ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 21.05.2020, 15:52
ویروس کرونا و تئوری توطئه

سیاوش قائنی

با همه‌گیر شدن ویروس کرونا (کووید ۱۹) که تا به حال جان هزاران نفر را گرفته و جان میلیون‌ها انسان را در سراسر دنیا به خطر انداخته و پایه‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی میلیون‌ها نفر را به لرزه در آورده است، بازار شایعات و تئوری‌های توطئه در سراسر جهان گرم شده است.

نگاهی به تاریخچه شیوع بیماری‌های همه‌گیر نشان می‌دهد، که جهان‌گیر شدن آن بیماری‌ها، همواره با تئوری‌های توطئه همراه بوده است.

شیوع بیماری طاعون (مرگ سیاه) در قرن چهاردهم که به مرگ بار‌ترین بیماریِ همه گیر تاریخ مشهور است و حدود ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر در رابطه با آن جان باختند، با توطئه مسموم کردن چاه‌های آب بوسیله یهودیان برای «سلطه بر جهان» همراه بود.

«آنفولانزای اسپانیایی» که از بهار ۱۹۱۸ تا تابستان ۱۹۱۹ دنیا گیر شد و بیش از ۵۰۰ میلیون نفر (یک‌ سوم مردم جهان در آن هنگام) به آن ویروس مبتلا شدند و بین ۱۷ تا ۵۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند، با توطئه «سم ارتش آلمان» همراه شد.

در رابطه با بیماری ایدز این تئوری توطئه منتشر شد که آمریکا آن را به مثابه جنگ ‌افزاری میکروبیولوژیکی در آزمایشگاه فورت دتریک (پایگاه مهم فرماندهی ارتش ایالات متحده امریکا در ایالت مریلند) (۱) تهیه و آن را روی اسرا، اقلیت‌ها و همجنس‌گرایان آزمایش کرده است.

بعد‌ها در رابطه با ویروس ابولا همان پایگاه نظامی مورد سو ء ظن قرار گرفت.

امروز هم به همراه شیوع و همه گیر شدن ویروس کرونا در جهان تئوری‌های توطئه، شایعات و ادعاهای خرافی در حال اشاعه است.

برخی آنرا سلاح بیولوژیکی می‌دانند، برخی دیگر آنرا مجازات الهی می‌دانند و عده‌ای می‌گویند این ویروس در آزمایشگاه‌های بیولوژیک در چین تولید شده تا علیه آمریکا و برای سلطه چین بر جهان بکار رود، برخی آنرا تولید و پرداخته شرکت‌های داروسازی و عده‌ای دیگر آنرا نتیجه تاثیرات مستقیم تعداد بیشمار برج‌های تلفن همراه 5G می‌دانند و در کنار این همه شایعات بازار داروهای تقلبی در اینترنت نیز داغ است.

عده‌ای هم در این میان بیل گیتس را مسبب اصلی این ویروس می‌دانند و باورمندند که بیل گیتس می‌خواهد در روند مقابله با ویروس«کووید ۱۹»، میکروچیپ‌هایی را در بدن مردم جاسازی کند، یا اینکه بنیاد «بیل گیت» سازمان جهانی بهداشت را کنترل می‌کند و یا گفته می‌شود که بنیاد «ملیندا و بیل گیتس» پس از ثبت حق انحصاری واکسن کرونا، تأمین مالی تهیه واکسن کرونا را به عهده گرفته است.

هدف این نوشتار بررسی و نظر خوانی اهداف بیل گیتس و بطور مثال حمایتش از سازمان جهانی بهداشت نیست بلکه روشن کردن عواملی است که باعث پدید آمدن این شایعات و تئوری‌های توطئه می‌شوند.

بطور مثال از آنجا که اغلب این شایعات و تئوری‌های توطئه به نوعی به «سازمان جهانی بهداشت» بر می‌گردند، در این نوشتار نویسنده به بررسی عدم شفافیت در کار و ‌تامین بودجه‌های این سازمان می‌پردازد.

سازمان جهانی بهداشت

سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۸ تاسیس شد و امروز ۱۹۳ کشور در آن عضو هستند.

این سازمان هدف اصلی خود را اینگونه تعریف می‌کند:

- کمک به دستیابی مردم جهان به بالاترین سطح ممکن بهداشت و سلامت.
- توسعه سیستم‌های بهداشتی کارآمد در کشورهای فقیر.
- هماهنگ ‌کردن تلاش‌های بین‌ المللی جهت ریشه کن کردن بیماری‌های عفونی، مانند مالاریا و ایدز.
- حمایت از برنامه‌های پیشگیری و درمان چنین بیماری‌های عفونی.
- حمایت از تولید و توزیع واکسن‌های مؤثر و بی‌خطر.

سازمان بهداشت جهانی از همان ابتدای تاسیس خود، سلامت را، سلامت جسمی، روحی و اجتماعی تعریف کرده است.

این سازمان توانست در همان سال‌های نخست به موفقیت‌های چشمگیری، چون ریشه کن کردن آبله، طراحی و ارائه برنامه‌های مهم و اساسی برای توسعه بهداشت و خدمات درمانی همگانی در کشور‌های فقیر دست یابد.

زمانی سازمان جهانی بهداشت در میان افکار عمومی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. کمتر کسی به استقلال این سازمان شک می‌کرد. پزشکان جوان با آرمان‌های انسانی تمایل همکاری با این سازمان را داشتند. ولی شوربختا که این سازمان بدنبال انصراف روز افزون کشور‌های عضو به پشتیبانی مالی، هر روز بیشتر و بیشتر در دست بخش خصوصی و شرکت‌های دارو سازی و تمایلات و منافع آنها قرار گرفته است.

امروز ۸۰ درصد بودجه ۵/۶۲۴ میلیارد دلاری این سازمان از بخش خصوصی (بطور مثال بنیاد «ملیندا و بیل گیتس» ۶۰۰ میلیون دلار) تامین می‌شود.

در اکثر موارد حمایت شرکت‌های خصوصی، سازمانهای غیر دولتی و افراد از «سازمان بهداشت جهانی» با هدف تامین مالیِ بخش ویژه و معینی از احتیاجات این سازمان انجام می‌گیرد. یعنی سازمان تنها مجاز به هزینه کردن این پول در آن بخش ویژه که حمایت کننده تعیین می‌کند می‌باشد. بدان معنی که به کدام پروژه تحقیقاتی کمک شود، کدام اقدام پزشکی انجام و در کدام کشور تحقق یابد.

بطور نمونه بنیاد «میلیندا و بیل گیتس»، کمک‌های مالی خود را به ویژه جهت مبارزه و مهار کردن بیماری‌های عفونی و اقدامات واکسیناسیون و توزیع دارو اهدا می‌کند.

منتقدانی چون توماس گبائر(۲)، ضمن قدردانی از بنیاد گیتس که با کمک‌های مالی خود، در از میان بردن فلج اطفال نقش مهمی ایفا کرده ‌و جان میلیون‌ها انسان را نجات داده است، معتقدند با این سیستم تامین بودجه «سازمان جهانی بهداشت» به مرور زمان توان اجرای اهداف همه جانبه‌ای را که در صدر کار خود قرار داده بود، از جمله توسعه سیستم‌های بهداشتی کارآمد در کشورهای فقیر، از دست می‌دهد، و از آنجا که ۸۰ درصد هزینه‌ها و مصرف بودجه «سازمان جهانی بهداشت» در کنترل بخش خصوصی است، این سازمان استقلال خود را تا حد زیادی از دست داده است و چنانچه به همین صورت پیش برود از استقلال آن چیزی باقی نمی‌ماند.

البته روشن است که پرسش راستین این نیست که چرا و به چه دلیل بیل گیتس و یا اشخاص و شرکت‌های داروئی به سازمان جهانی بهداشت کمک مالی می‌کنند.

پرسش راستین اینست که چرا ۱۹۳ کشور جهان حاضر به تامین بودجه این سازمان جهانی نیستند تا موجودیت و بود و نبود این سازمان امروز در گِروی کمک‌های مالی افراد و سازمان‌های خصوصی نباشد و این سازمان به جولانگاه لابی گری سازمان‌ها و شرکت‌های صنعتی تبدیل نشود.

همانگونه که در نوشته‌های پیشین اشاره کردم؛ ویروس «کووید ۱۹» مانند جراحی شکم بیمار را باز کرده و اکنون علل بیماری مریض، شکنندگی و ضعف‌های او هر روز بیشتر پدیدار می‌شود.

پرسش برانگیز است که چگونه است که یکی از مدیران بخش مربوط به واکسن سازمان جهانی بهداشت خانمی است، که پیش از آن مسئول تولید واکسن در شرکت دارویی فرانسوی «ترانس جن»(۳) شریک کنسرن دارو سازی «روش»(۴) بوده است؟

و یا چگونه است که یکی دیگر از مدیران بخش مربوط به واکسن سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۷ پس از پایان کار در «سازمان جهانی بهداشت» مستقیماً در شرکت دارویی «نوارتیس» (۵) مشغول به کار می‌شود.

چرا تا به امروز سازمان جهانی بهداشت موضع روشنی در رابطه با اثرات وحشتناک فاجعه چرنوبیل و فوکوشیما ندارد؟

و چرا «سازمان جهانی بهداشت» پس از شیوع ویروس ابولا در سال ۲۰۱۴ در آفریقای فقیر فوراً اقدام نکرد و مدتی نسبتاً طولانی نظاره گر باقی ماند؟

به گمان من نا سالم بودن شکل تامین بودجه‌های «سازمان جهانی بهداشت» و نا روشن بودن نفوذ کنسرن‌های فراملیتی دارو سازی و تغذیه بر روی دولت‌ها و سازمانهای خیریه همه و همه موجب به وجود آمدن شایعات و انواع تئوری‌های توطئه می‌شوند.

سازمان جهانی بهداشت بدنبال شایعات و مشکلات مالی، روز سه شنبه ۱۹ ماه مای ۲۰۲۰ در جلسه مجازی خود با شرکت کشورهای عضو، قطعنامه‌ای را تصویب کرد، که در آن سازمان موظف به تحقیق و ارائه ارزیابی بی طرفانه، مستقل و جامعی از نقش، زمان بندی و روند کار خود در زمینه بیماری همه گیر ویروس «كووید ۱۹»می گردد.

امیدواریم که این تحقیقات گامی در جهت استقلال سازمان جهانی بهداشت باشد و سازمان بتواند در مقابل زیاد خواهی‌های رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ مقاومت کند و از دست کش مکش‌های سیاسی دولت‌ها در درون این سازمان رهایی یابد.

همانگونه که «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه در ابتدای شیوع ویروس «کووید ۱۹» گفت: «دیوانگی محض است که دولت کنترل بخش‌های مربوط به رفاه عمومی، تغذیه، بهداشت و درمان و امنیت را به بخش خصوصی واگذار کند. دولت باید در فرانسه و در اروپا مجدداً کنترل بر روی این بخش‌ها را بدست آورد و استقلال و سرنوشت این بخش‌ها را تضمین کند».

باید پیشنهاد رئیس جمهور فرانسه را در مورد سازمان جهانی بهداشت نیز عملی کرد و سیستم سالم تری برای تامین بودجه‌های این سازمان بوجود آورد تا این سازمان استقلال کامل خود را باز یابد.

در اینجا لازم به تذکر مجدد است که: «سلامت، بهداشت و درمان یک حق است و نه کالا.»

انسان‌ها در هر قاره و کشوری که زندگی که می‌کنند باید از سیستم بهداشت و درمان کافی برخوردار باشند.

اما اشتباه بزرگی است اگر همه توجه‌ها به بیل گیتس و بنیاد خیریه او متمرکز شود.

زمانی ایزنهاور رئیس جمهور آمریکا (۶) هشدار می‌داد که «نفوذ بیش از حد مجموعه صنایع نظامی، و قدرت کنترل نشده این صنعت می‌تواند عواقب فاجعه باری برای کشور داشته باشد» او می‌گفت «ما نمی‌توانیم اجازه بدهیم که این مجموعه آزادی و دموکراسی ما را تهدید کند.»

امروز هم مجموعه صنایع نظامی و هم شرکت‌های فراملیتی در زمینه انرژی و نفت و گاز با سیاست‌های فاجعه بار خود برمحیط زیست و هم سایر میلیاردرهای اینترنتی آمریكا چون:

جف بزوس (۷) (آمازون) با دارایی‌های ۱۱۳میلیارد دلاری
مارك زوكربرگ (۸) (فیس بوك)، با ۵۵ میلیارد دلار دارایی
استیو بالمر (۹) (مایکروسافت)، با دارایی ۵۳ میلیارد دلار
لری پیج (۱۰) (گوگل)، با دارایی ۵۱ میلیارد دلار
سرگئی برین(۱۱) (گوگل)، با دارایی ۴۹ میلیارد دلار

از همان نفوذی بر خوردار هستند که رئیس جمهور سابق آمریکا آنرا خطری بزرگ برای آزادی ودموکراسی جامعه می‌دانست.

سال‌هاست که متخصصان علوم رایانه‌ای (دیجیتال) و جامعه شناسان، به خطر بزرگی که «حریم خصوصی» انسان‌ها را تهدید می‌کند، هشدار می‌دهند. سال‌‌هاست که این دانشمندان و جامعه شناسان گوشزد می‌کنند، شنودها وکنترل‌های همگانی از راه اینترنت تهدیدی است مستقیم برای دموکراسی.

به عنوان مثال، اینکه فیس بوک با امکانات وسیع خود می‌تواند رفتار و تمایلات میلیون‌ها انسان را کنترل کند، خطری است که دموکراسی در جامعه را بیش از پیش تهدید می‌کند.

همکاری شرکت‌های اینترنتی با «آژانس امنیت ملی»(۱۲) آمریکا منجر به نظارت و کنترل بر بخش‌های بزرگی از جوامع بشری شده است که این در عمل به معنی سلب مالکیت از زندگی خصوصی شهروندان می‌باشد. این کنترل و نظارت تا حدی است که جرج اورول حتی در خواب هم نمی‌توانست آن را ببیند.

فیلیپ روگاوی (۱۳) دانشمند در رشته علوم یارانه‌ای در مصاحبه‌ای می‌گوید: «به گمان من... شنودها و ردیابی‌های عمومی تهدیدی است جدی برای دمکراسی در جوامع ما. از آنجا که این تهدید غیرمستقیم‌ عمل می‌کند، کاربران و مردمی که روزمره از اینترنت و فن آوری‌های آن و تلفن‌های هوشمند استفاده می‌کنند این تهدید را لمس و دریافت نمی‌کنند.... ولی باید هوشیار بود که با گذر گام به گام به وضعیت شنود و ردیابی کامل، ما شاهد مصادرۀ تدریجی دمکراسی در جامعه می‌باشیم.»

وظیفه دولت‌هاست که از حریم و زندگی خصوصی شهروندان حفاظت کنند. سندیکاها و اتحادیه‌ها، سازمانها و جامعه مدنی باید در دفاع و حمایت از حریم خصوصی شهروندان هرچه بیشتر فعال گردند.

پایان سخن:

تا زمانی که ۱۰ درصد جمعیت جهان ۸۰ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند و تا زمانی که ۹۰ درصد جمعیت جهان تنها ۲۰ درصد باقیمانده را، و یک درصد ۱ جمعیت جهان ۵۰ درصد از ثروت جهان را در اختیار دارد و قدرت غیرقابل تحمل این اقلیت کوچک در توسعه جامعه جهانی شکسته نشود، گرسنگی، بیماری، استثمار، جنگ‌ها و تخریب محیط زیست از میان نخواهد رفت.

اگر بوی سود‌های ۲۰۰ یا ۳۰۰ درصدی به مشام سرمایه برسد به گربه‌ای بی‌حیا بدل می‌شود که حاضر است برای دست‌یابی به آن هر قانون و ضابطه‌ای را زیر پا بگذارد، تنها راه چاره بستن در دیزی است.

سیاوش قائنی
___________________________
(۱) Fort Detrick is a United States Army Medical Command
(۲) Thomas Gebauer؛ Medico International توماس گبائرمتخصص بهداشت آلمانی
(۳) شرکت Transgene
Transgene is a clinical-stage biotechnology company focused on designing and developing novel immunotherapeutics.
(۴) F. Hoffmann-La Roche AG mit Hauptsitz in Basel
(۵) Novartis AG ist ein Biotechnologie- und Pharmaunternehmen mit Sitz im schweizerischen Basel
(۶) Dwight David „Ike“ Eisenhower 14. Oktober 1890 † 28. März 1969
(۷)Jeff Bezos (Amazon)
(۸)Marc Zuckerberg (Facebook)
(۹) Steve Ballmer (Microsoft)
(۱۰) Larry Page (Google)
(۱۱) Sergey Brin (Google)
(۱۲) Die National Security Agency (NSA) , ist der größte Auslandsgeheimdienst der Vereinigten Staaten
(۱۳) Professor Phillip Rogaway ist ein US-amerikanischer Informatiker


نظر خوانندگان


■ درود بر شما جناب دکتر قائنی گرامی،
با سپاس بسیار از توضیحات بسیار اموزنده در باره برخی از دلایل “بازار شایعات و تئوری‌های توطئه” و نقد نئولیبرالیسم در سلسله مقالات اخیر شما در ایران امروز. اینکه گفته میشود همه چیز در حال تغییر است، در مورد عقاید و راهکارها نیز صادق است. چنانچه ایده ای بر خلاف نیاز زمان ایستا باقی بماند کار برد ان نیز زیان بار خواهد بود.
بنظر من، نقد از نئولیبرالیسم مخالفت با سرمایه داری نیست، بلکه برجسته کردن ایجاد مشکلات ویژه این مدل اقتصادی و چگونگی اجرای ان است که اساس ان برای بدست اوردن سود حداکثری و بر مبنای برد و باخت بنا شده و بناچار بدون زیر پا نهادن حرمت و حقوق انسانی اکثریت مردم قابل اجرا نیست. خوشحالم که ارزیابیهای شما بر اهمیت این موضوع تکیه میکند.
فکر میکنم تا زمانیکه رشد جامعه را مقید ب عبور از “مسیر تاریخی” تصور کنیم، ما همواره موجبات کندی رشد انسانی و مواجه با تثبیت عقب ماندگی انسانها در جوامع بشری خواهیم بود.
شما بدرستی تاکید میکنید که راه برون رفت از این چاله عمیق و گسترده، تغییر دیدگاه و راهکارهای ما است. امار هایی که شما ارایه داده اید، نشان از این دارد که توجه ب سود اوری حداکثری جامعه ای با غده های سرطانی تحویل بشریت میدهد. نگاهی ب پاسخ دولتها، شرکتها ی دارویی و عده ای از متخصصان امر در موارد گوناگون امروز نشان میدهد که مسئله اساسی کمک ب موقعیت اقتصادی و وضعیت شکننده ای است که در اساس همان یک درصدی ها و ده در صدی ها با ان مواجه هستند و “دیگران” بار دیگر در اخر صف قرار میگیرند.
سال پیش، مایکل بلومبرگ در چهار / پنج ماه مبارزه انتخاباتی خود در امریکا بیش از ۴۰۰ میلیون دلار خرج کرد، اما در دوران کرونا کووید -۱۹ از وطن پرستی او و نظایر او خبری نیست. شعار “جنگ بخاطر دارامندان رخ میدهد، که جنگجویان ان فقرا هستند” را ترامپ با در خواست از مردم که بعنوان سربازان وطن پرست ب سر کار بروند و در “راه وطن شهید” شوند دوباره در اذهان مردم زنده کرده است. این در حالی استکه بعد از اعلام شیوع جهانی کووید-۱۹ توسط سازمان بهداشت جهانی، بخاطر سیاست ترامپ حدود ۱۰۰ میلیون نفر در امریکا کشته شده اند. (تعداد کشته شدگان امریکایی در جنگ امریکا در ویتنام ۵۰۰۰۰ نفر گزارش شده است).
از ۲.۲ تریلیون دلاری که کنگره امریکا در اختیار ترامپ و خزانه داری امریکا قرار داده است، اکثریت بیزنس های کوچک نتوانستند از ان بهره مند گردند و میلیونها امریکایی “واجد شرایط” هنوز مبلغ( ۱۲۰۰) دلار خود را دریافت نکرده اند. اما، شرکتهای سهامی بورسهای وال استریت و کورپوریشن های بزرگ اولین گروه هایی بودند که “سهم” خود را دریافت کردند و بازار بورس امریکا راه سابق سال ۲۰۰۸ را میپماید.
همانگونه که برای رانندگی ب قوانین رانندگی و چراغهای راهنما بنفع همه مردم نیاز داریم، سیستم سرمایه داری نیز باید توسط قوانینی که منافع همه مردم را در نظر میگیرد، تحت نظارت قرار گیرد و احساس مسئولیت اجتماعی داشته باشد. بنظر من، اگر ادام اسمیت امروز میزیست در مورد “لِسه فِیر” و “دست نامریی بازار” تجدید نظر میکرد.
چنانچه حقوق بشر برای ما واقعاً مهم باشد و انرا بعنوان یک ابزار سیاسی نگاه نکنیم، بگونه ای که در ارزیابیهای شما دیده میشود میتوان از ان بعنوان راهنما استفاده نمود.
تا کنون با رفتار مبتنی بر ایده های کهنه (اگرچه اقرار نکنیم)، رشد تکنولوژی نتوانست موجب رشد همه جانبه و هم اهنگ ساز انسانی با تکیه بر توان همه جانبه ادمیان گردد. ما میتوانیم با رها کردن خود از دیدگاه غالب که ما را مقید از پیروی خواسته های یک درصدیها و ده درصدی ها میکند، سرمایه داری را با شیوه ای اجرا کنیم که موجب رشد همه جانبه انسانی مردم همراه توسعه در سایر زمینه ها گردد.
تا زمانیکه ما بپذیریم سرمایه داران بزرگ حق ویژه و یکجانبه بعنوان “صاحبان” دموکراسی و جهان دارندو بقیه “زیر سایه انها” زندگی کنند و بخاطر سود اوری حداکثری حقوق “دیگران” را محدود، نفی و یا نادیده بگیرند، جامعه انسانی بکندی پیشرفت میکند و عقب مانده باقی خواهد ماند. بنظر من، نئولیبرالیسم با پیروی و بر بستر خصلت قانون جنگل عمل میکند و در نتیجه کند کننده ارتقای خصلتهای پیشرو، تثبیت کننده عقب ماندگی انسانی، و تخریب کننده محیط زیست است.
با سپاس و احترام، قاسم دفاعی