یکی از بزرگترین اشتباهات بخشی از نیروهای سکولار غیر انقلابی، دفاع یک طرفه و پشتیبانی انها از اصلاحطلبان در مقابل نیروهای انقلابی و رادیکال بوده است. این سیاست به ضرر جنبش دموکراسی در ایران بوده است. ظاهراْ این دفاع به خاطر گذار مسالمتآمیز و کمهزینه کردن تغییرات بوده است، اما به ضد آن تبدیل شده است.
بعد از شکست پروژه اصلاحات در ایران بخشهای زیادی از جامعه (بویژه جوانان) که از اصلاحطلبان ناامید و کنده شدهاند به جای پیوستن به نیروهای سکولار طرفدار دموکراسی، جذب جریانات ناسیونالیست افراطی و ضد عرب و یا انقلابی شدهاند، چون از نظر آنها این نیروها تفاوتی با اصلاحطلبان ندارند. این دقیقاْ همان اتفاقی است که در سالهای اواخر دهه ۴۰ رخ داد یعنی نیروهای سیاسی میانه جامعه کاملا ضعیف شده و جریانات انقلابی رشد کردند. مطمئناْ در وهله اول این حکومت است فرصت سیاستورزی را به بخش میانه جامعه نمیدهد، اما اگر فقط تقصیر را به گردن حکومت بیاندازیم، از بار مسئولیت سیاسی خود شانه خالی کردهایم.
همگرایی و مشارکت همه بخشهای جامعه برای گذار به دموکراسی در ایران شامل: جمهوریخواهان (راست، چپ و میانه)، فدرالیستها، مشروطهخواهان و نارضیان درون حکومت لازم است و بدون این همگرایی امکان گذار به دموکراسی غیر ممکن و یا خیلی مشکل خواهد بود، اما زمانی میتوان از یک همگرایی برای گذار به دموکراسی صحبت کرد که:
۱- وزن و رهبری هر بخش از نیروها در جامعه مشخص باشد.
۲- ثقل رهبری در اختیار نیروهای سکولار دموکراسیخواه باشد.
شهریور ۹۹