(جبهه ملی خارج از کشور)
باز گشت به سیاست ایرانی برای گذار از نظام ولایی: جانمایه آزادی به جای شکل حکومتی
هر بار که استقلال سیاسی ایران در بلندای تاریخ به خطر میافتاد، ایرانیان از هر قوم و باوری پشت به پشت هم میدادند تا کهن سرزمین را باز پس گیرند و هویت فرهنگی را باز سازند. این چنین بود که ایرانی، یورش تورانی و یونانی و تازی و مغولی و دیگر را از سر گذارند و جان و روان ملی را سه هزار ساله کرد.
شوربختانه اما، در پیش و پس جنگ جهانی دوم، ایدئولوژیهای ستیز و کینه پای به ایران نهادند و به پیشینه روامداری ایرانی آسیبهای سخت رساندند و گوناگونیهای ایرانیان را، که ویژگی ناگزیر هر مردمی است، به دشمنیهای کینهتوزانه و آشتیناپذیر، همچون بهرهکش و بهره ده، و قوم ستمگر و قوم ستم دیده، دگر کردند.
این چنین بود که مبارزه آزادیخواهانه با استبداد سیاسی نظام پادشاهی که به پیشرفت اقتصادی یگانهای دست یافته بود سرانجام به رهبری و پشتیبانی ایدئولوژیهای کینهتوز خدا باور و ناباور به برقراری جمهوری اسلامی خودکامه انجامید. نیز این چنین بود که جمهوری اسلامی خودکامه در برابر شمار روزافزون ایرانیان ناخرسند تاب آورد و پیش از چهل سال ماند. ماند چون کینههای کهنه ایرانیان را از همدلی، با پاسداشت ویژگیهای یکدیگر، برای گذار از نظام ولایی و برپایی آزادی در میهن باز میداشت.
با وجود این اما، روندی ریشهدار در پیشینه سیاسی ایران کم کم پا میگیرد و میرود تا بار دیگر ایرانیان را بر فرای کینهها و دستهها برای رهایی و سربلندی ملی گرد آورد. تازهترین موج این روند به دنبال پیشنهاد «پیمان نوین» شاهزاده رضا پهلوی به راه افتاد.
بسیاری از ایرانیان، به ویژه برون از جرگههای پادشاهیخواه، با باورهای سیاسی گوناگون، جانمایه حکومت بر پایه رای مردم را از «پیمان نوین» بر گرفتند و برای رسیدن به دمکراسی در ایران، بر فرای شکل حکومتی پادشاهی یا جمهوری که به رای مردم خواهد بود، در پیشگاه مردم از آن پشتیبانی کردند. در میان بسیاری از این بیانیههای پشتیبانی میتوان اشاره کرد به «دعوت جمعی از اعضا و هواداران سابق احزاب و سازمانهای کمونیستی در حمایت از پیمان نوین شاهزاده رضا پهلوی» و «ما ایرانی هستیم و ایران آزاد را برای همه ایرانیها میخواهیم!»
همچنان که پیش از این آمد، چنین رویکردی ریشه در بینش سیاسی میهندوستانه ایرانیان دارد. ما در این نوشته به موردی آفرین برانگیز از آن در دوران مبارزه مشروطه خواهی میپردازیم.
بیداری مشروطهخواهی. بر اساس نوشتههای ناظمالاسلام کرمانی، بیداری ایرانیان از زمان امیر کبیر آغاز شد. زمانی که پس از کشته شدن ناصرالدین شاه بوسیله میرزا رضای کرمانی، مظفرالدین میرزا ولیعهد ناصرالدین شاه از تبریز با ۴۰۰ تن از خدمه و اطرافیان به تهران آمد و تاج پادشاهی را بر سر گذارد، وضعیت کشور همچنان آشفته بود.
مظفرالدین شاه با پولهائی که از روسیه تزاری به صورت قرض دریافت میکرد سه بار به اروپا سفر کرد و پولها را به باد داد و قرارداد استعماری و مشهور اکتشاف نفت را در سال ۱۹۰۱ با ناکس دارسی ثروتمند انگلیسی استرالیائی نوشت. کشور در وضعیت نابهسامانی بهسر میبرد و فقر و بیماری سراسر کشور را فرا گرفته بود.
به خاطر گران شدن قیمت قند که از روسیه وارد ایران میشد تاجران بازار قند را احتکار کردند و حاکم تهران عینالدوله برادر مظفرالدین شاه سه تاجر را در مرکز تهران فلک کرد. روحانیون به پشتیبانی از تاجران بازار به امامزاده عبدالعظیم رفته و بست نشستند و بازاریان و مردم عادی نیز به بست نشستگان پیوستند و در تهران نیز کار اعتراض مردم بالا گرفت و اولین شعار «ما خواستار عدالتخانه هستیم» از دهان معترضین شنیده شد. دولت فخیمه انگلیس نیز که جریان را اینچنین دید با فرصتطلبی درب سفارت خود را به روی معترضین گشود. در باغ سفارت چندین هزار نفر جمع شدند و بازار با سرپرستی حاج بنکدار تاجر مشهور برای معترضین غذا وارد سفارتخانه میکرد و شعار عدالتخانه بسیار گسترده شد.
فرمان مشروطیت مظفرالدین شاه و کارشکنی محمدعلی شاه. مظفرالدین شاه به مردم و روحانیون قول تشکیل عدالتخانه را داد و در نهایت در سال ۱۹۰۶ میلادی فرمان مشروطیت با دستخط قوامالسلطنه نوشته شد و پس از چند ماه مجلس شورای ملی تشکیل گردید. مظفرالدین شاه که سخت بیمار بود از میان رفت و پسرش محمد علی میرزا که در تبریز با روحانیون مرتجع همپیمان شده بود برای مخالفت با مشروطه وارد تهران شد و تاج گذاری کرد و از روز نخست با مشروطهخواهان سر ناسازگاری گذاشت و لذا مشروطهخواهان که ناراحت از این ماجرا بودند به صورت مخفی انجمنها و محافل گوناگونی را تشکیل دادند.
انجمن «باغ میکده». یکی از مشهور ترین هستههای مقاومت انجمن «باغ میکده» بود که در سال ۱۲۸۳ شمسی در باغ یکی از مشروطهخواهان مشهور به نام میرزا سلیمان خان میکده تشکیل شد. مخالفین که همداستان شده بودند به صورت مخفیانه وارد باغ میشدند. در باغ این گروه از مشروطهخواهان در برابر پرچم شیر و خورشید و یک جلد قرآن هم پیمان شدند که تا به زیر کشیدن محمد علی شاه از پای ننشینند. سلیمان خان میکده معاون وزیر جنگ در دستگاه محمدعلی شاه بود و اشخاص مشهوری که در باغ گرد میآمدند بیش از ۲۰ نفر بودند و چند تن از آنها که بسیار مشهور بودند عبارت بودند از:
ملکالمتکلمین، سیدجمالالدین واعظ، ابوالحسن قاجار (شیخ الرئیس) میرزا سلیمان خان میکده، یحیی دولتآبادی، محمد حسین ذکاء الملک فروغی، حاج سیاح، میرزا جهانگیر خان شیرازی (صور اسرافیل)، ارباب گیو زردشتی و میرزا حسن خان رشدیه. تقیزاده تبریزی نیز با آنها هم پیمان بود ولی به تبریز تبعید شده بود. این چهرهها و دیگر ایرانیانی که برون از باغ میکده با ایشان در ارتباط بودند باورهای گوناگونی داشتند. اما پذیرفتند که برای رهایی ایران کنار هم بنشینند، هم اندیشی کنند و برزمند.
گروه باغ میکده یک قطعنامه ۱۸ مادهای صادر کرد که نکات مهم آن شامل روشنگری افکار عمومی نوشتن و تبلیغ افکار آزادیخواهی و تماس با مطبوعات خارج کشور بود.
محمدعلی شاه از این انجمن سری آگاهی یافت و پس از آنکه مجلس را به توپ بست هموندان آن انجمن را دستگیر و به باغشاه آورد و در آنجا ملکالمتکلمین، صور اسرافیل، سید جمالالدین واعظ و سید محمد رضا مساوات را به دار آویخت.
مقاومت آزادیخواهان در تبریز و تهران. افزون بر انجمن «باغ میکده»، هر مقاومت مشروطهخواهی دیگری هم در این دوران، همچون در تبریز و تهران، در برگیرنده ایرانیان با ویژگیها و باورهای گوناگون بود.
در تبریز مشروطهخواهان در محاصره قرار گرفتند و ستار خان و باقر خان با تشکیل سپاه مجاهد به مقاومت پرداختند و در این نبرد نابرابر بسیار کشته دادند از آن میان (هوارد پاسکرویل) معلم آمریکایی که دوشادوش ستار خان و باقر خان میجنگید و کشته شد.
حیدر خان عمواقلی (بلشویک) و یپرم خان ارمنی رهبر پارتیزانهای ارمنی در برابر عثمانیها از قفقاز به ایران آمدند و در رشت با میرزا کوچک خان و سپهدار تنکابنی گروه مخالف محمد علی شاه را تشکیل دادند و با اسلحههایی که یپرم خان همراه داشت و یک گروه پارتیزان ورزیده اقدام به تشکیل (کمیته ستار) نمودند و به مبارزان آذربایجان آگاهی رسانیدند که برای پس گرفتن مشروطه به سوی تهران در حرکت هستند و یپرم خان و نیرویش با دلاوری و دور زدن نیروی قزاق به رهبری لیاخوف از دروازه بهجتآباد وارد مرکز تهران شدند و قزاقها ناچار به تسلیم گردیدند. سران بختیاری نیز به تهران رسیدند و ستارخان و باقر خان نیز به تهران آمدند و محمدعلی شاه به سفارت روسیه در شمال تهران پناهنده شد و مردم با شادی چند روز را در جشن و پایکوبی بهسر بردند.
دادگاه انقلاب بوسیله نمایندگان سران بختیاری، آذربایجان، نماینده میرزای تنکابنی، نماینده وکلای خراسان، نماینده آیتاله طباطبائی، نماینده بهبهانی و نماینده کاشیها تشکیل شد و ریاست این دادگاه را شیخ ابراهیم زنجانی بر عهده داشت و این دادگاه شیخ فضلاله نوری مجتهد مخالف مشروطه و هوادار محمد علی شاه را به اعدام محکوم کرد و یپرم خان ارمنی رئیس شهربانی او را بدار آویخت.
بینش سیاسی ایرانی برای ایران امروز. به نظر من اکنون نیز میدان شطرنج سیاسی ایران با دوران مشروطه یکسان است. نقش محمدعلی شاه را خامنهای برعهده دارد. سپاه سرکوبگر اسلامی نقش قزاقها را دارند. حکومت مشروعه که شیخ فضلاله نوری خواهان آن بود بر سر کار است.
در آن زمان آزادی خواهان در باغ میکده انجمن کردند و بیانیه ۱۸ مادهای دادند و خواهان آزادی کامل، عدالتخانه در لباس مشروطه بودند. امروز نیز تمام درخواست آزادیخواهان همینهاست. در آن زمان لیبرال دموکراتها همراه با سوسیال دموکراتها، بلشویکها ٫ پارتیزانهای ارمنی و مبارزان آذری در کنار هم قرار گرفتند تا پیروز شدند و امروز نیز راه چاره همگرا شدن همه آزادیخواهان بر محور محتوای نظام سکولار دموکراتیک است و انتخاب شکل نظام بر عهده ملت ایران در فردای آزادی است.
باید به دنبال فصل مشترکها بود و با همگرائی و اتحاد نیروهای آزادیخواه سکولار دموکرات برای عبور از این نظام اهریمنی و جلوگیری از خدشه دار شدن استقلال کشور چند هزار ساله ایران، روشنفکران دموکرات ایرانگرا باید هم داستان شوند و این حکومت را از سر راه بردارند.
نقشه راه برپایه الگوی «انجمن باغ میکده» همسویی نیروهای دموکرات برای بر کنار کردن حکومت اسلامی میباشد. باید کاری کرد که خامنهای به سفارت روسیه پوتین پناهنده شود و نیروی قزاق سپاه پاسداران را وادار به تسلیم در برابر اراده ملت کرد و این کار انجام شدنی است اگر ما آزادیخواهان مانند آزادی خواهان دوران مشروطه فکر و عمل کنیم.
امروز همسو شدن با جانمایه «پیمان نوین» شاهزاده رضا پهلوی و بیانیههای پشتیبانی که در پی آن آمد خردمندانهترین گزینه کوشندگی مشروطهخواهی است. برای پیگیری مشروطه خواهی، امروز اپوزیسیون دموکراسیخواه میبایستی گرد باور به برپایی حاکمیت رای مردم از پراکندگی برهد، نیرو شود بکوشد تا با گذار از نظام ولایی تعیین شکل نظام، پادشاهی یا جمهوری، را به به رأی مستقیم مرد واگذارد.
من در اردوگاه مشروطهخواهان در برگیرنده گوناگونی ایران زمین ایستاده ام ، شما دیگر آزادی خواهان کجا ایستادهاید؟