در زبان آلمانی واژهای هست بهعنوان Helfershelfer که معنی واژه به واژهی آن میشود: “کمککنندهی کمککننده” و در فارسی به همدست یا همدستانِ (درجه دوم) معنی شده است، اما در اصطلاح، بیشتر در معنی منفی به کار میرود، یعنی همدست یا همدستانِ (درجه دومِ) تبهکاران. این واژه به این مفهوم میتواند در هر موردی یا حوزهای به کار رود: از همدستی در یک کار خلاف در زندگی روزمره گرفته تا قتل و دزدی و خلافکاریهای بزرگتر و تا تبهکاریهای سیاسی و اجتماعی.
این اصطلاح بهویژه در ارتباط با رژیم توتالیتر و فاشیستی هیتلر در آلمان بیشترین کاربرد را پیدا کرد. هیتلر مانند همهی دیکتاتورها و نظامهای تمامیتگرا و اقتدارگرا افزون بر همدستانِ مستقیم و درجهی اول، یعنی فرماندهان نظامی، وزرا و نمایندگان مجلس، مدیران ارشد و رؤسای نهادهای دولتی، همدستانِ غیرمستقیم و درجهی دوم هم داشت که بدون این همدستان، همدستان درجهی اول به هیچ نمیتوانستند اهداف و برنامههایی نظام را پیش ببرند.
بسیاری از این همدستانِ درجهی دوم برخلاف همدستانِ درجهی اول نه شناختهشده بودند و نه انگشتشمار. اینها در همهی حوزهها حضور داشتند و مهمتر از همه، برخلاف همدستانِ درجهی اول، در میان مردم زندگی میکردند. اینها کسانی بودند که یا از سرِ ایمان و اعتقاد به حقانیتِ نظام حاکم و یا برای کسب موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی بالاتر و یا حتی برای حفظ موقعیت شغلی خود، پروژهها و برنامههای تعیینشدهی اتاق فکر نظام را در میان مردم اجرا میکردند. در میان آنها از افراد گمنام گرفته تا کارمندان و مسئولان رده پایین مانند مربیها و معلمها، مدیران مدارس و آموزشگاهها و ادارات و سازمانهای دولتی تا سربازان و نیروهای انتظامی و تا چهرهها و شخصیتهای برجسته مانند نویسندگان و هنرمندان و پزشکان و مهندسان و روحانیون و جز آن دیده میشدند. حتی کسانی هم بودند که بهعنوان “نیکوکاران” و ”خادمان مردم” و به نام “نیکوکاری” و “خدمت به مردم” در تحکیم رژیم هیتلری نقش ایفا میکردند.
اینگونه همدستانِ درجهی دوم با شدت و ضعفهایی در همهی گونههای نظامهای توتالیتر و ایدئولوژیک، چه ناسیونالیستی و چه سوسیالیستی، چه دینی و چه غیردینی نیز وجود داشته و دارند، با این تفاوت که در اینگونه نظامها در مراحل نخستینِ پایهگذاری آن، بیشتر این افراد بر پایهی اعتقاد و ایمان به حقانیتِ نظام حاکم عمل میکردند و میکنند و بعدها که رژیم تحکیم یافته و انسانهای صادق و سالم غربال و یا نابود شدند، راه برای ورود کسانی که هدفشان کسب موقعیت و جایگاه شغلی و اجتماعی بالاتر است، هموار میشود.
استفاده از همدستانِ درجهی دوم در نظامهای ایدئولوژیک در روزگار ما، بهویژه در نظامهای دینبنیاد، شکل سامانمندتر، مدونتر و پیچیدهتری به خود گرفته است. برخی از اهداف و برنامههای این نظامها به قانون و وظیفهی کاری تبدیلشده، مانند نظارت بر اجرای برخی مقررات انضباطی و موازین دینی که مسئولان در پایینترین سطح مأمور اجرای آناند. سادهترین و ظاهراً عادیترین شکل آن، آماده کردن و هدایت دانش آموزان، دانشجویان، کارگران و کارمندان برای شرکت در مراسم و تظاهرات رسمی و دیدارهای مقامات و یا رهبر نظام است.
این نظامها حتی بودجههای هنگفتی را برای اجرای انواع پروژهها و برنامهها اختصاص میدهند و حتی بهاصطلاح شخصیتها را مستقیم یا غیرمستقیم “میخرند”. برای مثال درحالیکه فیلمسازان “غیرخودی” را از همهی امکانات محروم و کار را بر آنها سخت میکنند، برای ساختن یک مجموعهی تلویزیونی یا فیلم سینمایی از سوی تهیهکنندگان و کارگردانان “خودی”، بودجهی هنگفتی در اختیار آنها میگذارند. و یا به گونهی سازمانیافته و هدفمند، دست “خودیها” را در تأسیس انواع نهادها و بنیادهای اجتماعی و فرهنگی باز میگذارند و با در اختیار گذاشتن تسهیلات گسترده و متنوع از آنها حمایت همهجانبه میکنند.
یک مورد بسیار ویژه، حمایت و همراهی شخصیتهای برجستهی ملی و محلی مانند نویسندگان، هنرمندان و پزشکان و مانند آنان در مناسبتهای ملی و مذهبی، رویدادهای خاص و یا انتخابات سیاسی با انگیزههای متفاوت است و گاه حتی این شخصیتها در پوشش برنامههای فرهنگی، بیآنکه خودآگاه باشند، مورد سوءاستفادهی سیاسی قرار میگیرند.
از دیگر عرصههای فعالیت و همراهیِ همدستانِ درجهی دوم رسانههای گروهی و شبکههای اجتماعی هستند. انواع بیشمار شبکههای رادیویی و تلویزیونی ریزودرشت تبلیغی، دینی و سیاسی و حتی فرهنگیِ بهاصطلاح بخش خصوصی بدون حمایت مالی و سیاسی نظامهای حاکم، توان راهاندازی و پیشبرد برنامههایشان را نخواهند داشت. با گسترش خواسته یا ناخواستهی شبکههای اجتماعی اینترنتی در میان مردم، توجه نظامهای توتالیتر به این شبکهها بیشتر شد و نفوذ خود را در آنها گسترش دادند.
همدستانِ درجهی دوم نظام در این شبکهها چند دستهاند: نخست کسانی هستند که همکاری مستقیم با نظام دارند و درواقع به جزیی از دستگاه نظام بدل شدهاند. این گروه، در عمل، چشم و گوش نظام هستند و حتی با نفوذ در شبکههای مستقل، سعی میکنند آنها را بپایند و در صورت امکان با ایجاد فضای رعب و وحشت، اعضای گروه را به سکوت وادارند و یا در بهترین حالت، با در دست گرفتن ابتکار عمل و ارسال انبوهِ مطالبِ گزینشی و آماده، آنها را از اهداف واقعیشان منحرف و دور سازند. دوم عدهای هستند که از حمایتها و تسهیلات غیرمستقیم نظام برخوردارند. این دسته برای به دست آوردن هر چه بیشتر امتیازات و امکانات در رقابت با دستهی نخست عمل میکنند و گاه از آنها هم تندتر و “انقلابی” ترند. سوم گروهی هستند که ازنظر سیاسی و اعتقادی در دودلیاند و میان مردم و نظام در نوسان. این عده گاه برای حفظ موقعیت خود، دانسته و گاه ناآگاهانه به ابزار تبلیغی نظام بدل میشوند. چهارم دستهای هستند که برای منافع آنی و آتی و یا درخطر قرار نگرفتن و یا حتی فرصت طلبانه، در مناسبتها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی مختلف خودشیرینی و فضای اجتماعی و فرهنگی را آلوده میکنند و بر ابهامات و توهمات مردم دربارهی ماهیت واقعی نظام دامن میزنند.
سخن کوتاه: با یک نگاه سریع و کلی میبینیم که همدستانِ درجه دوم نظامهای توتالیتر در میان خودمان هستند. از خودمان هستند و شاید هم خودمان باشیم، بیآنکه بدانیم یا بخواهیم.
بهمن ۱۳۹۹