روز دهم آبان ۱۳۹۸ مسابقه فوتبال بین تیم تراکتورسازی تبریز و تیم استقلال تهران در استادیوم هشتاد هزار نفری تبریز با حاشیههای زیادی همراه بود که بحث و جدلهای زیادی را هم در رسانههای جمهوری اسلامی و هم در مدیای اوپوزیسیون آن بوجود آورد. مخالفان از هواداران تراکتورسازی انتقاد کردند که چرا هواداران آذربایجانی تراکتورسازی پرچم جمهوری ترکیه را برداشته و به رسم فوتبالیستهای ترکیه برای حمایت از عملیات «چشمه صلح» ارتش ترکیه در شمال سوریه سلام نظامی دادهاند؟
این مخالفتها تعمیم داده شده و هواداران تیم تراکتورسازی تبریز به پانترکیسم، شعار دادن علیه کردها و فارسها متهم شده و همه هشتاد هزار نفر حاضر در استادیوم سهند تبریز را تجزیهطلب نامیدهاند. این موضعگیریها سیاست همیشگی مرکزنشینان در مقابل آذربایجانیهاست که بدون درنظر گرفتن عواقب منفی آن و ایجاد فاصله با آذربایجانیها انجام میگیرد زیرا تیم تراکتورسازی تبریز و دو میلیون هواداران پرشور آن سالهاست که به یکی از نمادهای فرهنگی آذربایجان تبدیل شده است.
تراکتورسازی برای آذربایجانیها تنها یک تیم فوتبال نیست. این تیم در عین حال سمبل وحدت و یکپارچگی آذربایجانیها نیز میباشد که در هر مسابقهای در استادیوم تبریز از تمام استانها و مناطق ترکنشین با پرچمها و پلاکاردهای مخصوص خودشان میآیند و شعار میدهند: «اورمو، زنجان، اردبیل بو سس تبریزدن گلیر» یعنی صدای اورمیه، زنجان، اردبیل از تبریز بگوش میرسد. آنچه که تیم فوتبال تراکتورسازی را در دو دهه گذشته به یک تیم افتخارآفرین برای آذربایجانیها تبدیل کرده ویژگی وحدت بخش و هویتساز آن است. پرچم سرخ تراکتور نماد ملی آذربایجانیها شده است.
اغلب کسانی که بهعنوان کارشناس در رادیو و تلویزیونها درباره هواداران تراکتورسازی اظهارنظر میکنند و یا در سایتها و روزنامهها تفسیر مینویسند اگر نگویم شناخت نادرست، دستکم اطلاعات نادرست از این هواداران دارند و دیدگاههایشان غرضورزانه و مصداق کامل ترکستیزی میباشد. اینان فراموش میکنند که جرقه اصلی جدال مورد بحث زمانی زده شد که بدنبال ورود ارتش ترکیه به شمال شرق سوریه برای مبارزه با تروریستهای شاخه سوریهای پ کا کا، وریا غفوری کاپیتن کردتبار تیم استقلال در اینستاگرام خود به شدت به ترکیه حمله و آن را محکوم کرد. از آن به بعد با توجه به رقابتی که بین تراکتور و استقلال در میدانهای ورزشی وجود دارد عکسالعمل شدید هواداران تراکتورسازی دور از انتظار نبود.
در اظهارنظرها، هواداران تراکتورسازی عدهای انگشت شمار نامیده شدهاند اما محمدحسین فرهنگی نماینده تبریز در مجلس تعداد کسانی را که در مسابقه تراکتور با استقلال پرچم کشورهای دیگر را بدست گرفته بودند هفت هزار نفر میداند و از گویندگان شبکه ورزش انتقاد میکند که «چرا بهجای گزارش بیطرفانه مسابقه فوتبال به ملت آذربایجان توهین میکنید.»
تیم تراکتورسازی در سال ۱۳۵۳ تشکیل شده و تا زمانی که کارخانه تراکتورسازی کار میکرد هزینههای تیم فوتبال را نیز تامین میکرد. در آن سالها اغلب فوتبالیستهای تراکتورسازی آماتور و عموما از کارگران کارخانه تراکتورسازی بودند. هواداران تیم تراکتورسازی نیز از همکاران، دوستان و خانوادههای کارگران کارخانه بودند.
اکنون البته وضع تغییر کرده و کارخانه تراکتورسازی ورشکسته اعلام شده و مانند بسیاری از کارخانجات دولتی تولیدی ندارد لذا قادر به تامین مالی تیم نیست. بههمین جهت تیم تراکتورسازی از دو سال پیش به بخش خصوصی واگذار شده و تمام فوتبالیستهای تیم نیز بازیکنان حرفهای هستند. نکته مهم این است که نام باشگاه تراکتورسازی برخلاف تیمهای تهران هرگز عوض نشده و پایگاه هواداران تیم تراکتورسازی هم طی نیم قرن گذشته تغییر اساسی نکرده و اکثریت هواداران این تیم هنوز هم از اقشار زحمتکش جامعه میباشند. ضمن اینکه انبوهی از تحصیلکردگان و روشنفکران نیز به صف هواداران تراکتور پیوستهاند. اما تیمهای دولتی تهران که بعد از انقلاب نام خودرا به استقلال و پرسپولیس تغییر دادهاند خاستگاه جداگانهای داشتهاند بازیکنان این تیمها در ابتدا از فوتبالیستهای دانشجو و نظامی تشکیل میشد و پایگاه اجتماعیشان نیزبا تیم تراکتورسازی متفاوت بود. آنان همواره تراکتورسازی را تحقیر میکردند و میگفتند که تراکتورسازی تیم روستائیان و حاشیهنشینان است...
تیم تراکتورسازی بعد از تاسیس استادیوم سهند تولد دوباره یافته و به یک تیم مدعی نه تنها در ایران بلکه در ورزش جهان تبدیل شده است. سایت هواداران تراکتورسازی دو میلیون نفر عضو فعال دارد که همگی دارای کارت دیجیتال و قابل شناسائی هستند. این تیم رتبه اول پرطرفدارترین تیم ایران و آسیا را دارد و در دنیا پنجمین تیم پرتماشاچی محسوب میشود و طبق نوشته سایت معتبر و بینالمللی ترانسفرمارکت که جابجائی بازیکنان را رصد میکند، تیم تراکتورسازی با هشتاد هزار تماشاچی در روز مسابقه با استقلال پرتماشاچیترین تیم فوتبال در دنیا بوده. گنجایش استادیوم سهند هشتاد هزار نفر است اما در مسابقات مهم کسانی که نتوانستهاند از طریق اینترنت بلیط تهیه بکنند و نیز خانمهاکه تا به حال حق ورود به استادیوم را نداشتهاند در تپههای اطراف استادیوم جمع میشوند تا از دور شاهد بازی تیم محبوبشان بشوند. بهمین جهت گاهی تعداد تماشاچیان از صد هزار نفر بیشتر میشود. تراکتور توانسته است حس هویتطلبی ملی را در وجود آذربایجانیهای مقیم تهران هم بیدار کند بطوری که در ورزشگاه آزادی تهران تعداد طرفداران تراکتور از طرفداران استقلال بیشتر میشود.
به این اعتبار هواداران تراکتورسازی لکوموتیو جامعه مدنی آذربایجان محسوب میشوند و در تحولات اجتماعی بهویژه در تبریز نقش پیشرو دارند و در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جامعه تاثیرگذار هستند. در اغلب محلات تبریز قهوهخانه طرفداران تیم تراکتور وجود دارد. آنان در کارهای امدادرسانی به سیلزدگان و زلزلهزدگان نیز فعال هستند و در زلزله ورزقان ارسباران و سیل ترکمن صحرا خدمات ارزندهای ارائه دادند. در سالهای اخیر در تبریز همیشه قیمت دلار و فوتبال تراکتور که آذربایجانیها آن را «تیراختور» تلفظ میکنند، بحث اصلی در محل کار و محافل خصوصی و خانوادگی شده است.
استادیوم فوتبال تبریز نیز ویژگیهای خاصی دارد که از چند سال پیش به این سو به علت محبوبیت تیم تراکتورسازی که اصطلاحا «تیتیها» نیز خطاب میشوند جذابیت توریستی پیدا کرده است و آژانسهای توریستی که گردشگر به تبریز میآورند بهدرخواست مسافران بازدید از استادیوم فوتبال تبریز را هم در برنامه مسافرتی خود قرار میدهند. این استادیوم طی بیست سال گذشته میزبان مسابقات بزرگی بوده و بعد از استادیوم صد هزار نفری آزادی تهران، دومین استادیوم بزرگ ایران است.
استادیوم در شش کیلومتری خارج شهر تبریز در دامنه کوه سهند در یک دره کوچک بهنام دره گرگ (قورت دره سی) ساخته شده و صندلیهای طبقه همکف تماشاچیان فاقد ستون بوده و برروی سخرههای کوه سهند گذاشته شده و مهندس آن برنده جایزه بینالمللی استادیومسازی شده است. نام رسمی استادیوم «یادگار امام» میباشد. انتخاب این نام بهخاطر آن بوده است که احمد خمینی در نوجوانی در تیم شهر قم فوتبال بازی میکرده. استادیوم فاقد وسایط نقلیه عمومی و خط مترو است و بسیاری از تماشاچیان فوتبال فاصله شهر تا استادیوم را با پای پیاده طی میکنند تا به میعادگاه هواداران پرشور برسند. به این ترتیب این استادیوم با سه نام مختلف شناخته میشود:
۱. استادیوم (قورت دره سی) دره گرگ، برای اینکه در دره گرگ ساخته شده است
۲. استادیوم سهند، به دلیل اینکه در دامنه کوه سهند بنا شده
۳. استادیوم یادگارامام، که دولت این نام را روی استادیوم گذاشته
از سال ۱۳۸۵ به بعد که شورش بزرگی در شهرهای آذربایجان در اعتراض به کاریکاتور روزنامه ایران ارگان دولت ایجاد شد، استادیوم سهند به مرکزی برای طرح مطالبات فرهنگی آذربایجانیها تبدیل شد و در مواردی نیز رنگ سیاسی به خود گرفت اما عمده مطالبات فرهنگی بوده و بشیوه مدنی بیان شدهاند طوری که کلوپ هواداران تیم تراکتورسازی یکی از با دیسیپلینترین کلوپهای ورزشی محسوب میشود. هر وقت تراکتور سازی بازی را میبازد هواداران فریا میزنند «عیبی یوخ، عیبی یوخ» یعنی عیب ندارد، عیب ندارد. بازیکن برزیلی سابق تراکتور میگوید که «عیبی یوخ» فلسفه هواداران تراکتور است یعنی بازی برد و باخت دارد و نباید ناراحت شد و طرفداران هویتطلب تراکتور هم میگویند «نه توپ دی، نه گول دی، تیراختور میللی یول دی » یعنی نه توپ است و نه گل زدن است، تراکتور راه مبارزه ملی است. تراکتورسازی در میان فوتبال دوستان با تیم فوتبال بارسلونای اسپانیا مقایسه میشود که سمبل هویت ملی کاتالانها میباشد.
هواداران تیم تراکتورسازی پرچمدار مطالبات ملی آذربایجانیها نیز شدهاند. دفاع از فرهنگ و زبان مادری، دفاع از محیط زیست، دفاع از برابری زن و مرد و حضور زنان در ورزشگاهها، دفاع از آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه با تبعیض و حقکشی و مبارزه علیه نژادپرستی و سایر مطالبات دموکراتیک، هم با نوشتن برپلاکاردها و هم بهصورت دادن شعارهای دستهجمعی همواره وجه مشخصه هواداران تیم تراکتورسازی بوده است.
طرفداران تراکتورسازی از سه طیف تشکیل شدهاند بخشی از آنها میخواهند استادیوم جای ورزش و خالی کردن هیجانات درونی بدون شعارهای سیاسی باشد. طیف دیگر علاقمند است هوادان نقش یک حزب سیاسی ملی را به عهده بگیرد و نهایتا عدهای نیز معتقدند که تراکتور تریبون ترکان است. اما این هرسه طیف در یک نقطه بههم میرسند و آن نقطه هویت جداگانه آذربایجان در برابر تهران است. هر یک از این طیفها رهبران میدانی مخصوص خود را دارند.
جمهوری اسلامی همیشه کوشیده است ورزش را هم اسلامی بکند که با طبیعت ورزش سازگار نیست. یکی از کارهای جمهوری اسلامی اجباری کردن پخش تلاوت قرآن قبل از شروع مسابقات است که این امر در استادیوم سهند به چالش کشیده شده است و در مسابقه دهم آبان نیز، هوداران تراکتورسازی تلاوت قرآن را هو کردند و کوشیدند مانع پخش آن بشوند. هواداران تراختور در دورانی که سرداران سپاه برآن حکمرانی میکردند مخالف حضور نظامیان در ریاست ورزش بودند و به جای آنان از حضور کارشناسان و پیشکسوتان ورزش در پستهای مدیریتی باشگاهها دفاع میکردند.
همه ساله در هفته بازگشائی مدارس هواداران تراکتورسازی بهصورت یکپارچه شعار میدهند «اوز دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه» یعنی هرکس باید بهزبان خود مدرسه داشته باشد و این یکی از عمدهترین مطالبات آذربایجانیهاست که خواهان آموزش بهزبان مادری و اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی هستند. همین شعار هر ساله در ۲۱ فوریه که روز جهانی آموزش به زبان مادری است در طول یک هفته تکرار میشود. همه شعارهای تراکتور بدون استثناء بهزبان ترکی سرداده میشود.
در سالهای گذشته که دریاچه اورمیه به دلیل سیاستهای نادرست دولت در حال خشک شدن بود و زندگی میلیونها انسان که در اطراف دریاچه ساکن هستند را تهدید میکرد هواداران تراکتورسازی به دولت فشار میآوردند که برای احیای دریاچه اقدامات جدی انجام بدهد و هیچ مسابقهای بدون دفاع از موجودیت دریاچه اورمیه انجام نمیگرفت و وقتی نمایندگان مجلس حاضر به تصویب بودجه نبودند و میگفتند این دریاچه قابل احیا نیست استادیوم سهند یکصدا فریاد میزد که «اورمو گولو جان وئریر، مجلس اونون قتلینه فرمان وئریر» یعنی دریاچه اورمیه جان میدهد و مجلس به قتل آن فرمان میدهد.
از سال گذشته هواداران تراکتور سرود زیبائی برای حضور زنان در استادیومها ساختهاند که مرتب قبل از شروع باز بهصورت دسته جمعی خوانده میشود و میگویند خواهرم حق طبیعی توست که درکنار برادرانت در استایوم بنشینی. گروههای اوپوزیسیون این صداهای دهها هزار نفری را از تبریز نمیشنیدند اما وقتی دختر آبی در تهران خودسوزی کرد همه به دفاع از حضور زنان در استادیومها پرداختند.
دفاع از آزادی زندانیان سیاسی از شعارهای دائمی هواداران تراکتورسازی بوده است بدون هیچگونه تبعیض و فرقگذاری شعار«آذربایجان وار اولسون، زندانیلر آزاد اولسون» یعنی آذربایجان زنده باشد و زندانیها آزاد گردند بیوقفه در استادیوم سهند بهصورت همگانی تکرار میشود. و از سال گذشته که طبق بیانیه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد «عباس لسانی چهره شناخته شده فعال مدنی آذربایجان» دستگیر و در دادگاه اول به ۸ سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال زندان محکوم شده هواداران تراکتور شعار میدهند «آذربایجان وار اولسون، لسانی آزاد اولسون» یعنی آذربایجان زنده باشد و لسانی آزاد گردد.
اما شعارهای مدنی هواداران تراکتور همواره با توهین و تحقیرهای زشت در تهران، اصفهان، کرمان و شهرهای کردنشین روبرو شده است. وقتی در استادیوم کرمان طرفداران تیم کرمانی شعار میدهند «صدای عرعر نمیاد، ترکه صداش در نمیاد» هیچکس اعتراض نمیکند و تلویزیون سراسری در تمام طول مسابقه این توهین را مستقیما پخش میکند. انواع توهینهای ناموسی و تحقیر ترکها سالهاست که علیه بازیکنان تیم تراکتور تکرار میشود و تداوم آن هر روز بیشتر از روز قبل فاصله هواداران تراکتور را از دیگران بیشتر میکند. شعار «انتخاب کنید، چکسلواکی یا یوگوسلاوی» عکسالعمل در مقابل توهینها و تحقیرهای مداومی است که به ترکهای آذربایجانی میشود و این توهینها اکنون نه تنها از زبان طرفداران تیمهای رقیب تراکتور بیان میشود بلکه در اعلامیههای رسمی احزاب سیاسی قید میگردد که مینویسند: «ترکها اگر پرچم ایران را قبول ندارند از ایران بروند.» گوئی این ترکها نبودهاند که هزار سال بر ایران حکومت کردهاند.
داستان پرچم نیز نباید با تئوریهای توطئه بررسی شود. اولا یک اشکال اساسی وجود دارد که ایرانیان پرچم جمهوری اسلامی را پرچم ایران نمیدانند زیرا نه آرم سیکهای هندی که برمرکز آن حک شده مورد قبول عامه است و نه کلمه اللهاکبر که بهخط کوفی در حواشی آن نگاشته شده است. پرچم با آرم شیر خورشید هم نشان حکومت سلطنتی سابق است که در سال ۱۳۵۷ سرنگون شده و حمل آن در ایران ممنوع است بههمین جهت به غیر از استادیوم آزادی تهران که برای نمایش، چند پرچم جمهوری اسلامی به دست بعضی از تماشاگران داده میشود، در هیچ یک از استادیومهای شهرستانها کسی این پرچم را بر نمیدارد و طی چهل سال گذشته هم بر عکس ملل دیگر که در تظاهرات اعتراضی پرچم ملی خود را در دست میگیرند، ایرانیان در هیچ تظاهراتی پرچم بدست نگرفتهاند و حتی اکنون شاهد هستیم که اپوزیسیون جمهوری اسلامی خوشحال است از اینکه در عراق پرچم ایران را آتش میزنند.
مردم جمهوری اسلامی و پرچماش را قبول ندارند و برداشتن پرچم ترکیه هم از نظر بعضیها در جواب رفتار کردهای ایران بود. آنان بعد از ورود نیروهای نظامی ترکیه به شمال شرق سوریه، در تظاهراتی که در تهران و سنندج به کمک نیروی انتظامی ترتیب داده شد، پرچم ترکیه را آتش زدند و پرچم کردستان عراق را در دست گرفتند اما درآن موقع همه تعریف و تمجید کردند و کسی اعتراض نکرد.
کسانی که با روانشناسی اجتماعی آذربایجانیها آشنا میباشند حتما متوجه هستند که بر خلاف بعضی از روشنفکران که نوعی سمپاتی به مبارزات کردها دارند، مردم عادی نظر منفی به احزاب کردی داشته و از وجود احزاب مسلح کردی احساس خطر میکنند این احساس از تاریخ گذشته و از تجربیات روزمره آنان ناشی میشود.
در مسابقه تراکتور با استقلال یک اتوبوس از هواداران تراکتور از ماکو به استادیوم سهند آمده بودند. آنان عکسهای قربانیان ترور گروههای کردی در اطراف ماکو را نیز با خود همراه آورده بودند اغلب این قربانیان سربازان وظیفه در مرزبانی بودهاند که در شبیخونهای احزاب کردی از جمله پژاک و حزب دموکرات جان باخته بودند. از این جوانان که اغلب فامیل یا دوست قربانیان بودند نباید انتظار داشت که احزاب مسلح کردی را دوست داشته باشند بویژه از نیروی هژمون کردی یعنی پ کاکا که از طرف آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد به عنوان یک گروه خطرناک تروریستی شناخته میشود، مردم آذربایجان غربی نمیتوانند دل خوشی داشته باشند.
«پژاک» شاخه ایرانی، و «ی پ گ» شاخه سوری پ کاکا میباشند. شاخه سوری پ کا کا از طرف عفو بینالملل به پاکسازی قومی در شمال سوریه متهم شده است. دهها نقشه جغرافیائی وجود دارد که نشان میدهند چگونه احزاب مسلح کردی خانههای اعراب، ترکمنها و مسیحیان را در شمال سوریه تخریب کرده و ساکنان آنجاها را بزور از وطنشان آواره کردهاند.
احزاب کردی، آذربایجان غربی را استان اورمیه و کلا تمام استانهای غربی ایران را روژ هلات یعنی کردستان شرقی مینامند و در نقشههائی که در کتابهای درسی کردهای شمال سوریه چاپ شده و به کودکان آموزش داده میشد از دریای مدیترانه تا دریاچه اورمیه کردستان نامیده شده است. با توجه به روابط حسنه جمهوری اسلامی با پ کاکا، که در مساله شمال سوریه به حمایت آشکار از کردها ختم شد فعالین حرکت ملی آذربایجان از آینده همکاری جمهوری اسلامی با احزاب کردی بیمناکند. بهویژه بعد از مذاکراتی که چند ماه پیش بین مرکز هماهنگی احزاب کردی ایران با نمایندگان جمهوری اسلامی در نروژ انجام گرفت و منجر به قطع حملات نظامی کردها به پاسگاههای مرزی گردید این نگرانی بیشتر شده است.
با توجه به نکات ذکر شده در بالا بسیای از موضعگیریها علیه هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز از موضع بیطرفی و منصفانه انجام نگرفته و بهصورت باورنکردنی همسویی بین احزاب سیاسی راست و چپ و همچنین همصدائی جمهوری اسلامی و اپوزیسیون آن در حمله به طرفداران تراکتورسازی و محکوم کردن همه ترکها آشکار است.
همبستگی ترکهای آذربایجانی با همزبانان خودشان در سایر کشورهای ترک زبان امر غیرعادی نیست همچنانکه همبستگی کردهای ایران با کردهای ساکن در کشورهای دیگر از نظر فرهنگی امر طبیعی تلقی میشود.
زبان ترکی آذربایجانی یکی از شاخههای اصلی از بیست شاخه بزرگ زبان ترکی است ولی متاسفانه پانایرانیستها حاضر نیستند زبان ترکی آذربایجانیها را بهرسمیت بشناسند و با بکار بردن اصطلاح «آذری» ترک بودن آذربایجانیها را انکار میکنند. اصطلاح آذری اگر بهمعنی جغرافیائی آن یعنی اهل آذربایجان بودن استعمال شود مشکلی ایجاد نمیکند و آنچه که مشکلساز است بکار بردن اصطلاح آذری بهمعنی زبان شناختی آن و نفی هویت ترکی آذربایجانیهاست.
در سالهای اخیر روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین آذربایجانیها و جمهوری ترکیه افزایش یافته و در بعضی از فصول سال تعداد اتوبوسهای مسافربری که از ترمینال مسافرتی تبریز به سمت ترکیه حرکت میکنند از تعداد اتوبوسهائی که از همین ترمینال بهسمت تهران حرکت میکنند بیشتر است و مردم برای تحصیل، استراحت، تجارت و تفریح به ترکیه میروند. چنانکه امسال خرید خانه در ترکیه نسبت به سال گذشته شصت درصد افزایش یافته است. آذربایجانیها ترکهای ترکیه را خارجی و بیگانه حساب نمیکنند و تجدد و پیشرفتهای اقتصادی ترکیه نیز جذابیت چشمگیری دارد. ضمن اینکه در شرایط فشار حداکثری و تحریمهای اقتصادی امریکا علیه جمهوری اسلامی، ترکیه یکی از تنفسگاههای اقتصادی ایران محسوب میشود و مردم داروها و کالاهائی را که در ایران یافت نمیشود از ترکیه خرید میکنند.
ماشااله رزمی ۱۳ نوامبر ۲۰۱۹ پاریس
■ آقای مشااله رزمی سلام ؛ حداقل انتظار میرفت حمله ترکیه به یک کشور مستقل دیگر که خلاف قوانین جهانی بوده و توسط کشورهای اروپایی؛ سازمان ملل و ... محکوم گردیده شما هم محکوم میکردید. ترکیه چشمه جنگ را چشمه صلح مینامد؛ برای شما این امر غیر عادی نیست. بسیار متاسفم که بخشی از مردم آذربایجان به دلیل اقدامات نا درست حکومت و پارهای افراطیون خود را ایرانی نمیدانند. در عین حال می دانیم که بانیان ناسیونالسم ایرانی بسیاریشان آذربایجانی بودند.
محمود تجلی
■ جناب آقای رزمی
چنین مینماید که دوران این استدلالها و فکر شما سالها است سپری شده. اکنون همه مردم در هر گوشهای از ایران نیاز به همبستگی باهم دارند.
بهرام خراسانی