خامنهای در سخنرانیش به مناسبت “عید مبعث” با افتخار گفته است “اسلام سیاسی همین است که در نظام سیاسی ایران تحقق پیدا کرده و امام بزرگوار ما انجام دادند.”[۱]
واژههای “اسلام سیاسی”، “بنیادگرایی” و اسلامیسم با مفهومی یکتا به کار برده میشوند. وجهه مشترک این گرایشها خشونتگرایی، خوانش افراطی از آیههای قرآن، فرقهگرایی، تحمیل قوانین بیکم و کاست شریعت، مدرنیتهستیزی، غرب، آمریکا و اسرائیلستیزی تشکیل میدهد. اسلامگراها، فرآیند مدرنسازی، تجدد و سکولاریسم در کشورهای در حال توسعه را گونهای از استعمار نو به شمار آوردهاند که با هدفهای شیطانی میکوشد جایگزین مذهب، هویت فرهنگی و ارزشها گردد.[۲]
زنان اولین قربانیان قوانین شریعت در کشورهای اسلامی و به دست گروههای اسلام گرا بودهاند که در تخریب مدارس دخترانه در افقانستان بوسیله طالبان، به گروگان گرفتن هزاران دختر بوسیله بوکو حرام (حرام بودن آموزش غربی) در شمال نیجریه و تعرض و تجاوز به زنان غیر مسلمان و به برده درآوردن آنها توسط داعش در عراق و سوریه میتوان اشاره کرد.
اجرای حدود اسلامی از جمله سنگسار، تبعیضهای حقوقی، اجتماعی، سیاسی و کودک همسری در جمهوری دینی علیه زنان و دختران خرد سال ایرانی نیز بر همگان آشکار است.
افزون براین، خشونتگزینی اسلامگراها در سطح جهان نیز امری ناشناخته نیست. رویداد ۱۱ سپتامبر در آمریکا، بمبگذاری در بسیاری از کشورهای جهان، تلاش بسیاری از اسلامگرایان ساکن در کشورهای غربی در اجرای قوانین شریعت، عدم تحمل آزادی بیان در کشورهای اروپایی و اعمال خشونت از آنجملهاند.
تله هستهای
جمهوری اسلامی از اولین سالهای تشکیل با گروگانگیری، ادامه جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر به مدت ۶ سال و چندین بمبگذاری در دهه هشتاد، در سفارت آمریکا و چند کشور اروپایی و کویت در بیروت، کشورهای گوناگون را به چالش طلبید. این چالش از جمله از راه ترور رهبران مخالف در کشورهای اروپایی، پشتیبانی پنهان و آشکار از گروههای تروریستی شیعه در سطح جهان و بیش از یک دهه فعالیتهای هستهای مشکوک ادامه یافته است.
بیتردید منابع گسترده طبیعی کشور از جمله نفت، گاز و آفتاب سوزان کویر، لزوم فعالیتهای پرهزینه هستهای برای تولید انرژی را مورد پرسش قرار میدهد.
با توجه به تواناییهای نظامی هستهای اسرائیل، علاقه اردوغان به دستیابی به سلاحهای اتمی[۳] و برنامههای عربستان و امارات برای ساخت تاسیسات هستهای با هدفهای دوگانه میتوان تصور کرد که تکثیر سلاحهای هستهای در منطقه نا آرام و ناپایدار خاورمیانه در پی دستیابی جمهوری دینی به این سلاح چه عواقب نگران کنندهای میتواند بهبار آورد.
در زمان جنگ سرد آمریکا و شوروی از سازوکارهای گوناگونی از جمله خط تلفن مستقیم میان رهبران دو کشور برخوردار بودند که گفتگو میتوانست سوء تفاهمات و محاسبات نادرست هر یک از طرفین را در زمانهای بحرانی بر طرف ساخته از جنگهای اتمی احتمالی جلوگیری کند. اما در خاورمیانه این سازو کارها در میان کشورهای رقیب از جمله ایران و اسرائیل و یا ایران و عربستان نایاب است و رقابت شدید ایدئولوژیک و فرقهای و دشمنی بیپایان بین جمهوری اسلامی و رقبا احتمال برخورد اتمی دور از انتظار نیست. افزون براین نفرت بیپایان بنیادگرایان حاکم در ایران از آمریکا و اسرائیل و بیاهمیت شمردن جان شهروندان در برابر هدفهای سیاسی و امنیتیشان میتواند به فاجعههای غیر قابل پیشبینی منجر شود که در مقیاس بسیار کوچکتر در مورد هواپیمای اوکراینی روی داد.
مهار اتمی جمهوری اسلامی بدون اراده جامعه جهانی در خلع سلاح اتمی کلیه کشورهای جهان و یا حداقل در خاورمیانه میسر نیست. تا زمانی که آمریکا و روسیه هر زمان اراده کنند میتوانند به رقابتهای اتمیشان ادامه دهند و یا اسرائیل بتواند با پشتیبانی امریکا زرادخانه اتمیاش را پنهان سازد و یا گسترش دهد، جمهوری دینی همواره این بهانه را خواهد داشت که به کوششهایش برای رسیدن به تواناییهای کامل هستهای ادامه دهد.
اما همان گونه که گوشزد شد، چالش هستهای جمهوری دینی بر پایه گرایشهای بنیادگرایانه اسلامی استوار است که ویژگیهای دیگر این گرایش ایدئولوژیک را میتوان از جمله در نفرت نسبت به آمریکا، حملات پیاپی علیه پایگاههای آمریکا در عراق، ایجاد نا آرامی و تنش در کشورهای منطقه، اعلان پیاپی نابودی اسرائیل و تلاش در محاصره نظامی این کشور از راه لنبان، غزه و سوریه، گروگانگیری دو تابعیتیها و گردشگران اروپایی، نفوذ سیاسی و اقتصادی در برخی از کشورهای دیکتاتوری در آمریکای لاتین و سرکوب شدید دگراندیشان جستجو کرد.
خامنهای واکنش جهان در برابر پروژه هستهای را کم هزینهتر از واکنشها در برابر دیگر رویکردهای تنشافزا و مدرنیتهستیز به ویژه نسبت به سرکوب اعتراضات و نقض حقوق بشر در کشور سنجیده است. افزون برین چالش هستهای میتواند احساسات ناسیونالیستی ایرانیان را برانگیزد و به غرب ستیزی در کشور دامن زند.
شوربختانه دولتهای غربی بیش از یک دهه است که در تله هستهای جمهوری دینی گرفتار شدهاند.
توجه رهبران کشورهای مذاکره کننده با جمهورَی دینی به این نکته ضروری است که ضدیت بنیادگرایی اسلامی با ارزشهای مدرنیته پایانناپذیر است و جمهوری دینی از هم زیستی مسالمت آمیز با نظام جهانی با بهره گیری از ترفندهای گوناگون میگریزد و از برنامههای تنشافزا و جاهطلبانهاش در منطقه از جمله علیه اسرائیل دست بر نخواهد کشید. مخالفت خامنهای با مذاکره در باره برجام ۲ و ۳ در زمان اوباما شاهد این مدعاست.
حل معضل بنیادگرایی اسلامی در ایران در گرو توانمندسازی عملی جامعه مدنی، پشتیبانی جدی و پیگیر از مبارزات زنان، اقلیتهای دینی علیه تبعیض و پیکار اقشار و طبقات گوناگون علیه جمهوری دینی برای گذار به یک نظام سکولار و دمکراتیک است. در این راه ضروری است که کشورهای مذاکره کننده با جمهوری دینی موارد زیر را در نظر گیرند:
۱- لزوم احترام به حقوق بشر در ایران را هم سنگ با مهار هستهای به پیش برند.
۲- با توجه به اینکه مجلس فرمایشی دولت را موظف کرده که تا پایان سال ۱۴۰۰ اینترنت “ملی” را راه اندازی کند و این موضوع در همکاریهای دولت چین و جمهوری دینی در توافق نامه ۲۵ ساله بین دو کشور نیز تاکید شده است، لازم است برای جلوگیری از قطع رابطه کنشگران داخلی و کاربران اینترنتی با جهان خارج، اینترنت رایگان ماهواری از سوی کشورهای مذاکره کننده راه اندازی گردد که کمبود آن میتواند در راه استقرار دمکراسی در کشور و بازگرداندن ایران به جامعه جهانی سد بزرگی ایجاد کند. راه اندازی “اینترنت ملی” و قطع رابطه آن با اینترنت جهانی هشداری نیز به اپوزیسیون پراکنده خارج کشور است.
اسفند ۱۳۹۹
mrowgahni.com
—————————————
[۱] - خامنهای، اسلام سیاسی آماج حملات دشمن است، خبرگزاری جمهویر اسلامی، ۲۱ اسفند ۱۳۹۹
[2] - John L. Esposito, Political Islam and the West, academia.edu, Spring 2000
[3] - Aderuti Vicente, The imminent risk of nuclear profliferation in the Middle East, European University Institute, Nov. 12 2019, Online