سرانجام بعد از دو - سه روز تبیلغات رسانههای جمهوری اسلامی، خامنهای در صداوسیما ظاهر شد تا سخنانی بر زبان آورد که قرار بود “مهم” باشد. او بعد از آنکه حکومت خودش را با حکومت پیامبر و امامان اول و آخر شیعیان مقایسه کرد، شرح کشافی در ستایش از معلم و کارگر بیان کرد و به گونهای صحبت نمود که گوئی این دو گروه اجتماعی بزرگ هیچ مشکلی ندارند، جز عدم امکان زیارت سیمای ملوکانه!
خامنهای اینها را گفت تا سقوط سطح زندگی اکثریت بزرگ کارگران و معلمان کشور به زیر خط فقر را نگوید و هیچ در این باب هم نگوید که کار فقر، فساد، بیکاری، اعتیاد و تنفروشی در کشور به کجا کشیده است. نرخ بیکاری چقدر است و چرا میزان کودکان محروم از تحصیل به چند میلیون نفر رسده است.
رهبر نظام بعد از بندهنوازیهای بیشرمانه، به مسایل سیاسی روز پرداخت. در بحث انتخابات، پس از تکرار ترجیعبند همیشگی در مورد آزاد و مردمی بودن انتخابات و ضرورت برگزاری انتخابات پرشور، نتوانست کینهاش نسبت به جنبش سبز را پنهان کند. او سبزها را که در جستجوی آرای مفقوده خود به خیابان آمدند، “مجرم” نامید و سپس با اشارهای روشن، فرمان حذف تاجزاده را به عنوان کسی که قانون اساسی و نظام را قبول ندارد، صادر کرد.
خامنهای در پرده بعدی به سراغ جواد ظریف رفت تا پرونده سیاسی او را ببندد. خامنهای ظریف را بلندگوی دشمن نامید و مصاحبه لو رفته در ” ظریف-گیت” را موجب تاسف و نگرانی دانست و تا توانست وزیر و وزارت خارجه را خوار و خفیف کرد. او به همه مسئولان نظام تشر زد که خطوط قرمز نظام را رعایت بکنند.
خامنهای ضمن تکرار حملات همیشگی به غرب، از مناسبات با روسیه و چین دفاع کرد. او هیچ اشارهای به افشای نقش روسیه در سپاه و سیاستهای خارجی نظام از سوی ظریف نکرد و یادآور نشد که چرا روسهائی که در برجام همهجور کارشکنی را مرتکب شدند، ایران را به گرداب سوریه کشاندند و با گرای آنها از سوی اسرائیل بیش از دویست حمله به نیروهای سپاه انجام گرفت، دوست به شمار میآیند و غربیانی که خواهان همزیستی مسالمتآمیز با ایران هستند، دشمن محسوب میشوند.
خامنهای بار دیگر از حضور منطقهای سپاه قدس دفاع کرد و این حضور را ضامن مقابله با “دیپلماسی انفعالی” و نشانه اقتدار نظام دانست.
و سرانجام، در حالی که خبرهائی از دستیابی به توافق در مذاکرات برجام و آزاد شدن مبالغی پول در آمریکا و انگلیس منتشر شدهاند و همه چشمها به دهان خامنهای دوخته شده بود تا جواب آخرین نامه ظریف پیرامون کارشکنیهای دلواپسان و تقاضای کمک را بدهد و از تداوم مذاکرات پشتیبانی کند، او فقط با سکوت و پرهیز از “غر زدن”های همیشگی به این تقاضا پاسخ مثبت داد. بوی پول گویا مشام رهبر را خوب نوازش کرده است!
شاید غیر منتظرهترین بخش این سخنرانی، سرشاخ شدن خامنهای با تاجزاده بوده باشد. در اشاره به جنبش سبز، تهدید آشکاری نسبت به کسانی که بخواهند به خیابان بیندیشند، تعبیه شده بود و تاکید بر وجود کاندیداهائی که نظام و قانون اساسی را قبول ندارند، بدون ابهام دستور حذف تاجزاده بود. اینکه رهبر نظام از ناحیه تاجزاده احساس خطر کرده و نگران بازگشت جنبش سبز به صحنه است، حداقل بیانگر آن است که تاجزاده گام نخست را درست برداشته است و خامنهای ناچار شده است که شخصا به میدان بیاید. اینک توپ در زمین “جبهه اصلاحات” است که پشت تاجزاده را خالی نکند.