ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 14.05.2020, 18:06
خدایی که دیگر در این نزدیکی نیست

آرش ﭘژوھنده

به بهانه هدف‌گیری هواپیمای مسافربری اوکراینی و ناوچه رزمی ارتش ج‌اا توسط موشک‌های خودی

یکی از سیاست‌های تبلیغاتی ج‌اا همواره این بوده که هر یک از حوادث و رخدادهای سیاسی مرتبط با ‏تاریخ انقلاب ۵۷ و حاکمیت جمهوری اسلامی را یه یکی از رویدادهای تاریخ اسلام تشبیه کرده و ادعا ‏کند که این شباهت‌ها تصادفی نبوده و نشانه مهر تائید خواست و مشیت الهی بر اهداف و خط مشی ‏جمهوری اسلامی می‌باشد.

از نظر رهبر انقلاب و مبلغان شیفته‌اش شباهت رویدادهای سیاسی جا با رخدادهای تاریخی صدر ‏اسلام نشان‌دهنده این است که سران ج‌ا پای خود را جای پای پیامبر و ائمه گذاشته و دنباله‌روان ‏راستین معصومین هستند.‏

از پیروزی انقلاب هنوز چندی نگذشته بود که خبر شکست عملیات نظامی آمریکا در طبس منتشر شد. ‏رهبران ج‌ا این واقعه را با حوادث عام الفیل و لشگرکشی ابرهه به شهر مکه مقایسه کرده و آن را یک ‏نشانه الهی تلقی نمودند.‏

پس از آن تعداد کشته‌شدگان واقعه ۷ تیر را (به درست یا غلط) با تعداد کشته‌شدگان واقعه عاشورا ‏برابر دانسته و آن را هم نشانه حکمت و مشیت الهی معرفی کردند.

دوران هشت ساله جنگ ایران و عراق که از حمایت‌های بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان برخوردار ‏بود با جهاد پیامبر اسلام و یارانش در برابر تمامی قبائل عرب با هر دین و باوری تشبه شد.‏

دستگاه تبلیغاتی ج‌اا، مجاهدین خلق را به منافقین تعبیر کرده و محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران ‏را به واقعه شعب ابی طالب تشبیه کردند.

سریال سربداران نیز یکی دیگر از تولیدات تبلیغاتی تلویزیونی جمهوری اسلامی بود که به شکلی ‏تلویحی خط‌مشی سیاسی و اهداف و آمال رهبر جمهوری اسلامی را به بیننده القا می‌کرد. شیخ حسن ‏جوری رهبر معنوی و عارف مسلک انقلابیون سبزوار و باشتین به رغم تحمل ستم و آزار فراوان از ‏ناحیه فرمانروایان محلی مغول همچون رهبر انقلاب اسلامی ایران حاضر به مصالحه با هیچ یک از ‏قدرتمداران زمان خود نبود. او در مقابله با فرمانروای خونخوار و پرقساوتی همچون طغای تیمورخان ‏نه با علاءالدین محمد هندو آخرین وزیر دستگاه ایلخانی حاضر به بیعت بود و نه با امیر ارغون شاه، ‏فرمانروای گردن‌کش دیگری که سودای ایلخانی در سر داشت. شیخ حسن جوری در این روایت ‏تلویزیونی نماد شعار “نه شرقی و نه غربی” بود که نه شعارهای ملی‌گرایانه و میهن‌پرستانه خواجه ‏قشیری (نماینده علاءالدین محمد هندو در سبزوار) در او اثر می‌کرد و نه مکر و حیله‌های شرعی یک ‏آخوند درباری با عنوان قاضی شارع.

در دوران اصلاحات از نظر زعمای اصول‌گرا، اصلاح‌طلبانی که خواهان مذاکره با آمریکا می‌باشند ‏شبیه شخصیت‌هایی همچون اشعث بین قیس و ابو موسی اشعری هستند که ایمان‌شان ضعیف و ‏پایبندی‌شان به “ولایت” سست است.

این سنت “تشبیه و تعبیر” حتی دامان یگانه رئیس جمهور محبوب رهبری یعنی شخص احمدی‌نژاد را ‏هم گرفت. رئیس جمهوری که در دور اول ریاست جمهوری‌اش به القاب درخشانی همچون معجزه ‏هزاره سوم و “شعیب بن صالح” (در روایات آمده که شعیب بن صالح یکی از فرماندهان ارشد لشگر ‏امام زمان است که افتخارات بزرگی را نصیب شیعیان می‌کند) مزین شده بود در دور دوم ریاست ‏جمهوری‌اش و پس از قهر خانگی با مقام عظمای ولایت ناگهان به کیسان بن ابو عمره (کیان ایرانی که ‏فرماندهان مختار ثقفی بود و بعدها به او خیانت کرد) تبدیل شد. در آن دوران صدا و سیمای جمهوری ‏اسلامی طی چند برنامه قسمت‌هایی از سریال مختارنامه را پخش کرد و تلاش کرد که به بیانی تلویحی ‏رفتار احمدی‌نژاد را با اقدامات خودسرانه کیان ایرانی مقایسه کرده و او را مورد سرزنش و توبیخ ‏قرار دهد.

شاید بتوان گفت که آخرین مورد تبلیغاتی جمهوری اسلامی از این دست، تشبیه ترور سردار قاسم ‏سلیمانی با شخصیت برجسته تاریخی دوران خلافت علی بن ابی طالب امام اول شیعیان یعنی مالک ‏اشتر می‌باشد.‏

در هر حال جمهوری اسلامی طی چهل و یک سال گذشته همواره از سیاست تشبیه و تعبیر رخدادهای ‏سیاسی استفاده کرده تا از قدرت نفوذ و تاثیرگذاری روایت‌های عمدتا اغراق شده و بعضا نامستند تاریخ ‏اسلام به نفع خود بهره برداری کند.‏

اگر بخواهیم از همین زاویه به حوادثی که هیچگونه معادلی در تاریخ اسلام ندارد قضاوت کنیم می‌‏توانیم ادعا کنیم که دیگر نشانه‌ای از طرف خداوند برای تائید جمهوری اسلامی صادر نشده است. ‏رخدادهایی همچون ذلت و خفت حکومت ایران در برابر چین کمونیست خدانابور، هدف‌گیری ‏هواپیمای مسافربری اوکراینی در شب حمله انتقام‌جویانه ایران به پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق، ‏سهل‌انگاری در قرنطینه مهمترین شهر مذهبی ایران که مرکز اشاعه ویروس کرونا می‌باشد، ‏آبروریزی رفتارهای منافی عفت و اخلاق قاری محبوب رهبری، اشتباه تاکتیکی رئیسی در ملاقات و ‏گفت‌وگو با تتلو، بی‌بصیرت خواندن برخی از خواص انقلاب و نزدیکی نظر رهبر انقلاب به نظر رئیس ‏جمهوری وقت پیش از آن که اطرافیان احمدی‌نژاد به «حلقه انحرافی» شهرت یابند و اخبار دیگری از این ‏دست رخدادهایی هستند که با هیچ سریشمی به تاریخ و قهرمانان اسلام نمی‌چسبد و شباهت نمی‌یابد.‏

و اینک یک بار دیگر حادثه‌ای رخ داده است که نظیرش در تاریخ اسلام وجود ندارد. هدف گیری ‏سهوی ناوچه کنارک توسط رزمناو جماران از جمله حوادثی است که می‌تواند تعبیری منفی از مشیت ‏و اراده خداوند بر علیه جمهوری اسلامی را در اذهان تداعی نماید. هر چند برای تحلیل‌گران خردورز ‏تاریخ و فلسفه علوم سیاسی و اجتماعی اینگونه تعابیر ناواقع و خرافه‌آلود است اما اگر فرض کنیم که ‏ما هم بخواهیم از همین روش تبلیغاتی جمهوری اسلامی الگو گرفته و حوادث و رخدادهای سیاسی و ‏اجتماعی را به خواست و مشیت الهی پیوند بزنیم، از پس چنین نشانه‌هایی به چه تفاسیری از نیت و ‏غرض الهی می‌توان پی برد؟ آیا حق داریم بگوئیم که حتی خدا هم به جمهوری اسلامی پشت کرده و ‏دیگر حامی و پشتیبان جمهوری اسلامی نیست؟

خطاهای پی در پی و سیستماتیک جمهوری اسلامی تا زمانی که معیشت و رفاه و امنیت شهروندان ‏سرزمین ایران را دچار سختی و مضیقه کند می‌تواند با آموزه‌های اخلاقی و ایمانی از قبیل صبر و ‏بردباری در برابر شدائد و تسلیم در برابر آزمون‌های الهی توجیه‌پذیر باشد اما آنجایی که این خطاهای ‏سیستماتیک لبه تیز و برنده تبلیغات ایدئولوژیک و باورهای راستین نظام را دچار پوسیدگی و فرسودگی ‏کرده و برخلاف دعاوی ماورائی نظام عمل کند دیگر چنین توجیهاتی به سادگی امکان‌پذیر نیست. ‏خدایی که می‌خواهد مسلمین را در برابر کفار و ظالمین برتری بخشد چرا دیگر به کمک مسئولان و ‏فرمانده‌هان سپاه اسلام نمی‌آید؟ چرا دیگر با نشانه‌های ماورائی آنها را تائید نمی‌کند؟

هدف‌گیری هواپیما و کشتی خودی توسط موشک‌های تهاجمی قوای نظامی ایران که قرار بود قلب قدرت ‏نظامی ابرقدرت جهان و هم‌پیمانان اورا نشانه بگیرد نه تنها یک آبروریزی بزرگ و حقارت بار است ‏بلکه اساسا یکی از مهمترین جنبه‌های تبلیغاتی و فلسفه وجودی نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار ‏داده است.‏


نظر خوانندگان:


■ جناب پژوهنده،
دولت‌ها میتوانند بر ضد هم جنگ راه بیندازند و یکدیگر را نابود کنند اما نمی‌توانند آبروی همدیگر را ببرند. آبروریزی اما هنر رژیم‌های بی‌کفایت و قلدر ماب هست که هستی سیاسی خود و رفاه ملت را قربانی گردن‌کشی سیاسی میکنند. و هیچ رژیمی در جهان به اندازه جمهوری اسلامی آبروی خود را نریخته است. از به نمایش گذاشتن احمدی‌نژاد در سازمان ملل تا قلدری نظامی برای آمریکا و اسرائیل و شکست نظامی و اطلاعاتی از هر دو چه در داخل و چه در منطقه همه دال بر این حقیقت هستند. این گونه مقالات تیرهایی هستند بجا به قلب رژیمی ستمگر!
مهرداد