اینجانب از شرکت در فعالیتهای انتخاباتیای که از دوم خرداد ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد همیشه دفاع کرده ام؛ زیرا معتقد بودم و هستم که با وجود همه نوع ایراد و اشکالی که آن جریانات انتخاباتی داشتند، در ژرفش و گسترش ایدهی آزادی و دموکراسی، و شکلگیری جامعهی مدنی در ایران نقشی سازنده ایفاء کردند و به حرکت ملی-مردمی عظیمی مثل جنبش سبز دامن زدند که این حرکت عظیم مردمی، ایده و عمل مبارزهی مسالمتآمیز و متمدنانه را در جامعه ما نهادینه کرد؛ اما این بار شرکت در انتخابات مجلس آتی را قاطعانه نفی میکنم، حتی انداختن رای منفی در صندوقهای آراء را نیز عملی بر ضد منافع و حاکمیت ملی میدانم و همانند همهی ایراندوستان و آزادیخواهان، خواهان تحریم کامل این “انتخابات” میباشم زیرا:
با برگزاری این انتخابات تماماً مهندسی شده، ته ماندهی استقلال مجلس قانونگزاری از بین میرود و مجلس يکدستی از نمایندگان تحت امر خامنهای شکل میگیرد تا به همهی افکار و اعمال و خواستهای این مستبد ضدّ ایرانی مُهر تایید بزند!
انتخاب این نمایندگان دستچین شده و تحت فرمان، نهایت کار نهاد ریاست جمهوری خواهد بود زیرا همانگونه که عوامل نظامی و امنیتی خامنهای بارها گفتهاند: با تشکیل این مجلس سوپرانقلابی قصد آن دارند تا نهاد ریاست جمهوری را هم تحت امر حضرت آقا درآورند یعنی آن رئیس جمهوری را که کوچکترین زاویهی اختلافی با خامنهای یا با “جانشین او” داشته باشد در جا استیضاح و برکنار کنند!
با این انتخابات مهندسی شده و تشکیل مجلس تحت فرمان،و از پس آن تلاش و توطئه برای سست کردن نهاد ریاست جمهوری و تضعیف یا برکناری رئیس جمهوری فعلی، قصد نهايی حضرت آقا و شرکاء این است که زمینهی انتقال قطعی قدرت به فقیه بعدی را فراهم آورند؛ در معنا ارکان قدرت جانشین موردنظر خامنهای هرکس که هست از حالا استوار شود تا به مجرّد مرگ علی خامنهای، به عنوان ولی فقیه سوم به جای “رهبر ففید” بنشیند و مثل وی به ویرانگری در داخل و انقلابیگری در خارج ادامه دهد! بنابراین حضور در پای صندوقهای رای حتی برای دادن رای منفی، بیعت با ولی فقیه سوم است و قبول داوطلبانهی تمامی تبهکاریهايی که در داخل و خارج ایران انجام خواهد داد؛ در واقع این انتخابات از جنس انتخابات پیشین نیست، بل تلاشی است حساب شده برای حذف کامل جمهوریت نظام و بعد تثبیت و تحکیم قدرت مطلقهی ولی فقیه بعدی: مجتبی خامنهای یا ابراهیم رئیسی ...!
آری این خواب شومی است که خامنهای و شرکاء برای ایرانیان دیدهاند و با بگیروببندها و تشدید انواع سرکوبگریها حتی تباه کردن ایران، مصمماند به اهداف خود دست یابند!
و حال همه چیز بسته به تصمیم ملت ایران است:
تن دادن به جباریّت ولی فقیه سومی یا تحریم کامل این “انتخابات”
محمد ارسی شیکاگو
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
■ درود بر شما آقای ارسی گرامی. من ترجیح دادم بجای هر نظر جداگانه فقط تیتر مقالهتان که خود به اندازه کافی کامل و گویاست را به عنوان موافقت و همراهی تکرار کنم: شرکت در این “انتخابات” یعنی بیعت با ولی فقیه سوّمی!
درود مجدد / ر-بسطامی
■ رییسی غلام خانهزاد بیت خامنهای ست. خامنهای او را در راس قوه قضاییه گذاشت تا حافظ تاج و تخت در خاندان خامنهای باشد. تردید نکنیم که خامنهای با شعار جوان سازی نظام و حذف همه مدعیان و قد بلندها، مهره چینی گسترده و رساندن مجتبی به اجتهاد، ترتیبی داده که فرزندش بدون مشکلات جدی بر مسند قدرت بنشیند. همانطور که به درستی در مقاله اشاره شد، مهندسی مجلس هم حلقهای از این ذنجیره تدابیر است. در ایران فقط یک نفر هست که میتواند این بازی را به هم بزند که فعلا در خواب است و فرصت سوزی می کند.
احمد پورمندی
■ محمد عزیز، دوست ارجمند،
ناظران و روزنامهنگاران خارجیِ حاضر در ایران ازجمله نمایندۀ لوموند همگی از بیاعتنایی مردم به ویژه جوانان نسبت به این انتخابات صحبت میکنند. رهبر و حامیانش به روی خودشان نمیآورند و چه بسا سپس آمارهای دروغین از شرکت مردم در انتخابات از آستین درآورند و این انتخابات را چنان که از پیش اعلام کردهاند، سیلی محکمی بر صورت ترامپ و آمریکا اعلام کنند. به نظر من تحلیل «کشاکشها» و «اختلافات» درون نظام دیگر باید جای خود به تحلیل و توصیف رویدادها، گرایشها، خواستهها، بیدادگریها، دزدیها، و سرانجام، ناامیدیها، درماندگیها و بدبختیهای مردم بدهد. محاکمۀ مدافعان محیط زیست و رفتار شرمآور امنیتیها با نیلوفر بیانی مشتی است از خروار. داستانی است که باید آن را با قلمی گریان و بغض آلود نوشت.
ع-م
■ با درود، واقعیت همین است و کسانی مثل خاتمی و موسوی و کروبی میدانند که خامنهای چه در چنته پر از مار و مور خود دارد. پس چرا صدای کسی در نمیآید؟ فکر میکنم خاتمی فکر میکند کار از کار گذشته است و موسوی هم که دستش کوتاه است و اصلاحطلبها هم حتما قول و قراری برای رانتهای بزرگتر گرفتهاند. حتا ملیمذهبیها هم قولهایی گرفتهاند که چنین ساکت و صامت نشتستهاند تا عاقبت کار را ببینند. فکر نمی کنم که خامنهای به کمتر از محتبا رضایت بدهد. او که احمق نیست و سرنوشتی که خود برای خانواده خمینی رقم زد را خوب می داند. پس کلید رهبری را دست کسی نمیدهد که همان بلا را سر خانوادهاش بیاورد. خیانتکار بیش از همه از خیانتکارها میترسد. برای رساندن مجتبا او فقط به سرنیزه سپاه می تواند تکیه کند. خامنهای نتوانست ایران را مثل کرده شمالی کند ولی میتواند و تصمیم قاطع دارد که مثل پاکستان و مصر کند.
ایرانی