، کسانیاند که دررابطه با انتخابات، پرسمانهای بغرنجی را فراروی میبینند، وبرسراینکه درآن شرکت کنند یانه، ودرصورت شرکت به کدام نامزد روی بیاورند، پرسشهایی پاسخ نایافته دارند. هدف این نوشته، بدست دادن پاسخ نهایی به آن پرسشها نیست، بلکه درپی آن است که درراه ساده کردن پرسمانهای سیاسی ونظری پیرامون انتخابات ریاست جمهوری بکوشد. درآغاز شرحی کوتاه درباره رویکردهای گوناکون به انتخابات خواهم داد، سپس برروی دو برخورد رایج،به انتخابات که بیش از دیگران جای تامل دارند، مکث خواهم کرد.
باورود رفسنجانی به عرصه انتخابات، رویارویی ساده یی که برسر انتخابات میان اصلاح طلبان و محافظه کاران وجود داشت، آشفته خواهد گشت. آخرین گفته رفسنجانی برسراینکه دربرابر این صحرای محشر چاره یی برایش نمانده است، نشان از آن دارد که ورود «سردار سازندگی» به این صحنه کمابیش قطعی شده است با این حساب، اگر رویدادی غیرعادی پیش نیاید، صف آرایی نیروهای سیاسی ایران دررابطه با انتخابات تحت تاثیر این داده تازه قرار خواهد گرفت.
صف آرایی نیروهای سیاسی برسر انتخابات
درنگاه نخست، صف آرایی کنونی نیروهای سیاسی ایران برسر انتخابات بدین ترتیب است که دریک سو اصلاح طلبان قرارداشته و درسوی دیگر محافظه کاران. بخش اصلی اصلاح طلبان دوم خردادی یعنی جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب پیرامون دکتر معین بسیج شدهاند. حال آنکه روحانیهای دوم خردادی پیرامون مهدی کروبی گردآمدهاند. از اصلاح طلبان دوم خردادی که بگذریم، میماند نیروهایی چون نهضت آزادی که شرکت خود در انتخابات را مشروط به ازمیان رفتن نظارت شورای نگهبان بر روند کار انتخابات میدانند.
درمیان محافظه کاران باوجود آشفتگی و چند دستگی، سیاست روشنی حاکم بر کارزار آنهاست. آن هم اینکه بکوشند تا پیرامون دفاع از ولایت فقیه واز تمامیت نظام موجود،آخرین اندام قدرت را از چنگ اصلاح طلبان بدر آورند. بستگی آنها به دفتر ولی فقیه، وتعیین لاریجانی بعنوان نامزدی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نتوانست آشفتگی موجود درجبهه محافظه کاران را ازبین ببرد.
ورود رفسنجانی میتواند صحنه شطرنج انتخاباتی را از نظر رویارویی دوصف اصلاح طلب و محافظه کار تاحدودی مخدوش کند. درهردو گروه اصلاح طلب و محافظه کار، نیروهایی بچشم میخورند که خواهان پشتیبانی از رفسنجانی، بزیان نامزدهای موجوداند.
درخارج از کشور، صف آرایی نیروهای اپوزیسیون، همانند دورههای انتخاباتی پیشین میباشد، ولی با این تفاوت که درکنار دوصف بندی شرکت درانتخابات و تحریم آن، صف تازه یی پدیدار شده است. که میتوان آن را شرکت درانتخابات پیرامون نامزد غایب نامید. گرچه نیروهای اپوزیسیون از نفوذ و اثربخشی سیاسی سازمانی لازم حتا دربین ایرانیان خارج از کشور برخوردار نیستند،ولی بنظر میرسد که رویکردها وچالشهای نظری آنها، توسط بخشی از نیروهای اصلاح طلب درون کشور، بویژه دانشجویان و دانش آموختگان آزادیخواه دنبال شده و ازیک اثربخشی نسبی درپهنه گفتگوی سیاسی نظری برخوردار میباشند.
دردورههای انتخاباتی گذشته، نیروهای چپ افراطی، سلطنت طلبان ومجاهدین همواره و بی استثنا راه تحریم انتخابات را درپیش میگرفتند. دربرابر، برخی ازنیروهای ملی و چپ به صورتهای گوناگون، شرکت درانتخابات را تجویز مینمودند. این بار دررابطه با انتخابات دوره نهم رئیس جمهوری، گروه نخست همان رویکرد گذشته را درپیش گرفته اند، ولی درمیان گروه دوم، آنچه بیشترچهره مینماید، همانا سیاست شرکت درانتخابات پیرامون نامزد غایب میباشد.
ارآنجا که دراین نوشته، سرآن ندارم که به بررسی موضع گیری سازمانهای سیاسی بپردازم، سخن را دررابطه با رویکردهای سیاسی گونگون پیرامون انتخابات دنبال میکنم.
انتخابات و برخوردهای گوناگون به آن
گروه بندی برخوردهای گوناگون به انتخابات کارساده یی است. درنگاه نخست دو برخورد عمومی بچشم میخورد:
شرکت درانتخابات در یکسو و تحریم آن درسوی دیگر. بازتاب این دو برخورد عمومی را دردرون کشورمی توان بصورت زیر تجزیه نمود:
١ـ شرکت درانتخابات برای دفاع از تمامیت نظام موجود و بویژه از ولایت فقیه.
دراین طیف، گروههای مختلف محافظه کار از بنیادگرا تا اصول گرا، از روحانیون جامعه مدرسین تا روحانیت مبارز، از بازاریان هیئت موتلفه تا نظامیان سپاه پاسداران بچشم میخورند. باوجود تفاوتهای موجود دراین طیف گسترده، میتوان دوویژگی برجسته، برای آن برشمرد؛ نخست حمایت بی چون و چرا از ولایت فقیه، و از تمامیت نظام. دوم نبود مرز سازمانی قطعی میان بخشهای مختلف این طیف.
٢ـ شرکت درانتخابات برای دفاع از اصلاحات دوم خردادی
دوم خردادیهای حاکم بر مجلس ششم، دررابطه با این انتخابات دچار اختلاف شده اند، دریکسو روحانیون مبارز درپس نامزدی کروبی قرار دارند، و درسوی دیگر چنانکه گفته شد، جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب بچشم میخورند. هردو گروه دعوی ادامه راه اصلاحات و برقراری مردم سالاری دینی را دارند. هردو گروه بر ادامه حرکت سیاسی درچارچوب قانون اساسی موجود اصرار میورزند. با این تفاوت که روحانیون مبارز خواهان تکرار حکومت خاتمی با همان کجدار و مریزیها، همان مصلحت جوییها و همان تمکینها به حکم رهبر هستند.
درعوض، جبهه مشارکت و مشخصا دکتر معین درگفتگو با دانشجویان، هرروز بیشتر بر نارساییهای نظام موجود و قانون اساسی آن انگشت مینهند، و حتا از تکمیل واصلاح آن در راستای پاسخگو و انتخابی نمودن همه اندامهای حکومتی سخن بمیان میآورند. او و یارانش حتا به انتقاد از حکم حکومتی ولی فقیه پرداخته، و ادعای آن را میکنند که مانند خاتمی رفتار نخواهند کرد. ولی این ادعاها وانتقادها هرگز جایی در برنامه انتخابی وی پیدا نمیکنند.
٣ـ شرکت درانتخابات برای رهایی نظام از بحران سیاسی واجتماعی موجود
این شیوه برخورد از سوی طرفدارانهاشمی رفسنجانی بعنوان راهچاری مستقل از کشاکشهای سیاسی موجود و برفراز صف بندیهای حزبی مطرح میشود. گویا متنی که بتازگی درستایش از رفسنجانی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، حکم بیانیه انتخاباتی وی را دارد. درآنجا گذشته از ستودنهاشمی بعنوان «مدیریت ترمیم برای پرکردن فاصلهها و مرمت فرسایشها، مدیریت پدرانه برای التیام زخمها وکدورتها» اورا بعنوان «تنها گزینه یی که میتواند وفاق ملی و تعادل قدرت میان جناحها را مجددا ایجاد کند وکشور را ازکدورتها و از کینه توزی و انتقام جویی تندروان نجات دهد شخص آیت الههاشمی است و لاغیر» باز میشناساند.(اطلاعات بین المللی ٨٤/٠٢/٥)
از مدتها پیش برخی از روشنفکران دوم خردادی مانند شمس الواعظین پیشنهاد کرده بودند که برای توانمند کردن اصلاح طلبان موجود در رویارویی با جناح محافظه کار، بهتراست که بسراغهاشمی رفسنجانی رفت. این پیشنهاد با ناهمسازی بسیاری از روشنفکران اصلاح طلب بویژه مشارکتیها روبرو شد. ولی درطیف اصلاح طلبان کم نیستند نیروهایی که براین راهچار تاکید میکنند.
طیف محافظه کاران نیز دررابطه با ورودهاشمی به پهنه انتخابات گرفتار دودستگی و آشفتگی است. اصول گرایان و بخشی از روحانیت مبارز که پیرامون دفتر ولی فقیه اند، از آمدنهاشمی ناخرسندند، حال آنکه بخشی از نیروهای محافظه کار اورا نامزدی درخور وتوانا برای پاسخ گفتن به دشوارهای کنونی کشور بشمار میآورند.
٤ـ تحریم انتخابات یا شرکت مشروط
در درون کشور، باوجود آنکه بخش گسترده یی از روشنفکران و توده مردم راه قهر باروند انتخاباتی را درپیش گرفته اند(*)، ولی نیروهای طرفدار تحریم انتخابات، از نظر سازمانی چندان گسترده نمیباشند. تنها سازمان سیاسی که براحتمال شرکت نکردن درانتخابات و تحریم آن تاکید نموده است، نهضت آزادی میباشد.
دفتر تحکیم وحدت، یا بهتر است بگویم جریان حاکم برآن ازمدتها پیش با طرح موضوع استراتژی دوری از قدرت، فاصله گرفتن از هرگونه کارزار در رابطه با قدرت سیاسی را دنبال میکرده است، ونیز گرچه، این جریان درفرصتهایی چند، اینجا و آنجا بر شرکت نکردن در انتخاباتی که آزادانه نبوده و بازیچه دست شورای نگهبان میباشد، تاکید نموده است، ولی ازآنجا که دفترتحکیم، آشکارا بصورت یک نیروی سیاسی سازمانی عمل نمیکند. از اثربخشی چندانی درفضای سیاسی درون کشور برخوردار نمیباشد. چنانکه کارزار رفراندم که بوسیله این جریان برپاشد، نتوانست کاری از پیش ببرد، و به ناکامی انجامید.
****************
واما دربیرون از مرزها، سازمانهایی که درگذشته خواهان پشتیبانی از اصلاح طلبان بودند، موضع انتقادی نسبت به اصلاح طلبان درپیش گرفته و درجستجوی آناند که از نیرویی اصلاح طلب رادیکال و ساختارشکن پشتیبانی کنند که درپی تغییر قانون اساسی و برقراری نظامی دمکراتیک باشد. درحال حاضر که این نوشته فراهم میشود، آگاهی من نسبت به نیروهای سازمانی برون مرزی که طرفدار پشتیبانی از اصلاح طلبان دوم خردادی باشند، درهمین حد است. ببینیم که ازاین پس چه خواهد شد.
دلیل اصلی دل کندن نیروهای سیاسی پشتیبان اصلاح طلبان از آنان، همانا ناتوانی ایشان در فاصله گرفتن از قانون اساسی و نداشتن پروا و هشیاری لازم برای رویارویی قاطع با تنگناهای غیردمکراتیک نظام و از جمله با ولایت فقیه میباشد. بهترین بازتاب این امر را در بیانیه اتحاد جمهوری خواهان میبینیم که برای پرهیز از انفعال و بمنظور بحرکت درآوردن مردم، خواهان شرکت درانتخابات درزیرپرچم نامزدی که هنوز چهره خودرا آفتابی نکرده است، میشود.
سازمانها و نیروهایی که درگذشته همواره مخالف پشتیبانی از اصلاح طلبان بوده، و در دورههای مختلف انتخاباتی، راهکار تحریم و فاصله گرفتن از این کارزارها را سفارش میکردند، همچنان برموضع خود ایستادهاند. ازنظرآنها، رویدادهای دوسه سال گذشته، نه تنها تغییری در ارزیابی شان دراین راستا نداده، بلکه ثابت نموده است که جمهوری اسلامی ظرفیت اصلاح شدن را ندارد، وهمانا باید بنیادش را برانداخت. اصحاب این رویکرد، در ارزیابیها و استدلالهای خویش، بیش ازآنکه نگران منفعل شدن مردم و بی تفاوت شدن آنها به مسائل سیاسی باشند، براین جنبه دوم یعنی اصلاح ناپذیر بودن نظام تاکید میکنند.
شرکت بی شرط و بی برنامه دمکراتیک
رویکرد انتخاباتی نیروهای پشتیبان ولایت فقیه و محافظه کار، آنچنان روشن و بی پرده است که نیازی به نقد وبررسی ندارد. سیاست انتخاباتی جریان پشتیبان کروبی نیز جای ابهام نمیگذارد. آنها در پی ادامه سیاست خاتمی در راستای حفظ نظام موجود و اصلاح سطحی آناند.
رویکرد انتخاباتی نیروهایی که پیرامون دکتر معین گرد آمده اند، جای تامل دارد. بطورکلی میتوان گفت که ایشان نیز در پی حفظ نظام موجوداند. ولی درگذشته شاهد بوده ایم که انتقاد این نیروها از اندامهای وابسته به ولی فقیه و نیز از عملکرد انحصارگرایانه وغیردمکراتیک آنها جدی بوده، است. ازاین لحاظ میتوان گفت که آنها دراندیشه جلوه دمکراتیک دادن به جمهوری اسلامیاند. بررسی روند پیشرفت نظری این گروه در گذشته، نشان میدهد که تمایل آنها در تبدیل جمهوری اسلامی به یک جمهوری دینی مردمسالار، و در پیرایش جامعه از روندها و عملکردهای استبدادی و مافیایی، امری واقعی و مستقل از فضای تبلیغات انتخاباتی میباشد.
اینکه جمهوری دینی مردمسالار یا مردمسالاری دینی، شترگاوپلنگی است که برپایه تناقضی آشکار استوار میباشد، بگوش آنها نمیرود، یا اینکه بگوش میگیرند، ولی آن را در برنامه سیاسی خود بازنمی تابانند. دکتر معین درگفتگویهای انتخاباتی خویش با دانشجویان چنین مینمایاند که به این ناسازگاری آشناست. برخی از دوستان وی نیز موضع گیریهای دراین راستا داشته اند، ولی، همچنانکه دربالا گفته شد، این نگرش دربرنامه آنها جایی نداشته و درنتیجه مانع از تبدیل برنامه انتخاباتی آنها به برنامه یی دمکراتیک میگردد.
***************
درست است که برای کسی که نامزد ریاست جمهوری میشود، بیم از تیغ شورای نگهبان، درزمینه ناسازگاری با قانون اساسی موجب خودسانسوری میشود. ولی پرسش این است که دراین صورت، دکتر معین و دونیروی اصلی پشتیبان وی، چگونه میتوانند نگرانی روشنفکران و توده مردم را درزمینه تکرار سیاستهای کجدار و مریز و مصلحت جویانه خاتمی برطرف کنند، وبه پرسشهای آنها دراین راستا پاسخ گفته و اعتماد آنها را جلب کنند.
کوششهای نظری کسانی چون تاج زاده برای رفع آن نگرانی، تاکنون براین محور استوار بوده است که اگر سکوی ریاست جمهوری بدست محافظ کاران بیفتد، استبدادی تمام عیار برجامعه حاکم خواهد گشت. واینکه سرنوشتی تلخ نصیب مردم و کشور ایران خواهد شد. پرروشن است که حقیقتی تلخ و سهمناک دراین گفته، نهفته است. ولی واقعیت این است که این استدلال که برپایه گزینش میان بد و بدتر استوار میباشد، از سوی روشنفکران نومید و سرخورده از اصلاح طلبان، به ریشخند گرفته شده، وتاکنون نتوانسته است مایه اعتماد دوباره روشنفکران و مردم به نیروهای سیاسی اصلاح طلب گردد. آنها میگویند که درسال ٨٠ نیز اصلاح طلبان با همین استدلال مردم را بسوی صندوق رای و حمایت از خویش کشانیدند، ولی درعمل نتوانستند گامی درراه محدود کردن قدرت محافظه کاران بردارند.
وارد شدنهاشمی رفسنجانی به گود انتخابات، کار نیروهای سیاسی پشتیبان دکتر معین را دشوار خواهد ساخت، بویژه ازاین لحاظ که طرفداران رفسنجانی هم میتوانند از همان استدلال گزینش میان بدو بدتر مدد بگیرند، وهم اینکه به توانایی وی در رویارویی با جناح محافظه کار استناد جویند.
دراین باره گفتنی بسیار است، ولی همان به که گسترش گفتمان را دراین راستا به زمانی موکول کرد که ورودهاشمی رفسنجانی قطعی شده باشد.
تحریم انتخابات و شرکت تحریم آمیز
طرح اینکه انتخابات درجمهوری اسلامی یک نمایش مسخره، یا یک بازی دمکراتیک درراه توهم آفرینی و کسب مشروعیت برای حاکمان آن میباشد، از مدتها پیش پایه استدلالی سیاست تحریم بوده است. این رویکرد که همواره از ٢٠ سال پیش تاکنون توسط برخی از نیروهای سیاسی دنبال شده و میشود. برپایه نفی جمهوری اسلامی و بیهودگی پیکار درچارچوب آن استوار بوده است. استدلالهای این نیروها بخوبی روشن و شناخته شده اند، ودرنتیجه نیاز به بررسی آنها نیست.
آنچه تازگی دارد، رویکرد تحریم ازجانب نیروهایی است که تاچندی پیش از اصلاح طلبان پشتیبانی میکردند. پرروشن است که استدلال این گروه درتوجیه تحریم انتخابات ازهمان دست نیست که بطور سنتی از سوی سلطنت طلبها یا چپها وملیها ارائه میشد.
فشرده این رویکرد را در متن فراخوان ٦٠ میلیونی میبینیم: « تجربه هشت سال گذشته نشان میدهد که با وجود قانون اساسی و ساختار کنونی ، امکان اصلاح کشور در هیچ جهتی متصور نیست» تفاوت این رویکرد با تحریم سنتی دراین است که حامیان آن از دل تجربه پشتیبانی از اصلاح طلبان بیرون میآیند.و مدعی میشوند که رویدادهای سیاسی ٨ سال گذشته نشان داد که درچارچوب ساختارسیاسی کنونی وبا وجود این قانون اساسی، امکان اصلاح کشور درهیچ جهتی میسر نیست.
طرفداران سنتی تحریم کارزارهای انتخاباتی جمهوری اسلامی به ایشان پاسخ میدهند که ما ازهمان ٨ سال پیش و حتا مدتها پیش از آن میگفتیم که جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر بوده و باید آن را درهم شکست.
این استدلال که دیگر «امکان اصلاح کشور در هیچ جهتی متصور نیست» پایه نظری راهبرد سیاسی حاکم بر فراخوان میباشد، راهبردی که با فاصله گرفتن از بازیهای سیاسی درون جمهوری اسلامی ـ ازجمله انتخابات ـ راه برانداختن آن را دنبال میکند.
بانیان فراخوان با طرح حکم اصلاح ناپذیری کشورتوانستند همراهی و همکاری بخشی از سلطنت طلبان و چپها را بدست آورند، ولی نتوانستند این حکم سیاسی خود را که ستون بینش سیاسی فراخوان است در بیانیه ٥٦٥ نفری بگنجانند. درآنجا، تنها به پیش بازیهای انتخاباتی اشاره شده است، و هیچ موضع روشنی مبنی بر اصلاح ناپذیر بودن کشور ونفی قانون اساسی درتمامیت آن بچشم نمیخورد.
بهرحال، این بینش تازه ـ تازه از نظر طرح کنندگان آن ـ تبدیل به پایه استدلالی رویکردی تازه به انتخابات شده است. این رویکرد که بهتراست آن را شرکت تحریم آمیز نامید، برجسته ترین جلوه گاه خودرا دربیانیه اتحادجمهوری خواهان یافته است.
این رویکرد دو سویه دارد: ازسویی برآن است که باید ساختارکنونی کشور وقانون اساسی موجود را دگرگون ساخت
ازسوی دیگر، توجه دارد که دررابطه با انتخابات نباید موضع انفعالی درپیش گرفت، نباید مردم را به انفعال و بی تفاوتی درسیاست کشانید. باینان این رویکرد میدانند که باید ازهرفرصت سیاسی برای به حرکت درآوردن مردم و بسیج آنهاپیرامون خواستههای دمکراتیک بهره جست و دراین راه تلاش ورزید.
نتیجه ترکیب این دو سویه آن است که هم درانتخابات شرکت میکنند، هم آن را تحریم مینمایند. با جستجوی نامزد مناسبی که مانند امام غایب ناپیداست درانتخابات شرکت میکنند و با طرح نفی قانون اساسی و لزوم درهم شکستن ساختارکنونی کشور، ونیز درمیان نهادن شرطهایی تحقق ناپذیر ـ درچارچوب حکومت فعلی ـ درعمل، شرکت درانتخابات را منتفی میسازند.
دیدگاه التقاطی وجمع کردن اضداد دردل یک دستگاه نظری تنها محدود به جهان فلسفه نیست. گویا در پهنه سیاست نیز میتوان هم راه پیکار روزمره و اصلاح طلبانه را پیش گرفت و هم اینکه دست به انقلاب ـ از نوع آرام و مخملین ـ زد.
این نخستین بار نیست که بینش سیاسی التقاطی و پیشنهاد یک راهبرد سیاسی متناقض در جهان سیاست پدیدار میشود. تجربه نشان داده است که این بینشهای التقاطی مادام که دوراز معرکه و بیرون از پهنه کارزار سیاسی مشخص جریان دارند، یارای زیستن اند، ولی بمحض آنکه وارد پراتیک مشخص میشوند، به این یا آن سو تحول مییابند.
ازآنچه دربالا درباره رویکردهای گوناگون به انتخابات گفته شد، نمیتوان نتیجه گرفت که کدام رویکرد سیاسی به انتخابات بازتاب دهنده یک راهکار واقع بینانه خواهد بود. دربالا، عمدتا به استدلالهایی که زمینه اتخاذ این رویکردهاست، توجه شد. بررسی عمیق تر جنبههای منفی و مثبت این رویکردها بمنظور بازشناسانیدن وبرجسته کردن رویکردی واقع بینانه، کوششی است که درنوشتههای آینده دنبال خواهم کرد. این رشته سر دراز دارد.
----------------------
* بنابریک نظرسنجی تازه که از سوی وزارت کشور در روز ٤اردیبهشت بچاپ رسیده، درحال حاضر بین ٤٢ تا ٥٠ درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد.
مهدی رجبی
٨ اردیبهشت ١٣٨٤
.(JavaScript must be enabled to view this email address)