در کمتر از ۲۴ سا عت دیگر نمایشی که حکومت آن را ” انتخابات” نامیده، به صحنه میآید تا نام ابراهیم رئیسی از صندوق بدر آید و خامنهای بار دیگر بیعت امت با امام را جشن بگیرد.
بر خلاف انتخابات مجلس، که مشارکت در انتخابات ربط وثیقی به نوع رابطه با حکومت و مقولاتی از جنس “ائتلاف” و همکاری ندارد، انتخابات ریاست جمهوری در “ایران اسلامی” اساسا از نوع یارگیریهای ائتلافی است.
شما، با هر میزان فاصله نسبت به حکومت و به هر میزان از رای که داشته یا نداشته باشید، اگر امکان ورود به مجلس فراهم باشد، منطقا از آن استقبال میکنید تا در پروسه قانونگذاری و وظایف نظارتی مجلس مشارکت جسته و - حتی وقتی که این نقشها هم به صفر میل میکنند - پروفیل سیاسی خود را در معرض دید و قضاوت مردم قرار بدهید.
در انتخابات ریاست جمهوری در ایران، داستان اساسا چیز دیگری است. نهادی که دولت پنهان، دولت سایه، حزب پادگانی، هسته سخت قدرت و.. نامیده میشود و به تقریب بیت رهبری، سپاه، سرویسهای اطلاعاتی و امنیّتی، قوهی قضائیّه، ابرسرمایهداران، دیوانسالاری و مدارس دینی، بنیادها و نهادهای خصولتی، ستاد اجرائی فرمان امام، سازمان اقتصادی آستان قدس رضوی، بنیاد تعاونی سپاه، بنیاد مستضعفان و... را در بر میگیرد، سهم اصلی در قدرت سیاسی، نظامی، امنیتی، قضائی و اقتصادی را جدای از نهادهای متعارف دولتی و خصوصی و خارج از هر گونه نظارت مدنی یا قانونی در اختیار دارد.
این نهاد برای اداره جامعه به نیروی فنسالاران، دیوانسالاران و پیمانکاران بخش خصوصی احتیاج دارد و برای بهرهمند شدن از خدمات این نیروها، مثل یک کنسرن بزرگ رفتار میکند و هر چهار سال یک بار، مقداری سهام را به بازار سیاست عرضه میکند. عرضه سهام، بیقید و شرط صورت نمیگیرد. کنسرن مشخص میکند که چه میزان سهام باید عرضه بشود و چه کسانی حق ورود به بازار بورس و خرید سهام را دارند. بهای حداقل هر سهم هم بهوسیله کنسرن تعیین میشود.
کسانی که با کنسرن و نظرات خامنهای به عنوان مدیر عامل آن زاویه جدی داشته باشند، حق ورود به بورس را ندارند و در عمل فقط جناحهائی از اصلاحطلبان و اعتدالیون، مجوز ورود به بورس را دریافت میکنند که توان پرداخت بهای سهام را داشته باشند. برای آن که هم بازار حراج داغ شود و هم متقاضیان دردسری درست نکنند، کنسرن شماری از عوامل خود را هم در صف خریداران مینشاند. بهای سهام از جنس ارائه خدمات، اطاعت مطلق و وفاداری است.
بر حسب وضعیت کنسرن، سیاستهای کلی آن و میزان نیازی که به خدمات “نخودی”ها وجود دارد، بها و تعداد سهام و نیز دامنه خریداران مجاز سهام مشحص میشوند.
در تمام چهل سال گذشته داستان - با کمی بالا و پائین - همواره به همین گونه بوده است و هسته سخت قدرت، به این شکل موتلفین خود را برگزیده است. هر بار که متقاضیان خرید سهام تلاش کردند تا قواعد بازی را زیر سوال ببرند، با واکنش تند کنسرن مواجه شدهاند.
در انتخاباتی که فردا بر گزار میشود، کنسرن، همه سهام را به نماینده خود پیشفروش کرده است! گوئی در این دور، نیازی به “برونسپاری” و به خدمات دیپلماتها، صنعتگران،، پزشکان، مهندسان و استاتید دانشگاه و نظایر آنها ندارد و فقط آنهائی را به خدمت فرامیخواند که زبانشان بریده و قلمشان شکسته و فاقد هر گونه نمایندگی سیاسی باشند.
احتمالا مدیران کنسرن به این نتیجه رسیدهاند که در عصر انقلاب دیجیتالی به واسطهها نیازی ندارند و دیگر دلیلی برای عرضه سهام هم وجود ندارد! بیهوده نیست که برخی از “آخرین انتخابات ریاست جمهوری” سخن میگویند و رئیسی از به خط کردن اقتصاددانان حرف میزند و باز بیهوده نیست که حزب کارگزاران که همواره در مقابل کنسرن تا کمر خم میشد، به این امید که شاید کنسرن هنوز به کارگزار نیازمند باشد، این بار با اعلام رسمی تبعیت از منویات رهبری به مثابه راهکار حزب، در آستانه درگاه بیت دراز کشیده است!
وضعیت اصلاحطلبان ولائی که از طریق واسطگی امرار معاش میکردند و میکنند، هرگز تا این حد غمانگیز نبوده است. آنها که مواجبشان را از کنسرن میگرفتند، موکلین خود را بهویژه از ۸۸ به این سو، به کنسرن فروختند و حالا که ارباب عذرشان را خواسته است، تازه متوجه دستهای خالی خود شدهاند و در تلاش برای بقا و ماندن به روی آب، خود را به در و دیوار میکوبند و سخنان مضحک بر زبان میرانند. آنها که جرئت نگاه چپ به مدیر عامل را ندارند، به رئیسی گیر میدهند که چرا رهبر همه سهام را یکجا به حساب او واریز کرده است! آنها به طرز غمانگیزی از مردم میخواهند که همت کنند تا آنها زیر میز بازی بزنند و راه ورود شان به مناصب اجرائی را باز کنند.
آنها که عادت کردهاند مردم را وسیله کسب صندلی ببینند، کوچکترین توجهی به رابطه متقابل مردم و کنسرن ندارند و نمیخواهند بدانند که کنسرت چه بلائی بر سر این مردم و کشور آورده و چه نقشههای شوم دیگری برای نابود کردن ته مانده کشور در سر دارد. آنها خوشرقصی در سیرک فردا را به ماندن در کنار مردم ترجیح دادهاند تا حسننیت خود را به رهبر نشان بدهند و مواجب اندکی دریافت کنند. آنها کاملا آگاهانه و با توجیهاتی پوچ و مسخره، برای خامنهای رای جمع میکنند تا او بتواند بار دیگر باد در غبغب کند و از امت همیشه در صحنه تشکر نماید!
با نمایش انتخاباتی ۱۴۰۰ فصل جدیدی در تاریخ جمهوری اسلامی و رابطه آن با مردم ایران آغاز شده است. هسته سخت قدرت، با حذف واسطهها، خود را مستقیما در مقابل مردم قرار داده است. اینک تولید کننده و مصرف کننده، بیواسطه و در اتاق شیشهای در مقابل هم قرار دارند و عصر تازهای در مناسبات حکومت و مردم آغاز شده است. عصری که جهانی و دیجیتال است و در آن مارهای سمی، عقربها و همه حشرات موذی از دخمهها و تاریکخانهها بیرون کشیده میشوند. ماه عسل خامنهای و رئیسی کوتاهتر از آن است که آقایان تصورش را کردهاند. آنها بهای سنگینی برای احساس کاذب بینیازی خواهند پرداخت. ما از یک نقطه عطف تاریخی عبور میکنیم و بدا به حال آنهائی که در کنار مردم نماندهاند.