از توفان زمستانی دی ۹۶ تا خزان پاییزی آبان ۹۸، خیزش مردم زجر کشیده در گوشه کنار پهنۀ کشور جاوید ایران، رو در روی رژیم ستمکار ولایت فقیه، پایدار بوده است. حکومت فاسد و اقتدارگرای اسلامی و دستگاه سرکوب غولپیکرش از سویی با اعمال شدیدترین شیوهها از قتل و کشتار و بازداشت و و زندان و شکنجه و گسترش فقر و هر کار غیر انسانی دیگر، سعی در خاموشی فریاد زنان و مردان بیدار و آزادیخواه دارد و از سوی دیگر در تقابل با دستاوردهای فراگیر تمدن و فرهنگ انسان محور و حفظ موجودیت ناپاک خود در صحنۀ جهانی، استقلال ایران را به قدرتهایی چون روسیه و چین و اروپا فروخته و منابع ملت را صرف دخالت در امور دیگر کشورها و پرواری سازمانهای تروریستی و جنگافروزی و آشوب در هر کجای دنیا که بتواند کرده است. به جز این دو سوی ظلمانی ولایت فقیه، سویۀ سیاه سومی هم وجود دارد که ابعاد بیمانند به مخوفترین کاخ ستم دوران میدهد و عمارت تاریک استبداد و خفقان را میسازد.
بنیانگذار دروغگو و مقدس نمای انقلاب اسلامی، خمینی فریبکار، برای پیشبرد اهداف پلیدش استادی شگفتانگیزی در وارونگی و دستکاری مفاهیم جهت گمراهی مردم داشت و جانشین بر حق او، خامنهای زورگو و کل نظام دد منش ولایت فقیه وارثان این فریباند. دوگانه گویی، چندگانه گویی، متناقض گویی، چرند گویی از ترفندهای موثر دستگاه ستم فقیه برای پریشانی اذهان مردم ایران و جهان بوده و هست. با استقرار مصیب بار نظام جمهوری اسلامی در سال ۵۷، از جمله مهمترین میان بیشمار معنا و نمادهایی که توسط خمینی نابکار مورد تجاوز قرار گرفت “صندوق رای” بود. انتخابات سالم مردمی که اصلیترین ابزار مشروعیت بخشی در جوامع آزاد به شمار میرود در کارخانۀ مغلطه بافی فقه شیعی- ولایی کارکرد دیگری یافت.
نظام سرکوبگر با تکیه بر قانون اساسی بیاعتبار خود و نهاد قدرتمند و غیر پاسخگوی شورای نگهبان قانون اساسی که در واقع باند نگهبان نظام سفاک ولی فقیه است، با اعمال نظارت استصوابی مفهوم انتخابات را دگرگون کرده و نظر و حکم خود را بالاتر از گزینش آزاد مردم ایران قرار داده است. هیچ انسان دگراندیش و آزادهای که نمایندۀ حقیقی دستهای از مردم یا کل ملت ایران باشد حتی حق نامزدی ندارد چه رسد که به جزییترین ارکان حکومت راه یابد. دستگاه گزینشی ناعادلانۀ دینی با تفتیش عقاید در تمامی ابعاد و سطوح حکومتی، دولتی و اجرایی- اداری با پس راندن آحاد ملت ایران از متن ادارۀ کشور، به خودفروختگان کم سواد و فریبخوردگان گدا صفت میدان چپاول میدهد. در هر سیرک انتخاباتی که رژیم ریاکار هر چند گاهی و با هر عنوانی برپا میکند، هر کدام از نامزدهای گزینش شده، دلقکانی نقابزده هستند که با بندهای ولی فقیه کارگردانی میشوند و خیمۀ نمایش را رونق میبخشند. رژیم حقهباز جمهوری اسلامی نه تنها حضور انتخاباتی مردم سرگشته را دستمایۀ مشروعیت داخلی و خارجی قرار میدهد بلکه صندوق رای را بازیچه مطامع کثیف سیاسی خود کرده است.
خمینی حیلهگر با توجه به اهمیت خطیر انتخابات از همان اولین همه پرسی “آری یا نه” فروردین ۵۸ که سرآغاز سلب آزادی مردم ایران بود کنترل صندوق رای به سود ولی فقیه تبهکار را نهادینه ساخت. خامنهای قدرتپرست برای حل مشکلات مربوط به بحران عمیق مشروعیت خود و نظام بیکفایت ولایت فقیه صندوق رای را اساس نیرنگ پیچیدهتری کرد. نظام فاسد و پیوسته آبستن بحران ولایت فقیه، چندین فرزندان ریز و درشت نامشروع در زندگی نکبتبارش زاییده است. اصلاحطلبان بیست و اندی ساله که فربه ترین، طلبکارترین، مزورترین و دروغگوترین مولود زهدان گندیدۀ ولایت فقیه هستند، با طرح انواع شعارهای پوچ و رنگارنگ نقش مخرب خود را در تشویق مردم به حضور پای صندوق رای به خوبی بازی کردند. آنها با انبوه تبلیغات مسموم و گمراه کننده تحولات اجتناب ناپذیر جامعۀ ایران را به انتخابات مصنوعی رژیم ربط دادند و اعتبار اعتراضهای مردمی را به حساب خود واریز کردند.
رژیم مطلقۀ فقیه “صندوق رای” را که بایستی بازتاب ارادۀ راستین ملت بزرگ ایران باشد به اسارت گرفته و با دلق دین رویش را پوشانده و بدل به مکعب تاریکی کرده است. گذشته از مناصب مهمی مانند ریاست قوۀ ستم گستر قضاییه که ولی فقیه مستقیم به اعوان و انصار چاپلوسش بذل و بخشش میکند، کسانی که حاصل انتخابات قلابی و برآمد از مکعب تاریک بوده و هستند چه با عناوین رئیس جمهور یا نماینده فلان مجلس یا هر عنوان دیگر، همگی نوکر و مطیع بیچون و چرای اوامر ولی فقیه خودکامه به شمار میآیند.
بیش از چهل سال است چون قوم موسی اسیر چنگال مقدس نمایان زورگو در بیابان برهوت تزویر و تقدس سرگردانیم. ما بیچارگان بیچهره که به جرم زانو نزدن مقابل مقام عظمای ولایت انکار و به دورترین حاشیۀ جامعه پسرانده شدیم و آیندهای نداریم در خیزش طوفانی دی ۹۶ از حاشیه به میان مردم صلحجو و آزادیخواه ایران آمدیم و تا پاییز ۹۸ از پا ننشستیم. در خیزش آبان ۹۸ رژیم مرگ گستر با آتش گلوله جوانان بیچهره ایران را چون برگ خزان بر زمین ریخت و این تنها جنایت ولایت فقیه در این زمان نیست. مردم ستم دیده عراق و لبنان که ملتهای برادر ما هستند در اعتراض به دخالت و جنگ و تاراج ولی فقیه به خاک و خون کشیده میشوند. ما بیچهرگان به عنوان جزء کوچکی از جلوداران مبارزه با دیو خونخوار فقیه، ملت بزرگ و قهرمان ایران را دعوت میکنیم به دشمن قدار پشت کنند و به دامان میهن عزیزتر از جانمان ایران روی آورند و در مبارزهای مسالمت آمیز با عدم شرکت در نمایش انتخابات گزینشی رژیم، ارای گرانبهای خود را داخل مکعب تاریکی نریزند. حکومتی که مشروعیت نداشته باشد باقی نخواهد ماند.
امروز ما بیچهرگان نماد مبارزهمان را که چهرۀ زیباتر از گلهای با طراوت بهاری و دختر همیشگیمان، ندا آقاسلطان باشد برافراشته میکنیم. بر چوب زدن حجاب ننگین توسط دختران خیابان انقلاب نماد ماست. وکیل راستین ملت ایران و نه وکیل قوه ستم گستر قضاییه، خواهر پولادینمان نسرین ستوده را شایستۀ رهبری و برادر ارجمندمان، عبدالفتاح سلطانی را برجستهترین گزینۀ ریاست بر قوه عدالت گستر قضاییه میدانیم. وزیر کار ما برادر زجر کشیده و مبارزمان، اسماعیل بخشی خواهد بود. دیگر دختر زیبا و مبارز و فرهیخته ما، سپیده قلیان باید سکاندار امور رسانهها باشد. مادر داغدیده مان، گوهر عشقی نماینده ما برای وزارت خارجه است تا به واسطۀ خون پاک برادر بیگناهمان ستار بهشتی، پیام صلح و آشتی به جهانیان بفرستد. مردمان شریف ایران تنها گزینۀ ممکن برای ادارۀ امور کشور خودشانند. ما بیچهرگان هرگز به نماد شرمآور خرچنگ نشان ولایت ظلم فقیه که سینۀ پرچم مقدس ایران را مجروح کرده رای نخواهیم داد.
نامه بیچهرگان، از قلب تاریکی
آذر ۹۸، ایران