ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 29.05.2021, 12:37
اصلاح‌طلبان و پروژه صفوی‌سازی نطام

مصطفی قهرمانی

نحوۀ مدیریت غلط با رد صلاحیت‌های فلّه‌ای انتخابات ۱۴۰۰ در جمهوری اسلامی ‏در زمرۀ آخرین گامها در مسیر بی‌بازگشت قربانی کردن جمهوریّت نظام برخاسته از ‏انقلاب است. دولت پنهان و حزب پادگانی بر گرد بیت رهبری به مثابۀ «قزلباش» ‏حکومت جمهوری اسلامی از همان ابتدا با انگارۀ انتخابات آزاد و گردش قانونی قدرت ‏در جامعه سر سازگاری و آشتی نداشته‌اند. رویای نانوشته آنها احیای دولت ‏اقتدارگرای صفویان(۱۵۰۱-۱۷۲۳ م) است. دولتی که پایان‌دهندۀ دوران نهصد ساله رنج ‏و محنت ایرانیان و آغاز کسب و احیای دوبارۀ اقتدار و عظمت از دست رفتۀ آنان گردید ‏صفویان توانستند با اقتدارگرایی بنانهاده شده بر ایدئولوژی حکومتی‌اشان «تشیع ‏صفوی» به مدت متجاوز بیش از ۲۲۰ سال بر این کشور فرمانروایی کرد.‏

ایرانیان اکنون امّا پس از گذشت نزدیک به سیصد سال از پایان تلخ دولت صفوی ‏اقتدار ملّی را به گونه‌ای متفاوت تعریف می‌کنند. در قرن بیست‌ویکم برای ملتّی که ‏‏۱۰۰سال است برای آزادی، عدالت اجتماعی و حکومت قانون پیکار می‌کند ‏اقتدار ملی اما حتماً باید با آزادی، حقوق‌بشر، دمکراسی و جامعه شهروندی عجین ‏باشد.‏

با نزدیک شدن «تغییر نسل» در جایگاه رهبری و “مقام عظمای ولایت نظام”، ‏اقتدارگرایان امروز صحنۀ سیاسی ایران، دل در گروی جامعۀ دیگری دارند. آنها با ‏تغییر خوانش و الگوی خود از جمهوریت مبتنی بر ایرانیّت و اسلامیّت در پی آن هستند ‏ریل‌گذاری‌های لازم برای دوران «پساخامنه‌ای» را سامان‌دهی کنند. آنها شاید بتوانند ‏با صفوی‌سازی جمهوری اسلامی، خوانش تمامیت‌خواهانۀ خود از جمهوریّت ‏برآمده از انقلاب و تنگ‌تر کردن هرچه فزون‌تر فضای تنفس برای شاداب‌ترین و زنده‌ترین ‏جامعه در خاورمیانه، در کوتاه‌مدت پایداری نسبی برای خود فراهم بیاورند لیکن چه به ‏لحاظ امنیتی و چه به لحاظ پیامدهای سیاسی – اجتماعی این تغییر الگو نه فقط برای ‏کشور بلکه حتی برای خود حاکمیت نیز گران و سهمگین خواهد بود. حکومت بدین ‏ترتیب طراحی شده برای جانشین آقای خامنه‌ای حتی با اقتدارگرایی و خودکامگی ‏بیشتر نیز مسلماً دارای بقا و دوام نبوده و دولت مستعجلی بیش نخواهد بود!( الملک یبقی ‏مع الکفر ولایبقی مع الظلم)‏‎ ‎

راه مقابله با این هجمۀ تمامیت‌خواهانه امّا آن‌طوری که بعضی‌ها در بین ‏اصلاح‌طلبان محافظه‌کار و بوروکرات‌محور به غلط می‌پندارند یقیناً دلبری از مقام عظمای ‏ولایت و بدست آوردن حس ترحّم او نیست. تاریخ نشان داده است که قدرت‌های ‏سیاسی اقتدارگرا متأسفانه هیچ‌گاه اهل مفاهمه و آشتی نبوده‌اند.‏

اصلاح‌طلبی امّا همواره با آمادگی و توانایی‌اش برای درک و انجام تغییرات و ‏اصلاحات ساختاری و نهادی در انگاره‌ها و پیرایه‌ها تعریف و شناخته می‌گردد. ‏اصلاح‌طلبان به مثابۀ نحله و اردوگاه سیاسی رقیب اصولیون اقتدارگرا در زیر خیمۀ ‏نظام که به‌هرحال در این شرایط بار اصلی سازماندهی یک میثاق نظری و عملی ‏جدید را در جهت مقابله با این انگارۀ کاذب -تمامیت‌خواهی و اقتدارگرایی در درون ‏جهت مقابله با سیطرۀ دشمن خارجی- را بر دوش دارند. بر همین مبنا چالشی ‏که اصلاح‌طلبان جامعه ایران حتماً بایستی خود را چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ ‏مبانی با آن درگیر کنند، تعریف و تدوین سامانه‌ای بدیل جهت تبیین و معرفی مدلی از ‏امنیت پایدار همراه با تحول و آزادی و جدایی نهاد دین از نهاد دولت می‌باشد.

حفظ استقلال و امنیت پایدار در قرن بیست‌ویکم تنها با «ایدئولوژی‌سازی» و ‏‏«نظامی‌گری» تعریف نمی‌گردد بلکه با آزادی و گردش آزاد قدرت سیاسی و مشارکت ‏شهروندان در شکل‌دهی سرنوشت‌شان است که می‌توان چالش‌های زمانه را ‏مدیریت کرد‎.‎‏ و در این راه اصلاح‌طلبان باید نشان بدهند فرزندان زمانۀ خویش هستند!‏