ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 20.06.2020, 10:22
جهان پس از کرونا - چهار

برگردان: مهدی رجبی

مجله Telerama(از گروه Le Monde)‏
دانیل کوهن: ” حکومت‌ها تصمیم گرفتند اقتصاد را متوقف كنند تا جان افراد را نجات دهند. این تازگی دارد “‏
رمی ونسان (Remi Vincent)‏

این اقتصاددان بحران بهداشتی و اقتصادی را که از سر می‌گذرانیم، تحلیل می‌کند. سه دهه گذشته سرمایه داری، که دانیل کوهن ‏هرگز از تحلیل آن خسته نمی‌شود، او را به یک اقتصاددان نگران تبدیل کرده است. عناوین کتابهای منتشر شده وی شاهد این ‏امر است. کتابی که در سال ۲۰۱۸ زیر عنوان “کرونیک تب‌دار جهشی که نگران می‌کند” منتشر شد، امروز به‌طرز عجیبی ‏طنین‌انداز است. مطمئناً، دانیل کوهن بحران بهداشتی یا فروغلطش اقتصادی ناشی از آن را پیش‌بینی نکرده بود. اما انسان ‏دیجیتالی که او بالیدن آن را می‌دید، پیروزی خود را در این دو ماه حصر نشان داد.

بحرانی که ما از آن عبور می‌کنیم ورق‌ها را به کلی تغییر داد. حکومت که زیر تأثیر انقلاب محافظه‌کار ریگان - تاچر و چهل ‏سال لیبرالیسم قرار گرفته بود، در هر سوی کره زمین فراخوانده می‌شود تا اقتصاد را از غرق شدن نجات دهد. در این مصاحبه ‏او به این موضوع می‌پردازد، سپس تأثیر این بحران بهداشتی و اقتصادی را بر تداوم یا توقف جهانی شدن، و پیامدهای ‏بومزیستی آن تحلیل خواهد کرد. سرانجام، او دوباره به انقلاب دیجیتال باز خواهد گشت؛ شکاف‌های اجتماعی که ایجاد می‌کند، خدماتی که به ما ارائه می‌دهد، حدومرزهایی که باید بر آن اعمال کرد تا از فروافتادن در پسا انسانیت جلوگیری شود …‏

تفاوت واقعی بین بحران اقتصادی کنونی با موارد پیشین چیست؟

دانیل کوهن: حکومت‌ها یکی پس از دیگری تصمیم گرفتند تا برای نجات جان (انسان‌ها) اقتصاد را متوقف کنند. دامن زدن به ‏یک بحران اقتصادی به منظور خنثا کردن یک بحران بهداشتی در تاریخ بشر پیشینه ندارد. در گذشته اپیدمی‌های بسیار ‏شدیدتری نسبت به مواردی که ما می‌شناسیم وجود داشته است، اما آنها فقط به نسبت شمار کشته شدگان خسارت اقتصادی وارد ‏کرده اند. رابرت بارو، اقتصاددان درباره آنفولانزای اسپانیا در ‏‎۱۹۱۸‎‏-‏‎۱۹۱۸‎‏، تخمین زده است که تنها باعث کاهش ‏‎۲.۲۵‎‏٪ ‏درآمد شد، این خود در مقایسه با تلفات انسانی ناشی از این آنفولانزا بسیار اندک است. همین بس که مرگ و میر فرانسه ۵۰۰ ‏هزار تخمین زده می‌شد. حال آنکه در اثر ‏Covid‏، تولید ناخالص داخلی امسال حتما ‏‎۱۰‎‏٪ کاهش خواهد یافت، نزدیک به ‏رکود اقتصادی دهه ‏‎۱۹۳۰‎‏.‏

آیا براستی سرمایه داری زندگی را علیه سود برگزیده است؟

دانیل کوهن: این کار نظام سرمایه داری نیست، بنگاه‌های اقتصادی شتابانه درپی آن هستند اوضاع گذشته را ادامه دهند. این ‏حکومت‌ها بودند که زیر فشار افکار عمومی خود تصمیم به حصر گرفتند. سیاستمداران دریافتند که نمی‌توانند با پانصد هزار ‏کشته روی دستشان، در انتخابات آینده شرکت کنند. این براستی بیان حساسیت بیشتر کشورها به زندگی انسان است.‏
“در همه کشورها هنگامی که دریافتند که بیمارستان‌ها در حال فلج شدن هستند، حصر را بر جامعه تحمیل کردند.”‏

لیبرال‌های پوپولیستی مانند دونالد ترامپ، جایر بولسونارو، بوریس جانسون، سعی کردند در برابر امر توقف (اقتصاد) ‏مقاومت کنند.‏

دانیل کوهن: بوریس جانسون براستی متقاعد شده بود که برای ایجاد ایمنی گروهی، باید اجازه داد تا اپیدمی پیش برود. و اینکه ‏پیآمدهای اقتصادی و اجتماعی اقدامات بهداشتی لازم نباید بدتر از ضرری که توقف اقتصاد ببار می‌آورد، باشد. هنگامیکه ‏دانشکده امپریال برآورد کرد که پانصد هزار کشته خواهند داشت، مجبور به عقب نشینی شد. در کلیه کشورها، هنگامی که ‏مشخص شد بیمارستان‌ها در حال فلج شدن هستند، حصر اعمال شد. نه تنها برای جلوگیری از مرگ و میر، بلکه بخاطرنجات ‏نظام مراقبت‌های بهداشتی، که همراه با آموزش و فرهنگ، یک ارزش اساسی جوامع پسا صنعتی است. هزینه‌های بهداشتی ‏نسبت به تولید ناخالص داخلی در فرانسه ۱۱ درصد و در آمریکا ‏‎۱۸‎‏٪ است، بسا بیشتر از نسبت بخش صنعت. باید افزود که ‏خبرها در زمان مستقیم پخش می‌شوند. در جریان آنفولانزای اسپانیایی، مردم در خانه می‌مردند، و کسی خبردار نمی‌شد. ‏امروزه، افراد در بیمارستان‌ها می‌میرند، و دیده می‌شود که کارکنان بهداشت زیر بار کار، کمرشان خم شده است. این بیماری ‏همه گیر نظام را درهم ریخته، و احساسات و همبستگی را وارد گود کرده است.‏
دونالد ترامپ نیز مانند بوریس جانسون و جیر بولسونارو اعلام خبرها را چند گونه کرده‌اند تا ابعاد بیماری همه گیر را ناچیز ‏جلوه داده، و درنتیجه اقتصاد را متوقف نسازند.‏

دولت فرانسه از بیکاری محدود مراقبت می‌کند، هزینه‌های اجتماعی و مالی (بنگاه‌ها) را کاهش می‌دهد، و به هرکاری ‏دست می‌زند تا از اخراج (کارکنان) جلوگیری شود. همه کشورها تصمیم گرفته‌اند با میلیارد‌ها دلار از اقتصاد حمایت کنند. ‏آیا این بازگشت دولت مداخله گر است؟ همان چیزی که اقتصاددان ماینارد کینز در دهه ‏‎۱۹۳۰‎‏ از آن پشتیبانی می‌کرد.‏

دانیل کوهن: در آمریکا، کسری بودجه عمومی دو برابر خواهد شد! دونالد ترامپ پول زیادی خرج می‌کند، گرچه آن را به ‏طور عمده بین رأی دهندگان خود توزیع می‌کند. آیا مداخله حکومت‌ها امروزه کینزگرایی است؟ مسئله پیچیده‌تر از آن است. در ‏جریان یک بحران اقتصادی عادی، مقامات حکومتی می‌کوشند تا با اهرم تقاضا تولید ناخالص داخلی را به هر روشی افزایش ‏دهند. آنها مصرف را برای نجات کار و فعالیت تشویق می‌کنند. در اینجا، حکومت «می خواهد» تولید ناخالص داخلی را کاهش ‏دهد؛ با ممنوع کردن کار کارکنان کافه رستوران‌ها یا بازیگران سینِما و تئاتر. حتی زمانیکه فعالیت مجاز می‌شود، مقررات ‏فاصله گیری اجتماعی، حتی در کارخانه‌ها به گونه یی است که ظرفیت تولید گذشته را نخواهیم یافت. بنابراین باید اقداماتی از ‏سر همراهی و کمک درپیش گرفت: دولت باید كسانی را كه قربانی سیاست بهداشتی هستند، کاملاً جبران خسارت كند. زمانیکه ‏گفتم افت یک درصد از تولید ناخالص داخلی باید با افزایش معادل آن در کسری عمومی جبران شود، خیلی زود بود.‏
‏‏
کسری و بدهی عمومی را تا چه میزان می‌توان ادامه داد؟

دانیل کوهن: فرض کنید این بحران دو سال به درازا بکشد. اگر کسری عمومی هر سال ‏‎۱۰‎‏٪ از تولید ناخالص داخلی را تشکیل ‏دهد، بدهی دولت ‏‎۲۰‎‏٪، شاید ‏‎۳۰‎‏٪ افزایش می‌یابد. اما آنچه در بودجه دولت حائز اهمیت است حجم بدهی نیست، بلکه بار ‏بهره است. زیرا یک حکومت، بر خلاف یک شخص، مجبور به بازپرداخت بدهی خود نیست، و فقط باید بتواند بهره را ‏پرداخت کند و آن را بگونه‌ای بی‌پایان!‏
با این حال، حکومت فرانسه امروز می‌تواند وام ۵۰ ساله با نرخ ‏‎۰.۸‎‏ درصد بدست آورد. حال با افزایش ‏‎۳۰‎‏ درصد بدهی خود، بار ‏بهره را دستکم ‏‎۰.۳‎‏ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش می‌دهد، براستی رقم ناچیزی است! بنابراین نباید از این مسئله بدهی ‏ترسید. البته این شرایط وام‌گیری مناسب مرهون بانک مرکزی اروپا است که به لطف یک برنامه خرید بدهی، بازارها را ‏مطمئن ساخته است. اما دادگاه قانون اساسی آلمان در کارلسروهه این برنامه تأیید شده توسط دیوان عدالت اروپا را به زیر سؤال ‏برد. ما باید نسبت به این اعلام جنگ توسط دادرسان کارلسروهه توجه داشته باشیم، زیرا تاکنون کسی جرأت نکرده بود با ‏دادرسان اروپا در تضاد باشد.‏

آیا این بحران در اداره خدمات عمومی فرانسه آثار مثبتی به همراه خواهد داشت؟

دانیل کوهن: مگر اینکه امانوئل ماکرون کر و کور باشد، البته این تغییر خواهد کرد. وقتی کارمندان بیمارستان در پاییز گفتند ‏‏”ما دیگر نمی‌توانیم ادامه دهیم” بدیهی بود که آنها دیگر نمی‌توانستند ادامه دهند. ولی کسی به آن‌ها گوش نداد، ولی فکر می‌کنم ‏هم اکنون به آن‌ها گوش خواهند داد. به همین ترتیب، امیدوارم که امر کمبود منابع در دانشگاه‌ها بطرزی عمیق زیر پرسش نهاده ‏شود. هیچ درس دیگری در سالن‌های درس شلوغ مانند مواردی که پیش از این داشتیم امکان پذیر نخواهد بود. در بین خدمات ‏عمومی، چیزهای گرانبهای زندگی- بهداشت، مدرسه بچه‌ها، دانشگاه - وجود دارد و ما باید توجه ویژه به آنها داشته باشیم. ‏انقلاب محافظه کار به رهبری ریگان و تاچر به طوری گسترده تر، منجر به ریاضت بودجه یی در این زمینه‌ها شده، و نیز بی ‏اعتمادی به حکومت و به کارمندان آن را موجب گردید.‏
بحران سوبپرایم سال ‏‎۲۰۰۸‎‏ می‌توانست تکانی را موجب شود، اما نفی جهان نئولیبرال شکل بسیار عجیب و غریبی داشت، ‏بصورت پوپولیسم راست گرا. این پوپولیسم بیانگر درخواست فزاینده طبقات توده یی به پشتیبانی شدن در برابر جهانی شدن ‏است. آنها خود را قربانی آن احساس می‌کنند، اما راهچارهای اقتصادی بطوز چشمگیری لیبرال و ضد مالیاتی باقی مانده است. ‏این بحران بهداشتی می‌تواند شایستگی بی اعتبار کردن ترامپ و بولسونارو را داشته باشد، زیرا آنها این بحران را با شعارها، ‏توییت‌ها و اخبار جعلی مدیریت کردند. حال آنکه در اینجا یک داور وجود دارد: شمار قربانیان.‏

این بحران همچنین کاستی‌های جوامع اروپایی را که غیر صنعتی شده، و دیگر نیازهای نخستین جامعه را تولید نمی‌کنند ‏آشکار کرده است. منهای آلمان که به نظر می‌رسد بهتر از دیگران از پس این بحران برآمد ...‏

دانیل کوهن:از زاویه اداره بهداشتی بحران، بویژه فکر می‌کنم بخت با آلمانی‌ها همراه بود. ویروس شناس بزرگ آنها، ‏کریستین دروستن، در سال ‏‎۲۰۰۳‎‏ روی ‏SARS‏ کار کرده بود، او با چینی‌ها در تماس بود، توانست زنگ هشدار را زود به ‏صدا درآورد و شنیده شود. وانگهی آلمانی‌ها از یک مدل سیاسی منطقه یی پایدار و استوار برخوردار هستند که به آنها اجازه می‌دهد تا به سرعت سیاست عملی درست را بکار گیرند. از این گذشته، من در مورد آلمان چندان خوش بین نیستم. روشن است ‏که آنها صنعت خود را بازآفرینی کرده اند، اما با انتقال فراوان دستگاه تولید خود به کشورهای اروپای شرقی. کارگران آلمانی، ‏بسیار سندیکایی و پردرآمد اند، و تنها آخرین مهره را در کارخانه‌های مونتاژ سفت می‌کنند. آلمان همچنان یک کشور صنعتی ‏است اما دیگر نمونه‌ای از جامعه صنعتی فراگیر که از مدت‌ها پیش وجود داشت، نیست. از زمانیکه اصلاحات شرودر بین ‏سالهای ‏‎۲۰۰۳‎‏ و ‏‎۲۰۰۵‎‏ اجرا شد، شاخص فقر در آنجا بسیار بالا رفته است.‏

اما آلمان در حسابداری خود توازن برقرار می‌کند و همچنان یک کشور صادر کننده بزرگ است ...‏

دانیل کوهن: امروزه رشد صنعتی یک ملت فقط در چارچوب جهانی سازی امکان پذیر است. گاه گمان می‌رود که صنعت منبع ‏خودکفایی است، این اشتباه است، این امر شما را به تجارت جهانی وابسته می‌کند. چنانکه آلمان خود را در شرایط آسیب پذیری ‏زیادی نسبت به چین قرار داده است. اگر آلمان از بحران سال ‏‎۲۰۰۸‎‏ سربلند برآمد، به این دلیل بود که بیکاری محدود را در ‏حدی گسترده تجربه کرده بود و به این امر تکیه کرد که چین خیلی سریعتر از سایر کشورها از بحران رهایی خواهد یافت. بدین ‏ترتیب، اقتصاد آلمان کاملاً به صادرات وابسته شده است. این کشور در جهانی که بخواهد روند وارونه جهانی شدن را درپیش ‏بگیرد، مشکل خواهد داشت.‏

آیا بحران بهداشتی و اقتصادی، خطرآن را ندارد که بحران‌های بومزیستی و پیش از همه بحران آشفتگی آب و هوایی را ‏در سایه قرار دهد؟

دانیل کوهن: نه، من فکر می‌کنم آن بحران این موارد را برجسته می‌کند. من نمی‌خواهم بیش از حد خوش بین باشم، اما می‌‏بینید که دو ماه حصر باعث شد صدایی متفاوت، آهنگ پرندگان را بشنوید و هوای متفاوت و کمتر آلوده را تنفس کنید. همه به ‏طور خودانگیخته بین محیط زیست و بحران بهداشتی پیوند برقرار می‌کنند، حتا اگر اپیدمی‌ها چشم براه جهانی شدن نبودند. ‏این بحران، همانگونه که بحران مالی سوبپرایم در سال ‏‎۲۰۰۸‎‏ نشان داد، این بحران به ما یادآوری می‌کند که ما در جهانی از ‏ارتباط متقابل تحمل ناپذیر زندگی می‌کنیم. در جریان بحران سوبپرایم، ما دیدیم که چگونه فرآورده‌های زهرآگین بازار مالی ‏آمریکا که برای خانواده‌های سخت بدهکار تدارک دیده شده بود، توانست واکنش‌های زنجیره یی در کشورهای اروپا و آسیا ببار ‏آورد. در جریان این اپیدمی، یک مسافر هواپیما توانست کالیفرنیا را آلوده کند …‏
در زمان بحران سوبپرایم، جوزف استیگلیتز تصویر شبکه‌های برقی را بعنوان مثال گرفته بود: مصرف‌های برق در کل ‏شبکه هماهنگ و متقابل می‌شود تا تداوم سرویس رسانی را تضمین کند، ولی اگر اندازه مصرف کل از حد معینی فراتر رود، ‏کل شبکه در خاموشی فرو می‌غلتد. ما در دوازده سال گذشته، دو بار شاهد این بودیم که در عرض ده روز بحران سرتاسر ‏زمین را فراگرفت. و ما نهادهایی را که به ما اجازه دهند این بحران را آنگونه که باید مدیریت کنیم، نداریم. ‏

آیا بحران فعلی به ویژه کجروی سرمایه داری را که باعث پرولتری شدن مشاغل پیرامونی می‌شوند، در حالی که درآمدهای ‏کلان ثروتمندان فوران می‌کنند، آشکار نمی‌سازد؟

دانیل کوهن: آنچه که ما در این چهل سال تجربه کرده ایم، تنها لحظه‌ای از تاریخ سرمایه داری است. این سرمایه داری با ‏بهره گیری از گفته ژیل دلوز (مردم) را «بی خاک و بوم» می‌سازد. این ماجرا تکرار آن چیزی است که پیشتر در آغاز سده ‏نوزده، هنگامی که دهقانان را از روستاهایشان بیرون کشیدیم، و در کارخانه‌ها قرار دادیم، رخ داده بود. این کارگران که از ‏همه پیوندهای پیشین بریده شده بودند، توانستند یک نیروی جمعی بوجود آورند. آنها توانستند در رابطه بین کار و سرمایه ‏موازنه و تعادلی برقرار سازند. من بطرز ساده لوحانه سوسیال دموکراتیک هستم، و فکر می‌کنم نیروهای کاری می‌توانند از ‏نو سندیکایی شوند، و اینکه دولت رفاه می‌تواند خود را بازسازی کند، و راهکارهای قدیمی آن دوباره زنده شوند. من بر این ‏باور نیستم که سرمایه داری با یک انقلاب سرنگون خواهد شد. اما می‌توانیم چشم بر این داشته باشیم که آن بگونه یی تدریجی ‏بخار شود. نبردی فوری که در پیش باید گرفت، کاستن از فشار رقابتی است که بر دوش ما سنگینی می‌کند، بیرون آمدن از این ‏تولیدگرایی است که از سی سال پیش بر ما مسلط شده است، تا بدینوسیله از فشار کربن بکاهیم، زیرا امر بومزیستی همان ‏جایگاه را امروزه دارد که مسأله اجتماعی در سده بیستم. برای کاهش کربن نباید تنها دل به این بست که شیوه‌های فنآوری ‏راهچار کاستن از آن را پیدا خواهند کرد. ما باید بطور واقعی درباره شیوه ساختن محیط‌های زندگی مشترک فکر کنیم.‏

شما جمله جامعه شناس اروینگ گافمن را که به دهه ‏‎۱۹۷۰‎‏ مربوط است، در کتاب خود یاد آور می‌شوید: “انسان مدرن ‏یک جا بند نمی‌شود.” آیا مشکل بزرگ بشریت، حرکت بیش از حد وی نیست؟

دانیل کوهن: این یک گفتاوری است که من از کتابی بسیار خوب به نام ‏L’Utopie communautaire‏، نوشته برنارد ‏لاکروآ در سال ‏‎۱۹۸۱‎‏ گرفته ام. ولی او عکس این موضوع را می‌گفت: «اوتوپی اشتراکی بدین دلیل شکست خورد که انسان ‏مدرن نیاز به هستی‌های متعدد دارد.» من فکر می‌کنم که این نکته مهمی است، حصر به ما کمک کرد تا آن را بخوبی لمس ‏بکنیم. کسی نمی‌تواند فقط در فضای خانوادگی، یا فقط در فضای کاری باشد و به آمیختن این دو نیز راضی نیست. می‌بینیم که ‏بین کار و خانواده، کافه‌ها، سالن‌های کنسرت وجود دارد. ما به چندین زندگی نیاز داریم. پاسكال می‌گفت كه بدبختی مردمان ‏این است كه آنها نمی‌توانند در آرامش بسر ببرند. پرروشن است که این یک جنبه بیمارگونه دارد. اما آرزوی آزادی نیز وجود ‏دارد، آرزوی اینکه تنها به یک هستی محصور نباشیم. مثل همیشه، باید یک حد وسط پیدا کرد....‏

این بحران چه تاثیری در فن آوری‌های دیجیتال داشته است؟

دانیل کوهن: حصر شتاب برق آسایی به بهره گیری از آنها داد. هم اکنون ‏Netflix‏ وزن بیشتری از Disney دارد. صاحب ‏آمازون که ثروتمندترین مرد روی کره زمین بود، بازهم ثروتمندتر شد. در همه جا، با پدیده‌هایی مانند پزشکی از راه دور، ‏تدریس از راه دور، کسب و کار با اینترنت، شاهد یک دگرگونی کامل هستیم. این دیدار تصادفی بین شوک بهداشتی که آن را می‌شناسیم با فناوری‌ها که پانزده سال پیش بوجود آمدند، اثرات انفجاری ایجاد کرده است، زیرا آن‌ها براستی برای آزادسازی ‏اقتصاد از روابط رخ در رخ طراحی شده بودند. آنها برای همین منظور ساخته شده‌اند، من سال گذشته این نکات را در کتاب ‏خود که از مشاهده‌های اقتصاددان ژان فوراستیه بهره می‌جست، نوشتم. از سر حادثه، حصر به آن‌ها امکان آزمایش فراوانی ‏داد.‏

مشاهده‌های ژان فوراستیه چه بودند؟

دانیل کوهن: از اوایل سال ‏‎۱۹۴۸‎‏، حتی پیش از سی سال با شکوه (۱۹۵۰ ۱۹۸۰)، این اقتصاددان دورنگر دریافته بود که ‏پس از جهان صنعتی، جامعه خدماتی جایگزین آن خواهد شد. بشر پس از هزاران سال کار روی زمین، و پس از سدها سال کار ‏روی ماده، حال به کار روی خویش خواهد پرداخت. کتاب وی با عنوان “امید بزرگ سده بیستم” بدین می‌پرداخت که بشریت با ‏ورود به جامعه خدمتی، یعنی جایی که هر فردی به دیگران می‌پردازد، صورت انسانی خواهد یافت. این به معنای پایان ‏ازخودبیگانگی بود. او بر این واقعیت انگشت نهاد که این اقتصاد رشد کندتری را ایجاد می‌کند: از آنجا که کالایی که می‌فروشم، زمانی است که با دیگران می‌گذرانم، به عنوان کارکن بهداشتی، به عنوان معلم، و از آنجا که زمان را نمی‌توان دراز کرد، ‏درنتیجه رشد محدود خواهد شد. . اما اینکه اقتصاد کندتر خواهد شد، خبر خوبی برای او بود. این را بهایی بشمار آورد که ‏سرانجام برای انسانی شدن اقتصاد باید بپردازیم.‏
‏”زمانیکه دیگر نتوان همدیگر را دید، چگونه می‌توان جامعه را ساخت؟ اقتصاد دیجیتال معادله را حل کرد.”‏

و در حقیقت، با توسعه این اقتصاد خدماتی، رشد پس از دوره سی سال با شکوه فروپاشید ...‏

دانیل کوهن: مسئله این است که ماهیت سرمایه داری، همیشه و همه جا، همانا جستجوی پرعطش درجهت کاهش هزینه است. ‏جهانی سازی امکان داد تا با نیروی کار پیوسته ارزان‌تر که برای یافتن آن به دورترین گوشه‌های کره زمین رفتیم، هزینه‌های ‏فرآورده‌های صنعتی کاهش یابد. اما چگونه می‌توان هزینه‌های خدمات را کاهش داد؟ آنها راه حل را پیدا کردند: با دیجیتالی ‏کردن مردم و روابط رو در روی تصویری. گویا سرمایه داری دیجیتال امروز پاسخی ضمنی و خاموش به پرسش ژان ‏فوراستیه باشد. روزی فرا خواهد رسید که وضعیت بهداشتی، ذائقه، احساسات و همه زندگی شما دیجیتالی خواهد شد، و شما ‏بکمک الگوریتم‌ها از راه دور مدیریت خواهید شد. جامعه دیجیتال، به اعتباری، جامعه خدماتی را صنعتی می‌سازد. و این در ‏حال رخ دادن است، خیلی ساده با گردش یک دور آچار. به گمان من بحران فعلی بذر غیرانسانی شدن فزاینده یی را می‌پاشاند. ‏چگونه می‌توان جامعه یی را که در آن نتوان همدیگر را دید، به گردش در آورد؟ اقتصاد دیجیتال معادله را حل کرده است.‏

دورکاری ممکن است مانع از پیوندهای (شخصی) شده باشد، اما موجب صرفه جویی در زمان حمل و نقل شده است، آیا ‏این نوعی انسانی شدن دوباره نیست؟

دانیل کوهن: فراموش نکنیم که دستکم ۳۰ درصد از افرادی که در فرانسه دورکاری می‌کنند، عمدتا دانش آموختگان آموزش ‏عالی هستند. الحق که درباره یک سوم بالای جامعه گفتگو می‌کنیم، یعنی یک بخش از جامعه که در حال حاضر ممتاز است و ‏در کار دورکاری راهی برای افزایش استقلال خود می‌یابد. ما می‌دانیم که خوشی از کار بگونه یی بس نابرابر در جامعه توزیع ‏شده، و ایندوره حصر باعث تقویت این نابرابری‌ها گردیده است. دورکاری راه حل جهانگیر برای مشکلات اجتماعی نیست.‏
درعوض، حصر این را نشان داد که پدیده دیجیتالی امکان می‌دهد تا کارکردن، مراوده داشتن و سرگرمی در شرایط دور و با ‏فاصله میسر گردد. من از فنآوری هراسناک نیستم، اما نگران حصرکردن دیجیتالی هستم! دو سناریو امکان پذیر است. نخستین ‏آن‌ها اینکه پدیده دیجیتالی کنترل زندگی ما را به دست می‌گیرد. ‏پزشکی از دور، آموزش از دور، سرگرمی از دور گسترش می‌یابد، و الگوریتم‌ها جایگزین شمار فراوانی از فعالیت‌ها خواهند شد. این به معنای پایان کار نیست، زیرا بیل گیتس و مارک ‏زاکنبرگ می‌دانند که بهرحال بهتر است که آدم‌ها به جای الگوریتم‌ها از آنها مراقبت کنند. آنها همیشه آشپزهایی، وکیل‌هایی و ‏پزشکانی در خدمت خواهند داشت. اما هرچه از مرکز نظام دورتر بشویم، کار (مستقیم انسانی) کمترخواهد شد، هزینه‌ها هم ‏کمتر خواهد شد و الگوریتم‌ها برای مراقبت از مردم بیشتر خواهند شد...‏
‏”مسئله این نیست که شیوه‌های دیگری برای تولید چیزها بازآفرینیم، بلکه بدانیم که انسان‌ها را چگونه اداره کنیم.”‏

و سناریوی دوم؟

دانیل کوهن: دومی این خواهد بود که از فناوری‌ها برای جایگزینی پزشکان یا آموزگران استفاده نشود بلکه به آنها کمک نماید ‏تا ایشان بگونه یی بهتر به انسان‌ها بپردازند. آنچه من را نگران می‌کند این است که حسب و حال تولید و اختراع فناوری‌ها به ‏سود سناریوی نخست است. جوانان دره سیلیکون به دور از واقعیت جهان نیستند، “الگوی کسب و کار” آنها این است که فناوری‌هایی را پدید بیآورند که جایگزین آدم‌ها گردند، و شغل‌ها را از بین ببرند، با این هدف که هرکس به تنهایی با برنامه‌هایی که ‏آنها ایجاد می‌کنند، قادر به اداره خود باشند ... آمازون و نتفلیکس بزرگترین برندگان دوره حصر بودند. اما می‌دانیم که روزی ‏که آمازون همه کتابفروشی‌ها را بست و نتفلیکس همه سینماها را چنین کرد، تمدن شهرنشینانه ما چیزی مهم و بنیادی را در ‏جریان تنفس و زندگی خود از دست داده است.‏

فناوری‌ها جهان را تغییر می‌دهند، اما آیا آن را از بین می‌برند؟

دانیل کوهن: تفاوت بزرگ (دگرگونی دیجیتالی) با انقلابهای فن آوری پیشین این است که دیگر مسأله این نیست که چگونه ‏چیزها را تولید کنیم، بلکه دانستن این خواهد بود که چگونه انسان‌ها را اداره کنیم. یک سرمایه داری نظارتی در حال ‏سربرکشیدن است و می‌دانیم که آمازون و گوگل به هر کاری دست خواهند زد تاهمه چیز را درباره ما بدانند. نه اینکه ما را خفه ‏کنند بلکه تمام نیازهای ما را برآورده سازند، با خطر اینکه در تاری که خود آن‌ها بافته اند، اسیر شویم. ما نشانه‌های بسیاری ‏از بیماری‌های ناشی از این حصر داریم، (مثلاً) می‌دانیم که شبکه‌های اجتماعی براستی رفتارهای ناشی از افسردگی در ‏جوانان ایجاد می‌کنند. من خود کوشش می‌کنم از سریال‌های (تلویزیونی) بطرزی متعادل استفاده کنم زیرا می‌دانم، هر اندازه هم ‏که قابل توجه باشند، بگونه یی ساخته شده‌اند تا بیننده را معتاد سازند. و از آنجایی که نمی‌توانم نبینم که کاهش هزینه‌های دیدار ‏همدیگر، مخرج مشترک همه فن آوری‌های دیجیتال است، (نگران و) محتاط هستم.‏

اما تحرک بی‌اندازه و بی‌ترمز ما هزینه بوم‌زیستی بسیار بالایی دارد....‏

دانیل کوهن: این اتومبیل بود که شهرنشینی حومه یی را در جهان امکان پذیر ساخت؛ یک فاجعه بومزیستی و اجتماعی. آنچه ‏ما نیاز داریم شهرهای سبز و جمع و جور است، جایی که در فاصله انسانی از یکدیگر قرار داشته باشیم تا اینکه در ماشین ‏خودمان زندگی نکنیم. زندگی شهری (و نه حومه یی) در سالهای اخیر ازنو مد شده است، من می‌ترسم که کار از راه دور روند ‏مخالف را تشویق کند. من دو پاسخ به اتومبیل می‌بینم: یا هرکس با کامپیوتر خود در خانه می‌ماند، یا همه با هم در کنار هم ‏زندگی می‌کنیم، با پای پیاده و با دوچرخه جابجا می‌شویم و یک محیط شهری ایجاد می‌کنیم که به شما امکان می‌دهد از وسایل ‏حمل و نقل عمومی استفاده کنید. زیرا “من از جهانی که مردمانش بصورتی اتمی منفرد شده اند، و دیگر نمی‌توانند جامعه را ‏شکل دهند، وحشت دارم. بهای این امر افزایش پوپولیسم است.”‏