iran-emrooz.net | Tue, 25.04.2006, 12:52
ديوار بلند بیاعتنايی
ترجمه احمد سمايی
از انفجار نيروگاه اتمی چرنوبيل در ۲۶ آوريل ۱۹۸۶(۶ ارديبهشت ۱۳۶۵) اينک۲۰ سال میگذرد. اين انفجار به يک باره ميليونها مردم شوروی سابق را به لحاظ جسمی و روانی و اقتصادی قربانی عواقب خود کرد. مناطق بزرگی غيرقابل سکونت شدند و ابری از تشعشعات راديوآکتيو بخشی از فضای زمين را فراگرفت. هنوز هم به درستی معلوم نيست که چه تعداد انسان از رهگذر اين تشعشات جان خود را از دست داده اند، چه تعداد مريض و اسير سرطان شده اند و چه تعداد از افراد نسلهای آينده به لحاظ ژنتيک از عواقب انفجار چرنوبيل رنج خواهند برد و يا مرگی زودرس بر هستی اشان نقطه پايان خواهد گذاشت. اما هم اکنون نيز مردمانی از مناطق اطراف محل حادثه که با سرطان تيروييد دست و پنجه نرم میکنند و يا به اختلالات خونی دچار شده اند، و يا سرنوشت تلخ و گاه نامعلوم شمار بسياری از ۶۰۰ هزار امدادگری که پس از حادثه میبايست مواد اتمی به بيرون ريخته شده را جمعاوری کنند، و يا مردمانی که خانه و کاشانه خود را از شر تشعشعات واگذاشته و به ديگر مناطق رفته اند و شماری از آنها به خاطر مسائل اقتصادی و يا روحی دوباره به همان مناطق تششع زده برگشته اند و يا... همه و همه همچنان تصوير فاجعه چرنوبيل را پيش چشمان جهان زنده نگه میدارند.
آمار و ارقام آژانس بين المللی انرژی اتمی و سازمان بهداشت جهانی که بر اساس آنها شمار مردگان ناشی از چرنوبيل ۵۰ نفر و مبتلايان به سرطان ناشی از تشعشات بيش از ۴ هزار نفر نيستند را، هم کارشناسان و فعالان بهداشت و محيط زيست در مناطق اطراف چرنوبيل و هم سازمانهای معتبری مانند پزشکان عليه جنگ اتمی و يا سازمان صلح سبز بسيار دور از واقعيتها میدانند. به گفته آنها کافی است که اسناد و تحقيقاتی که گزارش مزبور بر اساس آنها تهيه شده انتشار علنی پيدا کنند تا تناقض ميان همين تحقيقات نه چندان دقيق با ارزيابی و گزارشی که از آنها به دست داده شده آشکار شود. اين تناقض که معطوف به بی خطر جلوه دادن حادثه چرنوبيل است را سازمانها و نهادهای يادشده صرفا تلاشی در جهت مشروعيت بخشيدن به انرژی اتمی ، ادامه فعاليت نيروگاههای موجود و توجيهای برای ساختن نيروگاههای اتمی جديد میدانند که صرفا تداوم کار آژانس اتمی و منافع کنسرنها بزرگ سازنده نيروگاه را تامين میکند و مانع از رويکرد، سرمايه گذاریها و نوآوریهای جديد در عرصه انرژیهای تجديدپذير میشود.
باری ، پرونده چرنوبيل همچنان گشوده است و آنچنان که بيشتر تحقيقات نشان میدهند اين حادثه کماکان به گونهای تدريجی و خزنده قربانی میگيرد و نسلهای آينده نيز از عواقب آن در امان نخواهند بود. اين که در بحران اتمی اخير جمهوری اسلامی نيز، کماکان مسئله صرفا بر سر استفاده احتمالا نظامی از اين تکنولوژی است و تنها محافل و افراد کمشماری در عرصه داخلی و بين المللی به عواقب و پيامدهای احتمالی استفاده "صلح آميز" از انرژی اتمی و امکان تکرار حادثه چرنوبيل برای مردم ايران هم اشاره میکنند خود نشانهای گويا از لزوم بازگويی و تشريح فاجعهای است که بيست سال پيش در شوروی سابق روی داد و بر افسانه سلامت و بی خطر بودن انرژی اتمی نقطه پايان گذاشت.
آنچه که در پی میخوانيد، نگاهی است به جنبهای از رويکردها و واکنشها در اتحادشوروی در ساعات، روزها و ماههای پس از وقوع حادثه چرنوبيل. اين حادثه ناکارايی ، سوء مديريت و بی اعتنايی به سلامت و حيات و ممات انسانها در نظام انسدادزده شوروی را بيش از پيش نمايان ساخت و از جمله عوامل موثر در فروپاشی اين نظام شد. چنين نوع رويکرد و مديريتی در هر نظام بسته و يا نسبتا بستهای میتواند باز هم تکرار شود و کشور ما هم از شمول اين قاعده خارج نيست.
ترجمه زير از مطلبی است که در شماره ۲۵ آوريل ۲۰۰۶ روزنامه زود دويچه سايتونگ (آلمان) انتشار يافته است.
احمد سمايی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
آوريل ۱۹۸۶. آلکسی يابلوکوف، جانورشناس روس به منظور کشف جزييات بيشتری از زندگی نوعی از خزندگان در کازاخستان به سر میبرد. او حالا آن روزهای حادثه را به ياد میآورد، حادثهای که زندگی او را بسان زندگی بسياری از مردم اتحاد شوروی سابق دستخوش تغيير کرد. يابلوکوف:" خبر انفجار را من از راديو شنيدم، فکر کنم دو روز بعد از حادثه ، يعنی روز ۲۸ آوريل بود." در همين روز روزنامه " پروادا" (حقيقت) نيز خبر مختصری از انفجار را به اطلاع خوانندگانش رساند. اما نه خبر راديو، نه خبر پروادا و نه خبر رسانههای ديگر شوروی در روزها و هفتههای نخست پس از حادثه چندان با واقعيت تطابق نداشتند. يابلوکوف میگويد:" انفجار چرنوبيل در رسانههای مزبور عمدتا به صورت حادثهای جزيی و کم اهميت بازتاب يافت. مدتها بعد بود که من توانستم به عمق و ابعاد اين حادثه پی ببرم."
برای يابلوکوف که در حال حاضر رياست مرکز مطالعات سياستهای زيستمحيطی روسيه را به عهده دارد ديگر ترديدی باقی نمانده است که " حادثه چرنوبيل باعث فروپاشی اتحاد شوروی شد. اين يک ادعا نيست، بلکه يک واقعيت علمی است." صرفنظر از اين که مدعای يابلوکوف را بپذيريم يا رد کنيم يک چيز به هر صورت واقعيت دارد: ساعت يک و بيست و چهار دقبقه نيمه شب ۲۶ آوريل ۱۹۸۶ با آزمايش ناموفقی که در نيروگاه اتمی چرنوبيل روی داد و به انفجار سقف چند هزار تنی آن و پخش مقدار متنابعی از مواد راديوآکتيو در فضای اطراف منجر شد عملا شماری از تحولات و رويدادهای سياسی زنجيرهای نيز به جريان افتاد.
واسيلی نسترنکو، کارشناس فيريک هستهای از روسيه سفيد از جمله کسانی است که سريعا به خطيربودن پيامدهای ناشی از حادثه چرنوبيل وقوف پيدا کردند. او روز ۲۸ آوريل ۱۹۸۶ در مقام رييس انستيتوی انرژی هستهای روسيه سفيد برای انجام ماموريتی به کرملين فراخوانده شد و در آنجا جزيياتی از حادثه چرنوبيل به اطلاع وی رسيد.نسترنکو بلافاصله با مينسک ( پايتخت روسيه سفيد) تماس تلفنی برقرار کرد و علاوه بر انستيتوی تحت مسئوليت خود و رييس آکادمی علوم روسيه سفيد ، نيکلای سليونکف، رهبرحزب کمونيست اين جمهوری را نيز در جريان جزييات ماجرا قرار داد. نسترنکو به سليونکف اکيدا توصيه کرد که مردم را تا شعاع يک صد کيلومتری نيروگاه تخليه کنند و به محل امنی انتقال دهند. به نوشته نسترنکو در نشريه " اروپای شرقی"، واکنش رهبر محلی حزب کمونيست غير قابل باور بود:" جايی برای نگرانی و سراسيمه شدن نيست، ما از انفجار خبر داريم، ولی خوشبختانه مهار شده است." نسترنکو در ادامه مقاله خود به گونهای تکان دهنده توضيح میدهد که چگونه در روزهای اول حادثه همه تلاشهای او برای اتخاذ تدابير حفاظتی جهت مراقبت از سلامت مردم به "ديوار بلند بی اعتنايی" برخورد کرده است: نه اقدامی برای توزيع يد در ميان مردم به عمل آمد و نه فروش مواد غذايی در هوای آزاد ممنوع اعلام شد. برای محدود کردن حضور بچهها در فضای بيرون نيز اقدامی صورت نگرفت، سهل است که در تظاهرات اول ماه مه نيز حضورشان نمودی برجسته داشت. تنها پيشنهاد من که به مورد اجرا گذاشته شد همانا پخش مواد کاهنده اشعه در خيابانها پيش از شروع تظاهرات روز جهانی کارگر بود. بايد روزها میگذشت تا رهبری روسيه سفيد سرانجام به اين تصميم برسد که مردم را از شعاع ۳۰ کيلومتری نيروگاه دور کند.
حکومتی که فرومیپاشد
ميخاييل گورباچف، رهبر وقت اتحاد شوروی، اينک حادثه چرنوبيل را "يک نقطه عطف تاريخی" تلقی میکند. به گفته او دوران پيش از چرنوبيل و دوران پس از ان دو دوره کاملا متفاوت در دهههای متاخر اتحادشوروی بودند. با اين همه برای او کماکان مشکل است که به ناکارآيی اتحاد شوروی در رويارويی با حادثه چرنوبيل اذعان کند. وی در مصاحبه اخير خود با نشريه روسی "ناوايا گازاتا" میگوید: " به باور من، تا آنجايی که امکانات اجازه میداد در جريان کامل واقعه قرار گرفته بودم. ولی در آن روزهای نخست برای بهترين کارشناسان نيز ممکن نبود که به همه ابعاد حادثه و پيامدهای آن پی ببرند." گورباچف هنوز نيز از اين که تازه سه هفته بعد از حادثه از طريق تلويزيون با مردم شوروی در باره آن سخن گفته است دفاع میکند، چرا که قبل از آن " اطلاع دقيقی از ابعاد ماجرا نداشته است." او در توجيه اين تاخير مینويسد:" به زلزله اخير پاکستان هم که نگاه کنيد، میبينيد که چندين هفته لازم بود تا تخمينی از ابعاد حادثه به دست آيد. در چرنوبيل مسئله از اين هم پيچده تر بود."
چند سالی طول کشيد تا چشمان مردم شوروی بالاخره به روی ابعاد و پيامدهای فاجعه چرنوبيل گشوده شد. در واقع بر بستر سياست مبتنی بر "گلاسنوست" و "پرسترويکا" بود که چنين امکانی فراهم آمد. در سايه شفافيت اطلاع رسانی ناشی از اين سياستها بود که جنبشی برای حفاظت از محيط از زيست در شوروی نيز شکل گرفتن آغاز کرد، جنبشی که آلکسی يابلوکوف از چهرههای شاخص.آن بود و به تشکيل شاخهای از "صلح سبز" در شوروی منجر شد. يابلوکوف در اين باره میگويد:" تازه سه سال بعد ، يعنی سال ۱۹۸۹ بود که من به ابعاد واقعی فاجعه چرنوبيل بيشتر پی بردم." در آن هنگام يابلوکوف به تازگی به نمايندگی شورای عالی (مجلس) اتحاد شوروی انتخاب شده بود. با تلاش وی و شماری ديگر از نمايندگان قانونی به تصويب مجلس رسيد که اسناد و مدارک فاجعه چرنوبيل را از شمول سريت و محرمانگی خارج میکرد و انتشار آزادنه آنها را ممکن میساخت. اين گونه بود که شهروندان شوروی سرانجام ورای شايعات و حدس و گمانها از برخی از جنبههای فاجعه چرنوبيل اطلاعات بيشتری کسب کردند.
گورباچف درسالهای آخر زمامداری خود چندين بار انفجار چرنوبيل را در کنار اعزام نيرو به افغانستان و زلزله سال ۱۹۸۸ ارمنستان از جمله عوامل اصلی تضعيف اتحاد شوروی معرفی کرد. واقعيت اين است که هر سه اين رويدادها بار سنگينی را بر بودجه کشور تحميل کردند و در کنار مسائل ساختاری نهايتا به فروپاشی اتحاد شوروی منجر شدند. رهبر سابق شوروی در مصاحبه اخير خود با "ناوايا گازتا" اما ورق را برعکس کرده و نظر ديگری ارائه میدهد:" اين انفجار چرنوبيل نبود که در فروپاشی اتحاد شوروی نقش بازی کرد، بلکه بر عکس ، اين فروپاشی بود که تاثيرات و موانعی زيانبار در راه رفع پيامدهای آن حادثه به وجود آورد و جمهوریهای متاثر از آن فاجعه با مصيبت و بدبختیهايشان تنها و بی پناه شدند."