فایل صوتی منتشر شده محمد جواد ظریف انفجار بمب خبری در فضای سرد انتخاباتی کنونی بود که در کنار اعلام کاندیداتوری مصطفی تاجزاده و بیانیه مهم او، به ناگاه حدود ۵۰ روز مانده به انتخابات، گرمی زیادی به این فضا داد. نکتههای بسیار مهمی در این فایل صوتی مطرح شده و پسلرزههای آن هم در مورد محتوا و هم درباره شکل آن، نه تنها انتخابات پیش رو بلکه تا مدتها صحنه سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
این فایل صوتی اگر از سوی اصلاحطلبان به بیرون درز کرده باشد تاییدی بر استدلال آن کسانی است که سالهاست میگویند سکان اصلی هدایت حکومت در ایران از جمله در وزارت امور خارجه ایران، در دست هسته اصلی نظام یا دولت پنهان است. پس در صورت باز گشت دوباره ظریف و همفکران سیاسی ظریف به قدرت پس از انتخابات پیش رو، بازگشت به همان سیاست و موقعیت پیشین است که فرمانش دست دیگری است.
اگر این نوار از سوی اصولگرایان و کانالهای نزدیک به آنان درز کرده باشد، تلاشی است برای دلسرد کردن مردم از مشارکت در انتخابات باشد. پیامی است به اصلاحطلبان و مشتاقان شرکت در انتخابات که بدانند حتی اگر در انتخابات پیروز شوند سکاندار اصلی دولت و از جمله وزارت خارجه جمهوری کسان دیگری هستند. البته این سکانداری موضوع ناشناخته برای افکار عموی ایرانیان و حتی جامعه بینالمللی نبوده و نیست.
عدهای بر این هستند، از جمله خود آقای ظریف، که فیلمی که چند روز پیش علیه هیات ایرانی مذاکره کننده برجام پخش شد، همانند سریال گاندو، هدفش به شکست کشاندن مذاکراتی است که با امریکا در وین برای زنده شدن برجام و رفع تحریمها در جریان است. امریکاییها قطعا میدانند تضعیف تیم ظریف از سوی کاسبان تحریم است و شکست ظریف پیروزی تندروها را در ایران در پی خواهد داشت و باعث افزایش تنش میان ایران و غرب و نهایتا به ضرر آنهاست. درنتیجه این مخالفها و برنامههای تلویزیونی علیه برجام در داخل ایران لزوما باعث نمیشود ظریف و تیمش در چانهزنی بر سر میز مذاکره ضعیف شوند. چون از سوی دیگر امریکاییها و اروپاییها میدانند آقای ظریف بههرحال هیچ مذاکراه و توافقی را بدون موافقت رهبر به پیش بمیبرد و امضا نمیکند.
پرسش اخلاقی مهمی نیز در اینحا مطرح میشود و آن اینکه واقعا یک وزیر یا یک سیاستمدار، علیرغم پیچیدگیهای سیاست در ایران و علیرغم عدم همپوشانی کامل سیاست و اخلاق در همه دنیا، تا چه میزان میتواند در وزارتخانه خود تحقیر شود، چهره زشت دروغ ببیند و دم برنیاورد؟ تا چه حد میتواند شاهد شکاف عظیم میان آنچه او و دولتش برای سیاست خارجی و منطقهای کشور میخواستهاند و آنچه که سکانداران اصلی و “طراحان میدان” در عمل به پیش میبردهاند یا تحمیل میکردهاند باشد، اما استعفا ندهد و همچنان مجری و کارگزار سیاست میدان حکومت باقی بماند؟ تا چه اندازه میتوان دروغ شنید و یا شاهد قربانیشدن دیپلماسی معقول منطقهای و منافع ملی ایران در پای میدان (که ظاهرا نام دیپلماتیک دخالت نظامی سپاه در سوریه و دیگر کشورهای منطقه هست) بود، اما کناره گیری نکرد؟ نه تنها آقای ظریف و روحانی که اصلاحطلبان، بویژه در آستانه انتخابات، در برابر این پرسش قرار دارند.
نکته آخر اینکه اگر قصد آقای ظریف از این سخنان تنها برای ثبت در تاریخ بود، راه های دیگری نیز وجود داشت. همچنین او ظریفبینتر از آن است که نداند چنین مصاحبهای نمیتوانسته به بیرون درز نکند.